کد خبر: ۱۱۴۸۹
تاریخ انتشار: ۲۰:۳۵ ۲۰ شهريور ۱۴۰۰

دلایل پخش‌نشدن برخی مستندهای ویژه

برنامه تلویزیونی «نردبان» به مناسبت روز سینما روی آنتن رفت. مرتضی پورصمدی، فیلمبردار باسابقه سینمای ایران و محسن یزدی مدیر شبکه مستند مهمان برنامه بودند.

شبکه مستند

جامعه ۲۴- همکاری مرتضی پورصمدی با چهره‌های نام‌آشنای سینمای ایران به ویژه مجید مجیدی، فرهاد ورهرام، خسرو سینایی، محمدرضا اصلانی، ابراهیم مختاری، احمد ضابطی جهرمی، ناصر تقوایی، رخشان بنی اعتماد، مهوش شیخ‌الاسلامی و ... حضور در تولید صد‌ها فیلم و مستند، دریافت جوایز متعدد سینمایی، همکاری با جوانان و ... او را تبدیل به یکی از چهره‌های ماندگار سینمای ایران کرده است.

محسن یزدی در ابتدای برنامه درباره برگزاری جشنواره تلویزیونی مستند گفت: مرتب می‌شنویم که تلویزیون، خانه مستند است و خیلی‌ها این جمله را تکرار می‌کنند، اما به نظرم مستند تلویزیونی با تمام قواعد و ویژگی‌هایی که دارد جایگاه شایسته‌ای را پیدا نکرده است. درست است که تلویزیون، خانه مستند است، اما فیلم‌های مستندی که فرم جشنواره‌ای دارند بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد و در رسانه‌ها مورد اقبال واقع می‌شوند. ایده جشنواره تلویزیونی مستند برای حل همین چالش شکل گرفت.

وی اضافه کرد: بنده معتقدم که یکی از نقاط ضعف جامعه مستند، پخش و دیده شدن آثار است. در حقیقت در حوزه تولید بسیار خوبیم، اما در حوزه دیده شدن مسئله داریم. همه اتفاقات به‌گونه‌ای جلو رفت که اکنون جشنواره بی‌بدیلی به نام جشنواره تلویزیونی مستند را داریم.

یزدی با اشاره به همکاری شبکه مستند با مستندسازان شاخص کشور گفت: شبکه مستند با عمده مستندسازان خوب کشور در ارتباط است و یا با آن‌ها کار می‌کند و از همه دست‌اندرکاران این حوزه تقاضا دارم که مستند تلویزیونی را جدی بگیرند. مستند تلویزیونی از همه نظر خوب است، هم برای کشور خوب است، هم برای مستندساز و هم برای مخاطب.

او با اشاره به عدم پخش مستند‌های خوب از تلویزیون گفت: مستندسازان شاخص کشور این‌گونه عمل می‌کنند که دو سالی یک مستند خوب تولید می‌کنند، به جشنواره حقیقت و فجر می‌رود و جایزه می‌گیرد، به جشنواره‌های مختلف دنیا می‌رود و چند جایزه می‌گیرد و تمام. حال سوال این است که چرا چنین مستندی از تلویزیون پخش نمی‌شود. مستندی که توسط یک کارگردان شاخص ساخته شده و دو سال برایش زحمت کشیده شده است، چرا به تلویزیون راه پیدا نمی‌کند؟ البته گاهی اوقات با همکاری مدیران رده بالای تلویزیون بعضی از این فیلم‌ها که مقداری از قواعد رسانه ملی بالاتر رفته است را پخش می‌کنیم.

وی خاطرنشان کرد: خود من وقتی مستندی را می‌بینم که بسیار ویژه است، اما به دلایلی نمی‌توانیم آن را پخش کنیم واقعا تأسف می‌خورم. گاهی اوقات بعضی‌ها می‌گویند که ما قاعده خودمان را داریم و ... نتیجه این اتفاق این است که از قاب تلویزیون که رسانه‌ای عمومی است محروم می‌شود. گاهی اوقات مستند‌هایی وجود دارد که ۱۰ دقیقه از آن را نمی‌توانیم پخش کنیم. بنده پیشنهاد دادم که ابتدای فیلم بنویسم بنابر قواعد و چارچوب‌های تلویزیون این مقدار از مستند از آن حذف شده است. با این کار هم به مخاطب احترام گذاشته‌ایم، هم به مستندساز و ... بنابراین به نظر می‌رسد که باید به این چرخه‌ها توجه بیشتری کرد. هنوز هم تلویزیون با اختلاف رسانه‌ای است که بیشترین مخاطب را دارد و کار در آن دیده می‌شود.

مرتضی پورصمدی دیگر مهمان این برنامه بود. او گفت: خوش‌شانس بودم که موضوعاتی به من پیشنهاد شد که پازل سینمایی من را تکمیل کرد و، چون خیلی در قید و بند پول نبودم، کسانی به من پیشنهاد می‌دادند که عاشقانه سینما را دوست می‌داشتند. سفر‌های زیادی کردم، دوستان زیادی دارم و با سوژه‌های مختلفی از سراسر ایران روبه‌رو شدم. یکی از دلایل خوشحالی من این است که ۷۰-۸۰ درصد کار‌هایی که دوست داشتم را انجام دادم. مابقی هم جبر فضای کار بوده است. یاد گرفتم که سینما را عاشقانه دوست داشته باشم.


بیشتر بخوانید:  افشاگری تهیه کننده گاندو از فشارهای سانسوری سریال


او درباره تجربیات عکاسی خود گفت: من از ۱۰-۱۱ سالگی وسوسه عکاسی داشتم و با یک دوربین ۶ تومانی (۶۰ ریال) شروع کردم. وقتی کلاس چهارم ابتدایی قبول شدم از پدرم خواستم که این دوربین را برایم تهیه کند و در نهایت آن را خریدیم. البته عکاسی را به صورت جدی از دهه ۱۳۵۰ آغاز کردم. وقتی درسم در تلویزیون تمام شد، دل خوشی از زندگی در تهران نداشتم و یک روز دیدم که تلویزیون تازه تأسیس کرمانشاه نیاز به فیلمبردار دارد. بعد از ۱۰ دقیقه فکر کردن تصمیم گرفتم به کرمانشاه بروم. ما باید ۱۳ ماه مأموریت خارج از تهران انجام می‌دادم و تلویزیون کرمانشاه فرصت خوبی بود، اما ناگهان چشم باز کردم و دیدم که ۱۰ سال است در کرمانشاه حضور دارم.

وی اضافه کرد: در این بین کتابی را از یک عکاس آمریکایی دیدم که مسیرم را عوض کرد و به قوم‌نگاری، ایرانگردی و ایران‌شناسی علاقه‌مند شدم. از سال ۱۳۵۲ به صورت جدی در این زمینه کار و نگاتیوهایم را حفظ کردم. تعجب می‌کنم از کسانی که اهل سینما هستند، اما عکاسی نمی‌کنند. به نظرم عکاسی جدی‌ترین تمرین برای فیلمبرداری است. کارگردانی که عکاسی می‌کند بسیار بهتر از کارگردانی فیلم می‌سازد که عکاسی نمی‌کند. عکاسی ثبت لحظه‌ای خاص از زندگی یک آدم با تمام حس و حال‌هایی است که دارد. اکبر عالمی به من می‌گفت که یکسری تصاویر هست که باید بیات شود تا مزه‌اش دربیاید. هر روز که می‌گذرد بیشتر به این جمله ایمان می‌آورم. خوشحالی مضاعف من از این است که تصاویری را از زندگی‌هایی ثبت کنم که در گذر زمان تغییر کرده است.

او با نقل یک خاطره صحبت‌های خود را ادامه داد و گفت: خاطرم هست که سال ۱۳۶۶ همراه با آقای فرهاد ورهرام از شمال شرقی مسجد سلیمان نزدیک به ۳۰۰ کیلومتر به شهرکرد رفتیم. سال ۱۳۸۹ همراه با سعید تارازی همین مسیر را رفتم در حالی که مسیرمان از ۲۲ روز به یک روز تغییر پیدا کرده بود. همه سنگ‌ها ارتفاعات و ... از بین رفته بود و نوشابه و پیتزا جایش را گرفته بود! خب همان عکس‌هاست که آن روز‌ها را ماندگار کرده است.

پورصمدی ضمن مقایسه سینمای مستند با سینمای داستانی گفت: یکی از درخشان‌ترین وجوهی که سینمای مستند را بر سینمای داستانی ایران غالب می‌کند این است که در میراثی که ما برای آیندگان می‌گذاریم، عکس و فیلم مستند صادق راستگویی از زندگی کسانی است که دیگر وجود ندارند. این موضوع در حالی است که یک قطره از این ویژگی در سینمای داستانی وجود ندارد. در حقیقت جهان با دیدن سینمای داستانی ما هیچ درکی از هویت ما پیدا نمی‌کند. البته نمی‌خواهم قطعی بگویم، اما به ندرت در فیلم‌های داستانی ما هویت بومی ما به نمایش درآمده است. میراثی که مستند برای آینده می‌گذارد درخشان، قابل اعتماد و راستگو است. علاوه بر این معتقدم که سینمای داستانی ما آداب مجازی گول‌زننده دارد. احترام گذاشتنش صادقانه نیست، عزت و احترامش تنها تا زمانی ادامه دارد که در اوج هستید و ...

منبع: تسنیم
دیدگاه کاربران