بخشندگی دکتر مهربان بعد از مرگ
پزشک تهرانی بعد از تصادف اعضای بدنش را اهدا کرد.
جامعه ۲۴ - اولین روز از سال ۱۴۰۰ برای خانواده دکتر بیژن اربابی روزی پر از استرس و نگرانی بود، روزی که قرار بود پدر خانواده به خانه برسد، اما هرچه چشم انتظار او ماندند خبری نشد؛ روزی که آنها منتظر پدر بودند تا در کنار هم اولین روز سال را طی کنند و برایشان پر از خاطرههای شیرین باشد.
همسر دکتر اربابی درباره آن روز پر استرس میگوید: ساعت حدود ۲ بعدازظهر بود که همسرم تماس گرفت و گفت تا نیمساعت دیگر به خانه برمیگردم. اما هرچه منتظر ماندم از او خبری نشد.
با طولانی شدن تاخیرش برای بازگشت به خانه، هرچه باگوشی تلفنهمراه بیژن تماس گرفتم خبری نشد. نگرانش شدم، نمیتوانستم دست روی دست بگذارم به همین خاطر شروع به جستوجو کردم. ابتدا به پلیس مراجعه کردم، اما هیچ خبری به دست نیامد، به بیمارستانها سر زدم، پزشکی قانونی و هر جایی که به ذهنم میرسید جستوجو کردم، اما خبری نشد. هرچه میگذشت بیشتر نگران میشدم.
به فکرش رسید به دادسرا برود و ماجرا را به قاضیکشیک اطلاع دهد شاید با پیگیری قضایی همسرش پیدا شود. «تلفن خودم و عکس همسرم را به قاضی کشیک دادم. با نگرانی به خانه برگشتم. صبح بود تماس گرفتند و گفتند همسرم تصادف کرده و حالا در بیمارستان امامحسین (ع) سبز دشت بستری است. باشنیدن این خبر بلافاصله خودم را به بیمارستان رساندم. همسرم روی تخت افتادهبود. وقتی پیگیر ماجرا شدم گفتند همسرم در راه برگشت به خانه پشت فرمان سکتهمغزی کردهاست. او پس از سکته مغزی کنترل خودرو را از دست میدهد و به شدت با گاردریل برخورد میکند.»
به گفته پزشکان وضعیت دکتر اربابی خوب نبود و باید هرچه سریعتر تحت عملجراحی قرار میگرفت، اما در آن بیمارستان شرایط برای عمل جراحی وی مهیا نبود و به همین دلیل با رضایت خانواده بیمار به بیمارستان رسولاکرم (ص) منتقل شد. دومین روز عید بود که دکتر اربابی را به اتاق عمل منتقل کردند. سرانجام پس از چندساعت بیژن از اتاق عمل بیرون آمد. خانوادهاش امیدوار بودند او دوباره سلامتش را به دست آورد، اما خدا سرنوشت دیگری را برای ما و او رقم زدهبود. سرانجام پس از چند روز آن اتفاقی که خانواده اربابی میترسید رخ داد و پزشکان گفتند او دچار مرگ مغزی
شدهاست.
همسر دکتر اربابی ادامه میدهد: «وقتی پزشکان اعلام کردند همسرم دچار مرگمغزی شده و بهتر است اعضای بدنش را اهدا کنیم، دنیا روی سرم خراب شد. نمیتوانستم باور کنم به همین راحتی همسرم را از دست دادهام، اما مطمئن بودم با اهدای اعضای بدن او نه تنها بیژن خوشحال میشود بلکه ما نیز به آرامش میرسیم.»
به این ترتیب با رضایت اولیایدم شرایط برای اهدای اعضای بدن دکتر فداکار فراهم شد.
دکترساناز دهقانی دراین باره گفت: با رضایت خانواده، بیمار مرگمغزی به بیمارستان سینا منتقل شد. با تلاش پزشکان و متخصصان کلیهها و کبد بیمار مرگ مغزی اهدا شد.