نقشه هالیوودی مرد شیطان صفت برای فریب دختر روستایی
به او زنگ زدم و گفتم: مامور هستم و در تعقیب یک باند بزرگ قاچاق دختران به او رسیده ایم و متوجه شده ایم عدهای قصد ربایش و انتقال او به خارج از کشور را دارند. آنقدر ساده و خام بود که به راحتی دروغ هایم را باور کرد.
جامعه ۲۴ -وارد اداره شانزدهم پلیس آگاهی میشوم و چشمم به متهم مورد نظرم میافتد که مردی حدودا ۴۰ ساله است و دستبند بر دست نشسته است. با هماهنگی افسر پرونده روبرویش مینشینم. سرش را پایین میاندازد و نگاهش را به زمین میدوزد. خودم را معرفی میکنم و برایش توضیح میدهم که تا حدودی در جریان پرونده اش هستم و از او میخواهم از خودش بگوید و نقطه آغاز این ماجرا...
آهی میکشد و میگوید خانم من واقعا پشیمان و شرمسارم، اما میدانم این چیزی را عوض نمیکند و من نمیتوانم کاری برای شاکیه و خانواده اش انجام بدهم.ای کاش میتوانستم زمان را به عقب برگردانم.
نامم دانیال است و ۴۰ سال سن دارم. مجرد هستم و بیکار و هنوز با والدینم زندگی میکنم. تنها سرگرمی و تفریحم گوشی موبایلم بود که در طول روز یک لحظه هم کنار نمیگذاشتم. یک روز به طور اتفاقی شمارهای را گرفتم و از صدا و لهجه آن سوی خط فهمیدم که با یک دختربچه ساده شهرستانی سر و کار دارم. همان لحظه فکری شیطانی به سرم زد و نقشه اغفال دخترک را کشیدم.
به او زنگ زدم و گفتم: مامور هستم و در تعقیب یک باند بزرگ قاچاق دختران به او رسیده ایم و متوجه شده ایم
عدهای قصد ربایش و انتقال او به خارج از کشور را دارند. آنقدر ساده و خام بود که به راحتی دروغ هایم را باور کرد.
به او گفتم: آنها قصد آسیب زدن به خانواده ات را دارند و اگر ما در محل سکونتت برای دستگیری آنها اقدام کنیم ممکن است اعضای خانواده ات آسیب ببینند. پس بدون آنکه چیزی به کسی بگویی یا بروز بدهی به ترمینال برو و بلیطی برای تهران بگیر. ما اینجا تو را به یک محل امن منتقل میکنیم و زیر نظر داریم و وقتی قاچاقچیان انسان به سراغت آمدند همه آنها را با هم دستگیر میکنیم.
بیشتر بخوانید: اعدام ابلیس بدبو در ملاعام
با تعجب گفتم: دخترک همه حرف هایت را باور کرد؟ دانیال سری تکان داد و گفت: بله؟!
آهی کشیدم و گفتم: یعنی در طول مدتی که فریبش میدادی ذرهای عذاب وجدان به سراغت نیامد از اینکه با این داستان در حال اغفال دختری هستی که میتوانست جای فرزندت باشد. از این همه معصومیت و سادگی اش شرمنده نشدی؟
دانیال گفت: این روزها حالم از خودم به هم میخورد. اما آن موقع لبریز از حسی سیاه و کثیف بودم و فقط به
لحظهای فکر میکردم که یک موجود ساده و بی دفاع را به دام بیاندازم.
دخترک با توجه به چیزهایی که به او گفته بودم بی خبر از خانواده اش راهی ترمینال شد و چند ساعت بعد به تهران رسید. من که هنوز باورم نمیشد به این راحتی موفق به فریبش شده ام به استقبالش رفتم و او را با همان قصهها به منزل مجردی یکی از دوستانم بردم. آنجا بود که دخترک بینوا به نقشه شیطانی ام پی برد. اما دیگر دیر شده بود و راه فراری نداشت. آنقدر پست شده بودم که گریههای دختر بچه هیچ اثری روی من نداشت. چندین روز او را در آن خانه نگه داشتم. تصمیم گرفته بودم هر وقت خسته شدم، او را اطراف ترمینال رها کنم. خیالم راحت بود که نمیتواند خانواده و پلیس را به مخفیگاهم بکشاند، اما خبر نداشتم او قبل از آمدن نامهای برای والدینش نوشته و توضیح داده برای محافظت از خانواده و همکاری با پلیس مجبور است مدتی آنها را ترک کند و بعد از اتمام ماجرایی که درگیرش شده به خانه بازمی گردد.
خانواده دختر بلافاصله پلیس را در جریان میگذارند و با سرنخهای موجود راهی تهران میشوند. قبل از آنکه بتوانم دخترک را در خیابان رها کنم و آخرین ردپاها و سرنخهای به جامانده از خودم را پاک کنم سردی دستبند را روی دست هایم حس کردم.
وقتی گریههای دخترک و والدینش را مشاهده کردم پرده سیاهی که جلوی دیدگانم را گرفته بود کنار رفت و نتیجه نقشه شیطانی ام را دیدم. تازه آن لحظه فهمیدم که چه جنایتی مرتکب شدم و این موجود معصوم و بی دفاع چه رنجی را متحمل شده است رنجی که من با بی وجدانی و رذالت به او و خانواده اش تحمیل کردم .
نظریه کارشناس
پلیس با جدیت در پروندهها از جمله پروندههای جنائی ورود کرده و نسبت به دستگیری مجرمان اقدام
میکند. شکی نیست در ادامه دستگیری مجرمان، دستگاه قضائی مجازات متناسب با جرم به وقوع پیوسته را، نسبت به آنان، اعمال میکند. اما مجازات فرد آزارگر تنها گوشهای از رنج و درد قربانی را تسکین میبخشد و شاید سالها دریافت خدمات روانشناختی نیز نتواند آسیب روانی وارده به فرد را به طور کامل درمان کند.
خصوصا اگر قربانی کودک و یا نوجوان باشد! بهترین راهکار پیشگیری است و پیشگیری تنها با آموزش و آگاهسازی حاصل میگردد. پس به جای انکار وجود بیماران و منحرفان آزارگر در جامعه، با کودک و نوجوان خود صحبت کنید و با زبان و واژههایی متناسب با سن و میزان درک وی، با او سخن گفته و نکات هشداری را به او بیاموزید.
به کودک و نوجوان خود اطمینان بدهید که در برابر هر فرد آزارگری از او حمایت میکنید و نباید احساس ترس یا شرمساری مانع از آن شود که والدین خود را در جریان سوءاستفاده رخ داده قرار دهد.
- در صورت مواجهه با اتفاقاتی از این دست خونسردی خود را حفظ کنید و اجازه از بین رفتن آثار باقیمانده از جنایت رخ داده را ندهید و از مسواک زدن، استحمام و یا شستن لباسهای قربانی خودداری کنید.
- با توجه به محدودیت زمانی، برای محکمه پسند بودن مستندات، سریعا نسبت به ارائه شکایت و مراجعه به پزشکی قانونی اقدام کنید.
- مراقب باشید کلامی به زبان نیاورید که رنگ و بوی ملامت و سرزنش داشته و به قربانی احساس گناه بدهد.
- از یک روانشناس متخصص در زمینه استرس پس از سانحه کمک بگیرید و از رفتارها و سخنان غیر تخصصی که رنج و درد قربانی را عمیقتر میسازد، انجام ندهید.
- فرزندان دختر یا پسر شما به یک اندازه در معرض و احتمال بزه دیدگی قرار دارند. کلیه نکات هشداری را به کودک و نوجوان خود فارغ از جنسیت وی بیاموزید.
به قلم: سرگرد "سمانه مهربانی"