نگاه سیاسی دارو دستههای فرهنگی شهر حسن است نه عیب!
"اگر افراد، اشخاص و نخبگان فرهنگی، مداحان، وعاظ، هنرمندان و دارودستههای فضای فرهنگی شهر نگاه سیاسی داشته باشند، حُسن بوده و عیب نیست؛ یعنی با نگاه انقلاب اسلامی همه باید دید سیاسی داشته باشند، اما این نباید به یک محفل سیاستزده و سیاستبازی تبدیل شود. اینگونه به اصل آن لطمه میزنیم. "
جامعه ۲۴ تهران حدود ۱۵۰ سال پیش، بین ۵۰ تا ۷۰ تکیه محلی داشته که حالا دیگر نشانی از بسیاری از این تکیهها مانند سایر میراث تخریب شده شهر نیست. نخستین بار در سومین شورای شهر تهران این مساله مورد توجه قرار گرفت و پیشنهاد شد که در کنار تئاتر شهر، موزه تعزیه و تکیه شهر ساخته و در این موزه اشیایی مانند سیاههها، پرچمها، علمها، پارچهها، صورتکها، شیرها، کتلها، لباسها، شمشیرها، سپرها، نیزهها، چکمهها، زینها، گاهوارهها و نخلها به عنوان نمادی از تاریخ تحولات اجتماعی و فرهنگی گذاشته شود.
پیشنهاد برای ساخت ساختمان تکیه هم به عنوان بنایی بر پایه ساختمان تاریخی و ارزشمند تاکید دولت بود که با وجود در دسترس بودن عکسها و نقشههای ساخت و ساز آن، این فرصت از دست رفت و حالا مکانی که روزگاری پیشنهاد شده بود تکیه شهر باشد تبدیل به مجتمع فرهنگی و مذهبی ولیعصر شده که یکی از پروژههای تکمیل شده با هزینه شهرداری تهران است، اما سالهاست از آن بهرهبرداری نمیشود.
بعد از آن چند پیشنهاد دیگر ارائه شد؛ نخست محل قدیم دانشکده الهیات دانشگاه تهران و مکان سابق حزب جمهوری اسلامی در خیابان امیرکبیر، نزدیک چهارراه سرچشمه که محل شهادت آیتالله بهشتی و یارانش در هفتم تیرماه سال ۱۳۶۰ بود و در فضای تهران قدیم قرار داشت. دیگر زمینی بود مربوط به آقای علاالدین در کنار مؤسسه فرهنگی هنری صبا (وابسته به فرهنگستان هنر) واقع در ضلع غربی چهارراه طالقانی، در خیابان شهید برادران مظفر (صبای شمالی سابق) که قرار بود با همکاری بخش معماری فرهنگستان هنر به ساخته شود و برای آغاز طراحیهای صفحههایی از شاهنامهخوانی و نقالی و نمایشهای ملی و سنتی انجام شد.
در حالی که تهران پر از تکیههای تاریخی است و باید توجه بیشتری به تاریخ و هویت مذهبی این شهر شود، در تمام این سالها پیشنهادها به نتیجه نرسید. از علیرضا نادعلی شهرستانکی سخنگو و رئیس کمیته دینی و فرهنگی شورای شهر تهران درباره حفظ میراث مذهبی شهر تهران پرسیدم. از اینکه امسال بیش از سالهای گذشته تهران سیاه پوش شد و حتی پارچههای سیاه درختان تهران را هم به رنگ عزا کرده بود. گفتوگوی ایمنا با او در خصوص حفظ میراث مذهبی شهر، نگرانیهایی که بابت سیاسی شدن این حوزه وجود دارد و دیگر مسائل مربوط به آن را در ادامه میخوانید:
از شورای سوم احداث تکیه شهر برای حفظ و نمایش آثار به جامانده از تکیههای قدیمی شهر تهران دنبال میشد و یکی از مکانهای پیشنهادی، مجتمع فرهنگی مذهبی ولیعصر در ضلع جنوبی تئاتر شهر بود. پیشنهاد شده بود که در این مجموعه نمایشهای مذهبی و آئینی نیز اجرا شود، اما این پیشنهاد به سرانجام نرسید. شورای ششم چه برنامههایی برای حفظ هویت مذهبی شهر تهران دارد؟
من معتقدم برای حفظ هویت دینی شهر تهران، دو کار باید انجام شود؛ حرکت به سراغ آنچه از گذشته برنامهریزی شده و به ما ارمغان رسیده که از جمله فعالیتهایی که برای حفظ این آثار باید انجام شود، نکاتی است که اشاره کردید، اما کارهایی هم برای بازسازی هویت دینی شهر میتوان انجام داد. هویتسازی، تنها به اندوختههای گذشته وابسته نیست و ما به طور دائم در خصوص عزاداریهای سیدالشهدا (ع)، آئینهای مذهبی و مناسک دینی در حال هویتسازی هستیم.
باید توجه داشت که تهران شهری با تاریخ مذهبی است که برپایی مراسم عزاداری در آن قدمت زیادی دارد و از دوره آقامحمد خان قاجار به این سو، مناسک مذهبی در این شهر بهعنوان پایتخت یک کشور شیعه، شکلی خاص پیدا کرده است. تهران چه از لحاظ مکانها و چه از لحاظ آئینها و مناسک، یک ذخیره غنی دارد که برای ثبت آن کارهای خوبی شده، اما نیاز است که ما دوباره این اقدامات را ساماندهی کنیم. میراثی که از قبل به ما رسیده، باید بهصورت مستمر مورد توجه قرار گیرد، زیرا ممکن است بخشی از این سنتها، آئینها و میراث دستخوش فراموشی شود و یا ابنیه و اماکن، در صورت بیتوجهی دچار فرسودگی و آسیب شود. در مورد هویت دینی شهر پس از انقلاب اسلامی اتفاقات جدیدی افتاده است.
بیشتر بخوانید: گزارشی از روند انتصابات در شهرداری/ مدیران زاکانی آمدند
از وقوع و پیروزی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس تا بحث مدافعین حرم گلزار شهدای تهران، یکی از غنیترین مکانهای فرهنگی کشور است و ما با آئینها و مناسکی روبهرو هستیم که به تدریج جا افتاده است. شاید عزاداریهایی که در حال حاضر در تهران انجام میشود، پیش از این به شکل دیگری برگزار میشد، اما در این سالها انواع جدید عزاداری، آئینها و مناسک تولید شده که خود برای دنیای شیعه به شکلی الهامبخش است؛ یعنی شما میبینید نوعی الگوگیری از مدل عزاداریهایی که در تهران اتفاق میافتد در عراق و لبنان و دیگر کشورهای شیعی رخ میدهد.
این آئینها نیاز به توجه و پشتیبانی دارد و خصوصاً در روزگار همهگیری کرونا باید پشتیبانی از آئینها و سوگواریها از سوی مدیریت شهری اتفاق بیفتد. در مجموع کمیسیون فرهنگی در حوزه حفظ هویت دینی شهر چه در زمینه آنچه از گذشته رسیده و چه نسبت به آینده، وظایفی برای خود ترسیم خواهد کرد.
در صحبتهایتان به بحث هویتسازی جدید مذهبی اشاره کردید. این تلاش در زمان آقای قالیباف هم شد و قرار بود پیادهراه ۱۷ شهریور محلی جدید برای حضور دستههای عزاداری باشد… همان زمان برخی از اعضای شورای شهر وقت گفتند که نمیتوانید مردم را اجبار کنید که کسی برای سینهزنی به اینجا بیاید. دیدیم که همان اتفاق هم افتاد و این پیادهراه آئینی به یک طرح شکستخورده تبدیل شد. برای اینکه هویتسازیهای جدید به چنین سرنوشتی دچار نشود، چه نکاتی را باید در نظر گرفت؟
راهحل این است که ما نسبت به پروژهها و اتفاقات فرهنگی، نگاه انسانمحور داشته باشیم؛ یعنی وقتی از مناسکسازیها و آیینپردازیها سخن میگوئیم، باید بر مبنای جوشش انسانی آن باشد. به طور مثال، سالهاست که پیادهروی اربعین که یک آئین بیمثال در دنیا است، برگزار میشود. از زمان خود اتفاقِ حادثه عاشورا که به این شکل و با این حجم از خدمتگزاری موکب داران روی نداده بلکه در چند سال گذشته شکل گرفته است. در دوره صدام این کار ممنوع شد و بعد، دوباره به شکل بسیار خودجوش اتفاق افتاد. این یک کار دولتی و حاکمیتی نیست؛ اتفاقاً بینالمللی هم شده است.
این یک مناسک است که از قبل نبوده، ولی وقتی اتفاق میافتد، مردممحور و کاملاً انسانی اتفاق میافتد و بعد حاکمیتها میآیند در خدمت آن قرار میگیرند و از برپایی آن پشتیبانی میکنند. شبیه به همین اتفاق در سالهای اخیر، ماجرای پیادهروی جاماندگان است که از میدان امام حسین (ع) به سمت مرقد حضرت عبدالعظیم (ع) انجام میشود. این حرکت هم جا افتاد، چرا؟ چون انسانمحور است و به طور خودجوش توسط مردم انجام میشود.
نظر شخصی من درباره پروژه میدان امام حسین (ع) و خصوصاً پیادهراه ۱۷ شهریور این است که، چون آنجا یکی از نقاط اصلی رفتوآمد در شهر بود و به جهت بافت شهری سابقه برگزاری مناسک دینی را نداشت، بهخوبی تثبیت نشد و البته من هم خیلی موافق آن نبودم. در خصوص هر ایده جدیدی که بخواهد در این زمینه و در هر زمانی اجرا شود، ما باید پیوست فرهنگی و اجتماعی آن را ببینیم و باید حتماً در همان نقطه شروع عارضههای فرهنگی و اجتماعی آن را بهخوبی بررسی کنیم و ببینم مردم چقدر از آن حمایت میکنند، چگونه وسط میآیند و نظرشان چیست؟ ما باید فضا را به نحو درستی فراهم کنیم به طوری که خود مردم در آن هویتسازی، ایفای نقش کنند.
امسال تهران برخلاف سال گذشته بسیار سیاه پوش شد. به نظر میرسد مدیران کنونی با توجه به سلیقه شورای شهر جدید و مدیران تازه فضای شهری را آماده محرم و اربعین کردهاند. آیا نباید در حوزه فضاهای شهری در مناسبتهای ملی و مذهبی، چارچوبهایی تعریف شود که با تغییر مدیریتها و براساس سلیقه مدیران، این فعالیتها و وظایف تغییر نکند؟ به طور مثال یک دوره ۱۰ میلیارد برای اربعین هزینه نشود که در واقعیت هزینهها به ۴۰ میلیارد برسد… یا در یک دوره به گفته آقای امانی، ردیف کمک به مساجد حذف شود...
در شورای قبل، علناً و عامدانه نظر این بود که این اتفاقات نیافتد. ما با بسیاری از کارشناسان در آن زمان در ارتباط هستیم و با بسیاری از مدیران شهری جلسه داریم و بسیاری از نظراتی که در شورای قبلی مطرح شده است، به شکل مکتوب و غیرمکتوب در دسترس است. به هر حال اعضای شورا، این نگاه را خیلی هم پنهان نمیکردند و نظر کارشناسیشان این بود. شاید بنده آن نظرات را قبول نداشته باشم، ولی نظرات دوستان بوده و اتفاقاً آنها هم نمایندگان مردم بودند. ما نمیتوانیم بگوییم فقط با گرایش اصولگرایی نماینده مردم هستیم و قبلیها نبودند… آنها را هم مردم انتخاب کرده بودند و مدیریت شهری، خود را موظف میدانست که نظرات آنها را اعمال کند. اینجا به نظر میرسد ایراد در نظرات آن نمایندگان است نه در انجام نظرات آنها.
البته آنطور که شما اشاره میکنید هم نبود… خاطرم هست که برخی از اعضای شورای شهر در مناسبتهای مذهبی تذکر میدادند که مثلاً شهر حال و هوای محرم ندارد و یا در اعیاد شعبانیه یادآوری میکردند فضای شهری مناسب این اعیاد نیست و شهر بوی شعبان نمیدهد… یعنی این دغدغه وجود داشت...
اتفاقاً دقیقاً این موید حرف من است؛ آنچه میگوئید به این معناست که این دیدگاه کلی همه اعضای آن شورا نبوده، اما دلیل آن چیست؟ دلیل آن این است که شورا یک مجموعه و نهاد مردممحور و مردمسالار است؛ یعنی حتی شما نمیتوانید در شورای تماماصلاحطلب بگویید که همه یک جور فکر میکنند یا همه علیه این ماجرا هستند. نه! نظرات متفاوت است. در شورای تماماصولگرا هم همینطور است. به نظر من این ارزش دارد؛ یعنی مردمسالاری دینی یکی از آن گوهرهای ارزشمند گفتمان انقلاب اسلامی است که نتیجهاش همین میشود.
ممکن است یک مقدار هم بعضی از اتفاقات در مدیریت شهری شبیه موج سینوسی شود؛ یعنی بعضی وقتها چیزهایی یک مقدار پررنگتر و یک جاهایی کمرنگتر میشود. به قول شما، این ناهماهنگیهایی را در گذشت ادوار مختلف بهوجود میآورد، ولی طبیعی است. ما باید از آن استقبال کنیم و بدانیم همین شورای مردمسالار چه اصلاحطلب و چه اصولگرا و مدیریت شهری که متناسب با درخواست، خواسته و نظر این شورا، در شهر اعمال مسئولیت میکند، همه نهادهای حاکمیتی و در عین حال حاکمیت مردمی جمهوری اسلامی هستند.
جمهوری اسلامی یک حکومت دینی و ایران یک کشور مذهبی است؛ لذا مثلاً ماجرای سوگواری برای سیدالشهدا (ع) و یا آئین شادمانی و جشن برای میلاد امام زمان (عج) در خون مردم ایران حتی از هموطنان ارامنه و آشوری هم وجود دارد چه برسد به اهل تسنن و شیعه که مسلمان هستند. به همین دلیل اتفاقاً اگر به این تناسب دقت کنیم، دیگر اصولگرا و اصلاحطلب ندارد. شورا هر وقت در بستر کار باشد و بخواهد در این خصوص حرف بزند، در ایام محرم یا در ایام نیمه شعبان این اتفاق باید بیفتد، البته با حفظ تعادل، نه افراط و نه تفریط.
پارسال واقعاً شهر به هیچ عنوان بوی محرم نمیداد. من در سازمان تبلیغات اسلامی شاهد بودم که متأسفانه شورای شهر یا حداقل بعضی از افراد شورا فرافکنیهای عجیبی میکردند. چون پارسال اولین سال کرونا بود، کسی بیرون نمیآمد و در دستههای عزاداری حاضر نبودند. اما باید توجه داشت که سیاهپوشی تهران چند صد سال است که توسط خود مردم انجام میشود و اینگونه نبوده که حاکمیت خودش بخواهد بیاید مردم را سیاهپوش کند.
به هرحال کمکاری وجود داشت و فقط در معابر عمومی یکسری کارهای سطحی انجام میشد. حالا امسال این کمکاری، یک مقدار جبران شد. من معتقدم که چه در دوره قبل، چه در این دوره و چه در دورههای بعدی، ضوابط و اتفاقات متناسب با حال و فرهنگ مردم و در عین حال با چارچوبهای نظام اسلامی باید دیده شود و البته نه دچار افراط باشد و نه تفریط بلکه متناسب با آن چیزی که در حد متعادل است، باید اتفاق بیفتد.
در دورههای گذشته که از سوی شهرداری تهران، حمایتهای خیلی ویژهای از مداحان جوان میشد، حتی میگفتند شبکهی سیاسی مداحان جوان با انگیزههای انتخاباتی شکل دادند و … برای اینکه در این دوره از مدیریت شهری، از هر حرکت مذهبی برداشت سیاسی نشود، راهکار دارید و یا احتیاطهایی خواهید داشت؟
از آنجا که من مسئولیت سه کمیته دینی، هنر و فرهنگی در کمیسیون فرهنگی اجتماعی را بر عهده دارم، معتقدم که هم در کمیسیون و هم در شورا این اعتقاد عمومی نسبت به امور فرهنگی در شهر وجود دارد. بحث مداحان که به باورهای دینی ما مرتبط میشود و ما موظف به حمایت به اندازه و درست از همه آنها هستیم.
وقتی میگوئیم مدیریت شهری، به تعبیری که فکر میکنم از مقام معظم رهبری نقل شده باید مانند آفتابی باشیم که در شهر، به همه افراد بتابیم. منظور خودِ ما نیست، بلکه کاری است که مدیریت شهری انجام میدهد. این کار باید شبیه آفتابی باشد که برای همه میتابد و واقعاً خوب و بد ندارد. باید بتابد، ولی در عین حال برای اینکه پاسخ هم بگیریم خصوصاً در امور فرهنگی باید به اقشار توجه کنیم.
به تجربه کوچک خودم میگویم که امر فرهنگی و کار فرهنگی در شهر یا در کشور تا حد زیادی به نخبگانی بستگی دارد که در آن قشر فرهنگی حضور دارند؛ یعنی مثلاً فرض کنید کار مذهبی خیلی بستگی به این دارد که سخنرانان مذهبی یا مداحان چطوری عمل میکنند، پس برای تقویت این رویکرد، باید کار این اقشار را تقویت کرد. حتماً هم باید به این دقت کرد که پشتیبانی از آن نوع و شکل تراز آن باشد.
فکر میکنم این نگاه خیلی فرهنگی است و بحث سیاسی اینجا اصلاً محلی برای اعراب ندارد اینکه در نگاه فرهنگی ما، افراد، اشخاص و نخبگان فرهنگی، مداحان، وعاظ، هنرمندان و دارودستههای فضای فرهنگیمان نگاه سیاسی داشته باشند، این حُسن است و عیب نیست؛ یعنی با نگاه انقلاب اسلامی همه باید دید سیاسی داشته باشند، اما این نباید به یک محفل سیاستزده و سیاستبازی تبدیل شود. اینگونه به اصل آن لطمه میزنیم.
درست است. بحث سیاسی یک بحث است و اینکه در جهت اهداف سیاسی قدم برداریم. بحثی دیگر … مثلاً خیلیها همین الان وقتی آقای زاکانی میرود تزریق واکسن را انجام میدهد، میگویند خب ایشان میخواهد راه آقای احمدینژاد را طی کند. یعنی هر کسی چه اصلاحطلب و چه اصولگرا بهعنوان شهردار تهران میآید، این نگرانی وجود دارد.
در مورد همه این نگرانی وجود دارد. در مورد من و شما هم این وجود دارد، منتها، چون تصویر کسی که میآید در نقطه بالاتر مسئولیت قرار میگیرد حساستر است، حرف درباره او بیشتر زده میشود. یک نفر کار خوب کند، میگویند این کار خوب میخواهد… یا اگر بد کار کند، میگویند او بد کار میکند و به کلیت کار لطمه میزند… یا اگر کاری نکند، میگویند تنبل است و کار نمیکند. من معتقدم بالاخره کار کردن بهتر از کار نکردن است.
منبع: ایمنا