شیاد اینستاگرامی پروانه را تا یک قدمی مرگ برد

جامعه ۲۴-  چند روز قبل به مأموران پلیس تهران خبر رسید دختر جوانی در خانه‌اش در یکی از خیابان‌های مرکزی شهر بی‌هوش شده و اموالش به سرقت رفته است.
با اعلام این خبر تیمی از مأموران پلیس به محل حادثه رفتند که دریافتند دختر جوان که پروانه نام دارد مدتی است به صورت مستقل زندگی می‌کرده است تا اینکه دقایقی قبل خانواده‌اش به خانه‌اش می‌آیند و پیکر نیمه جانش را داخل حمام پیدا و برای درمان به بیمارستان منتقل می‌کنند.

مأموران پلیس در ادامه برای تحقیق به بیمارستان رفتند که یکی از اعضای خانواده پروانه گفت: دخترم کارمند شرکتی بود و مدتی است که به صورت مستقل زندگی می‌کند. او هر چند روز یک‌بار به خانه ما می‌آمد و ما هم به خانه او می‌رفتیم و از حال هم با خبر بودیم تا اینکه ساعتی قبل یکی از دوستانش با ما تماس گرفت و گفت پروانه دو روز است به محل کارش نرفته و تلفن همراهش هم خاموش است. ما خیلی نگران شدیم و به خانه دخترمان آمدیم، اما او در را روی ما باز نکرد که با کمک آتش‌نشانی قفل در را تخریب کردیم و وارد خانه شدیم. همه وسایل خانه بهم ریخته‌بود که حکایت از حادثه‌ای داشت و خبری هم از دخترمان نبود تا اینکه در جستجوی خانه‌اش با پیکر نیمه‌جان و بی‌هوش او داخل حمام روبه‌رو شدیم. پا‌ها و دست‌های پروانه با پارچه‌ای به لوله دوش حمام بسته بود که معلوم بود فردی او را به عمد بی‌هوش و اموال خانه‌اش را سرقت کرده‌است. ما بلافاصله دخترمان را که در یک قدمی مرگ قرار داشت به بیمارستان منتقل کردیم و الان هم در بخش مراقبت‌های ویژه با مرگ دست و پنجه نرم می‌کند.

در حالی که تحقیقات درباره این حادثه ادامه داشت تیم پزشکی به مأموران پلیس خبر داد دختر جوان پس از چند روز بی‌هوش از مرگ نجات یافته و به هوش آمده است؛ بنابراین مأموران دوباره به بیمارستان رفتند و از پروانه تحقیق کردند. وی در توضیح ماجرا گفت: چند سالی است کارمند شرکتی هستم و درآمد خوبی هم دارم که مدتی قبل تصمیم گرفتم برای خودم خانه‌ای اجاره کنم و به صورت مستقل زندگی کنم. در این مدتی که تنها زندگی می‌کردم سرم به کار خودم گرم بود و با کسی هم رفت و آمد نداشتم تا اینکه یک‌ماه قبل در اینستاگرام با پسر جوانی به نام کامران آشنا شدم که خودش را مهندس معرفی کرد و مدعی بود در یک شرکت تجاری مشغول به کار و مجرد است.

بیشتر بخوانید:  دزد پراید مالباخته را کشت

ما مدتی با هم ارتباط تلفنی و پیامکی داشتیم که او به من ابراز علاقه کرد و گفت دوست دارد با من ازدواج کند. او با حرف‌هایش مرا فریب داد و من هم به او اعتماد کردم. او به من گفت در کار خرید و فروش عتیقه و زیر خاکی هم فعالیت دارد و از من خواست برای اینکه پولدار شویم با او همکاری کنم. ما با هم چند باری در بیرون قرار گذاشتیم و حتی شام هم در رستورانی با هم خوردیم. خوشحال بودم از اینکه با پسر جوان تحصیلکرده و پولداری آشنا شده‌ام تا اینکه چند روز قبل از حادثه به من گفت مقداری سکه و عتیقه دارد و می‌خواهد به مشتری بفروشد و ازمن خواست همراه او باشم.

قرار بود از فروش عتیقه‌ها درصدی هم به من بدهد که روز حادثه به خانه‌ام آمد که با هم سر قرار برویم. در حالی که آماده می‌شدم او به آشپزخانه رفت و دو لیوان نسکافه درست کرد و یکی از لیوان‌ها را خودش خورد و لیوان دیگر را هم به من داد. لحظاتی بعد از اینکه نسکافه را نوشیدم سرم گیج شد و دیگر هیچ نفهمیدم تا اینکه وقتی به‌هوش آمدم روی تخت بیمارستان بودم و تازه متوجه شدم مهندس قلابی مرا بی‌هوش کرده و حدود ۳۰۰‌میلیون تومان طلا و پول نقد مرا سرقت کرده‌است.

با شکایت دختر جوان پرونده به دستور بازپرس شعبه هفتم دادسرای ویژه سرقت برای شناسایی شیاد جوان در اختیار تیمی از کارآگاهان پلیس‌آگاهی قرار گرفت. تحقیقات مأموران پلیس نشان داد پسرجوان پس از حادثه تلفن همراهش را خاموش و صفحه اینستاگرامش را هم مسدود کرده‌است تا ردی از خود به‌جای نگذارد.

همزمان با ادامه تحقیقات برای شناسایی متهم مأموران پلیس با شکایت مشابه‌ای روبه‌رو شدند که این بار متهم به بهانه فروش عتیقه مرد جوانی را در پارکی مسموم و حدود ۱۰۰‌میلیون تومان پول او را سرقت کرده‌بود.

شاکی به مأموران گفت: چند روز قبل در اینستاگرام با مردی آشنا شدم که مدعی بود مقدار زیادی عتیقه و زیر خاکی دارد که به قیمت مناسبی می‌فروشد. مرد فروشنده گفت عتیقه‌های او چند صد‌میلیون تومان ارزش دارد و اگر من پول نقد پرداخت کنم تخفیف خوبی می‌دهد. او تعدادی عکس از سکه‌ها و عتیقه‌ها برای من فرستاد و در نهایت هم قرار شد همه عتیقه‌ها را به مبلغ ۱۰۰‌میلیون تومان به من بفروشد. روز حادثه من حدود ۱۰۰‌میلیون تومان پول خارجی تهیه کردم و به پارکی که او قرار گذاشته بود، رفتم. مرد جوان همراه ساکی منتظر من بود. ما دقایقی با هم درباره عتیقه‌ها صحبت کردیم که دو لیوان نسکافه از دکه‌ای در آن نزدیکی خرید و یک لیوان خودش خورد و یک لیوان هم به من تعارف کرد. وقتی خوردم بی‌هوش شدم و وقتی به‌هوش آمدم روی تخت بیمارستان بودم که فهمیدم او مرا با نسکافه مسموم بی‌هوش کرده و ۱۰۰‌میلیون تومان پولی که همراه داشتم سرقت کرده‌است.

در حالی که احتمال می‌رود افراد دیگری هم در دام مرد شیاد گرفتار شده‌باشند، مأموران تحقیقات گسترده‌ای را برای شناسایی و دستگیری وی آغاز کرده‌اند.