
فرزند طلاق وجه اشتراک شاکی و متهمان
همه چهار دختر نوجوان فرزند طلاق هستند و امروز سه نفر از آنها مجرم و دیگری به عنوان شاکی پرونده قضایی دارند.
جامعه ۲۴- سرگرد "سعیده جمالزاده"- معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی شهرستان "فسا" استان فارس در مورد یک پرونده مربوط به دختران نوجوان می گوید: یک نفر شاکی و سه متهم، هر چهار دختر نوجوان با وجه اشتراکی قابل تأمل به نام: "فرزند طلاق"!
طبق روال همیشگی برای سرکشی به تحت نظرگاه زنان با مسئول قسمت هماهنگ کردم، درب تحت نظرگاه باز شد، سه نفر دختر نوجوان آنجا بودند.خودشان را معرفی کردند؛ یکی ۱۴ ساله و آن دو نفر دیگر ۱۵ ساله.
وقتی علت حضورشان را پرسیدم هر سه، با نگاه، این مسئولیت خطیر را به همدیگر واگذار میکردند.
از آن یکی که پختهتر به نظر میرسید خواستم که توضیح بدهد:
"خانم، ما سه نفر مدتهاست که با هم دوست هستیم، چند وقت قبل، با یکی دیگه از دوستان مشترکمون دعوامون شد. او برای اینکه از ما انتقام بگیره در صفحه شخصی اش در اینستاگرام مطلبی علیه ما استوری کرد. با استوری او، آبروی ما بین دنبال کنندههای صفحه او رفت و بعضیها هم استوری اش را برای خانواده مون فرستادند. این شد که ما سه نفر تصمیم گرفتیم مقابله به مثل کنیم و البته به شیوه خیلی بدتر!
ما عکسهای نامناسبش رو در صفحات مون منتشر کردیم و او هم از ما شکایت کرد و الان با دستور قاضی، برای تنبیه، باید یک روز اینجا باشیم.
برای اینکه با روحیاتشان بیشتر آشنا بشوم، جداگانه با هر سه نفر صحبت کردم:
"احساس تنهایی علی رغم حضور در جمع، وابستگی شدید به گوشی تلفن همراه، نیاز شدید به محبت، نیاز به دیده شدن و البته فرزند طلاق بودن وجه اشتراک هر سه نفر بود. این طور که این سه نوجوان گفتند، آن دوست دیگرشان هم فرزند طلاق هست! "
تجزیه و تحلیل:
هر قدر درباره طلاق و پیامدهای آن بیشتر پژوهش کنیم، با واقعیتهای ناخوشایند تری روبهرو میشویم.
طلاق برای والدین پایان آمال و آرزوهای زندگی مشترک است، ولی برای کودکان شاید پایان دنیا و رویاهای شیرین آنان باشد. طلاق همه اعضای خانواده را دچار اضطراب میکند، ولی برای فرزندان ناگوارتر است و در آنان چنان اثر میگذارد تا جایی که راه گریزی را برای زندگی نمیشناسند.
بعد از طلاق، بعضا تربیت فرزندان توسط پدر و مادر رها شده و یکی از والدین که وظیفه نگهداری فرزند را برعهده میگیرد، دیگر توان روحی کافی برای تربیت و پرورش کودک خود را نخواهد داشت. از سویی، نیازهای عاطفی و روانی فرزند با عدم وجود یک یا هردو والدین در زندگی برآورده نمیشود و این خلا، منجربه بروز افسردگی در فرزندان طلاق، کاهش قدرت یادگیری و عدم سازگاری فرد با محیط خواهد شد.
بنابراین به مرور زمان، با کاهش کارایی این افراد و افزایش نیازهایشان در پی افزایش سن، یقینا با انحرافات و حتی ارتکاب جرم در جامعه از سوی چنین فرزندانی مواجه خواهیم بود.
از آنجایی که ریشه بسیاری از کج رفتاریها و ناهنجاریهای جامعه از خانواده آغاز میشود، برای پیشگیری از بروز آسیبهای اجتماعی در مرحله نخست باید از خانوادهها آغاز کرد. بدون شک اگر فرد در خانوادهای سالم رشد کند، احتمال این که وی در آینده مرتکب اعمال مجرمانه شود، بسیار کاهش مییابد.
به این ترتیب با اطمینان میتوان گفت: "جامعه سالم در گرو خانواده سالم است. "