حوادث جنایی
کد خبر: ۱۳۸۶۷
تاریخ انتشار: ۰۸:۳۹ ۱۱ مهر ۱۴۰۰

اعتراف به قتل بعد از کشیدن گل

پسر جوان پس از شکست عشقی با داستانسرایی درباره قتل همسر نداشته‌اش و انتقال جسد وی با چمدان قصد جلب توجه داشت که دستش رو شد.

اعتراف به قتل ۲۴ - شامگاه جمعه‌نهم مهرماه پسر‌جوانی در تهران سراسیمه به کلانتری‌۱۰۱ تجریش رفت و مدعی شد که ساعتی قبل همسرش را به قتل رسانده و قصد داشته جسد او را به بیرون منتقل کند که عذاب وجدان می‌گیرد و خودش را به پلیس معرفی می‌کند.

پسر جوان به افسر نگهبان کلانتری گفت: چند سال قبل با دختری به نام حمیرا در دانشگاه دوست شدم و بعد از مدتی هم ازدواج کردیم. زندگی خوبی داشتیم تا اینکه از مدتی قبل با هم اختلاف پیدا کردیم به طوری‌که هر روز با هم درگیری و مشاجره لفظی داشتیم. او همیشه از جدایی حرف می‌زد، اما من عاشق او بودم که تصمیم گرفتم او را به قتل برسانم. ساعتی قبل با هم درگیر شدیم و او را با دستانم خفه کردم و بعد هم جسدش را داخل چمدان بزرگی قرار دادم و خواستم به بیرون منتقل کنم که عذاب وجدان به سراغم آمد و تصمیم گرفتم خودم را به پلیس معرفی کنم.

با اعتراف پسر جوان، مأموران آدرس خانه او را گرفتند و راهی آنجا شدند که دریافتند خانه‌ای که پسر جوان آدرسش را داده پدر و مادرش همراه او در آنجا زندگی می‌کنند. بررسی‌های مأموران پلیس نشان داد پسر جوان اصلاً ازدواج نکرده و مجرد است و به گفته پدر و مادرش مدتی است از مشکل روحی و روانی رنج می‌برد.

مادر پسر ۳۰ ساله گفت: منصور سال هاست که مشکل روحی و روانی دارد و چند سالی است که مواد‌مخدر گل مصرف می‌کند و گاهی هم پس از مصرف توهم می‌زند.


بیشتر بخوانید: اعتراف‌گیری مرگبار به خاطر سرقت گوشی تلفن‌همراه


وی ادامه داد: چند سال قبل پسرم در دانشگاه رشته مهندسی می‌خواند که در آنجا عاشق یکی از همکلاسی‌هایش شد. او همه زندگی اش آن دختر شده‌بود که تصمیم گرفتیم به خواستگاری‌اش برویم، اما دختر جوان به پسرم جواب رد داد و بعد هم به کشور آلمان مهاجرت کرد. منصور عاشق و دلباخته همکلاسی‌اش بود و وقتی او جواب رد داد و شکست عشق خورد مشکل روانی پیدا کرد و حتی ترک تحصیل هم کرد. پس از این او را نزد روانپزشک بردیم و تحت درمان قرار دادیم و دارو مصرف می‌کرد، اما گاهی داروهایش را مصرف نمی‌کرد و حالش بد می‌شد.

امروز او قرص‌هایش را نخورد و از طرفی هم متوجه شدیم که گل مصرف کرده‌است که با ما درگیر شد و قهر کرد و از خانه بیرون رفت. ما منتظر او بودیم که به خانه بر گردد، اما هر گز فکر نمی‌کردیم که خیال پردازی کند و به اداره پلیس برود و به دروغ ادعا کند که همسرش را به قتل رسانده‌است. چون پسرم اصلاً ازدواج نکرده‌است که بخواهد همسرش را به قتل برساند. من فکر می‌کنم او با داستانسرایی قصد جلب توجه داشته‌است.

همزمان با انتقال پسر جوان به پزشکی قانونی برای بررسی سلامت روحی و روانی‌اش، مأموران پلیس تحقیقات خود را درباره ادعای وی آغاز کردند.

دیدگاه کاربران
آخرین اخبار
پربحث ترین
پربازدید ترین
آخرین اخبار