کد خبر: ۱۹۸۸۵
تاریخ انتشار: ۰۹:۰۴ ۰۵ آذر ۱۴۰۰

روز جهان منع خشونت علیه زنان؛قانون داریم، اما نظارتی بر اجرا نیست

عدالت اجتماعی و جنسیتی چیست؟ این مفاهیم به معنی برابری و مساوات کامل میان زنان و مردان در سطوح مختلف همچون فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و... است. زنان باید به صورت کاملا برابر از تمام مزایای محیط کاری و شغلی خود بهره‌مند شوند، زنان باید در قوانین و مقررات از شرایط کاملا یکسان با مردان برخوردار باشند. هیچ‌گاه نبایستی به جهت جنسیت، فردی از منفعت یا موقعیتی به عنوان مثال از یک موقعیت اجتماعی یا شغلی؛ کنار گذاشته شود.

روز جهانی منع خشونت علیه زنان

جامعه ۲۴ - روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان - ۲۵ نوامبر - بیانگر مفاهیم بسیاری است. این مناسبت خاطرنشان می‌کند که از دیرباز مفاهیمی همچون خشونت علیه زنان، تبعیض جنسیتی، نبود عدالت و برابری جنسیتی، عدم امنیت و آرامش و آسایش روانی و جسمی در محیط‌های گوناگون و... همگی موارد گوناگونی هستند که زنجیره‌وار به یکدیگر متصلند و برخاسته از یک مفهوم و امر هستند: امری به نام «خشونت علیه زنان.»

روز جهانی «مبارزه با خشونت علیه زنان» که سالگرد قتل خواهران میرابل است از سوی سازمان ملل متحد به عنوان مبنایی نمادین برای الزام توجه و اهمیت زنان و انواع خشونت علیه آنان نامگذاری شده است.
زنان به عنوان بازوی پرقدرت دوشادوش مردان در حال کمک به رشد و پیشرفت جامعه و حفظ کانون خانواده و مددرسانی جهت توسعه هر چه بیشتر جوامع بشری هستند. لکن در این میان با اموری که این آرامش درونی زنان را دستخوش توفان و ناهمواری و ناهمگونی نامناسبی می‌کند روبه‌رو هستیم.

این عدالت و برابری باید به نحو احسن در همه زمینه‌ها برای زنان فراهم باشد، به گونه‌ای که هرگز فردی از وجود و حضور خویش در هیچ مکان و محیطی معذب یا گریزان نباشد، این امور با پدیده‌ای همچون فراهم آوردن امنیت و شرایط برابر فارغ از جنسیت برای زنان نیز ارتباط تنگاتنگ دارد. به عنوان مثال زنان در مشاغلی خاص باید در کنار مردان قبول مسوولیت کنند و هرگز نباید مانع خاصی به جهت جنسیت‌شان بر سر راه‌شان گذاشته شود، چراکه آن هنگام که به «جرم» جنسیت از موقعیت و منصبی محروم می‌شوند ما با پدیده‌هایی همچون خشونت علیه زنان و همان تبعیض و عدم رعایت انصاف و مساوات و عدم رعایت امنیت و آرامش و بسیاری امور دیگر به صورت علنی روبه‌رو می‌شویم.

انواع و اقسام مصادیق خشونت علیه زنان

خشونت خانگی:

با این عبارت آشنا هستید؟ «چهاردیواری اختیاری است!» بله! درست است. مکنونات زندگی هر فردی به خودش مربوط است لکن مادامی که این مکنونات آمیخته به رنج انسان دیگری شود موضوع متفاوت است، متاسفانه پدیده‌ای به نام ضرب و شتم زنان توسط مردان (همسر، پدر، برادر و...) به وفور ملاحظه می‌شود. این میان خشونت خانگی منحصر به کتک زدن زنان نمی‌شود بلکه با اموری مانند آزار روانی زنان همچون تحقیر و توهین کلامی یا سلب آزادی فردی و شخصی زنان نیز روبه‌رو هستیم. با نگاهی به آمار‌ها و مطالعات در می‌یابیم این موارد در گزارش‌های اورژانس اجتماعی یا آمار و سخنان روانشناسان بسیار وجود دارد و گزارش شده است. اگر بخواهیم کانونی را از هم بپاشیم همین بس که زنان آن آشیانه را در هم شکنیم.

ازدواج اجباری:

این امر در گذشته بیشتر اتفاق می‌افتاد و هم‌اکنون نیز همچنان رگه‌هایی از این خشونت آشکار در میان خانواده‌ها یافت می‌شود، به عنوان مثال خانواده‌ها با فراهم آوردن بستر‌های خاصی و سلب آرامش دختران و با اجبار، اصرار و ابرام و با پافشاری اقدام به اجبار ازدواج دختران خود برای ازدواج با مرد مورد نظر خود می‌کنند. در مواردی از این دست؛ هویت و فردیت و استقلال دختران به عنوان یک انسان کاملا نادیده گرفته می‌شود و با اجبار دختران به ازدواج با فردی که میان آن‌ها عشق و علاقه‌ای وجود ندارد تمام قدرت تصمیم‌گیری زنان برای امر مهم و تصمیم سرنوشت‌سازی همچون ازدواج به زیر سوال می‌رود و به بوته فراموشی سپرده می‌شود.

ترجیح دادن فرزند پسر:

هنوز هم در بعضی نگرش‌ها و تفکرات در کشورمان، خانواده‌هایی وجود دارند که مصرانه وجود فرزند پسر را یک امتیاز و برتری می‌شمارند و حتی در گذشته‌ها با امری همچون زنده به گور کردن دختران روبه‌رو بودیم. لکن امروز در زندگی و دنیای مدرن، همچنان بعضی مردم، فرزند با جنسیت ذکور را یک افتخار می‌دانند و حتی بابت آن جشن و پایکوبی برپا می‌کنند. این میان فرزندان دختر با مشاهده این خشونت قطعا دچار تالمات روحی خواهند شد و طبعا خانواده‌هایی با چنین تفکراتی تبعیض‌های بسیار دیگری نیز نسبت به دختران روا می‌دارند و در تربیت و رفتار و آموزش نیز این تفکرات ناشی از امتیاز و ترجیح دادن پسر بر دختر خودش را به انواع و اقسام مختلف نشان می‌دهد.

اسیدپاشی:

این مورد نیز یکی از بدترین انواع خشونت علیه زنان است که حیات انسانی و سرشت و سرنوشت زنان را به کلی دستخوش آشوب و حتی انحراف کرده و به سمت مرگ و خودکشی می‌کشاند. انگیزه عاملان اسیدپاشی متعدد است، مثلا گاهی عامل اسیدپاشی که پسری جوان است به سبب جواب رد شنیدن از دختر دست به این عمل شوم می‌زند، گاهی از اختلالات روحی شدید و تفکرات تندرو رنج می‌برد، گاهی به قصد انتقام و با کینه‌توزی دست به این کار می‌زند و....


بیشتر بخوانید: چند همسری مصداق خشونت علیه زنان/ به نام کمک اقتصادی در پی چند همسری‌ و لذت‌جویی می‌روند


اما هرچه هست این عمل موجب سوزاندن بدن و صورت و از دست دادن زیبایی و سلامت زنان می‌شود و تمام آینده و اهداف زنان به سمت نیستی و فنا سوق داده می‌شود و این حقیقت تلخی است که هرچه بخواهیم با امیدبخشی به آن بنگریم باز هم خودش را به نوعی دهشتناک به ما نشان می‌دهد. پس بدانیم قربانیان اسیدپاشی در اکثر موارد هرگز به زندگی قبلی و عادی خود باز نمی‌گردند.

تجاوز:

بدترین درجه خشونت علیه زنان تجاوز جنسی است. طبق آمار‌ها و ارقام و مطالعات، قربانیان تجاوز جنسی پس از سال‌ها رنج و مرارت و تمرین خودساختگی و مبارزه و مراجعه به روانشناس و هزار و یک راه گریز از این خشونت و خودخواهی همچنان در خواب فریاد می‌زنند، از خود بیزارند و خود را به نوعی مقصر قلمداد می‌کنند، با خویشتن بیگانه و نامهربان هستند و خشن و پرخاشگرند. البته این‌ها تنها نمونه‌ها و گوشه‌ای از رفتار‌هایی است که قربانیان تجاوز پس از این واقعه از خود بروز می‌دهند.

به یاد پرونده ساناز می‌افتم؛ ساناز دختر ۱۶ ساله زیبا و معصومی است. ۶ ماه پیش در فضای مجازی با پسری آشنا می‌شود. سپس با موبایل هدیه پدرش با پسر تماس می‌گیرد، پسر جهت جلب اعتماد ساناز بار‌ها و بار‌ها با وی قرار ملاقات می‌گذارد و به رفتن کافه بسنده می‌کنند. لکن یکی از روز‌ها که ساناز به خوبی به پسر اعتماد کرده بوده ناگهان پسر به صورت مثلا اتفاقی دوستش را در خیابان می‌بیند و قصد سوار کردن او را می‌کند. سپس این دو شیطان صفت ساناز را به دره پرتی می‌برند و در گودالی که از قبل برای نقشه‌های شوم خود کنده بودند می‌اندازند و پس از تجاوز به ساناز وی را رها می‌کنند. ساناز پس از ساعت‌ها با وضعیت نامناسب توسط راننده‌های عبوری پیدا می‌شود و بلافاصله پلیس وارد ماجرا می‌شود و اکنون پرونده این شیطان‌صفتان در دست اقدام و بررسی است. لکن یک منبع نزدیک از ساناز بیان کرده با وجود روان درمانی‌های مکرر همچنان ساناز هر روز قصد خودکشی دارد.

ساناز‌های بسیاری هستند که پس از این حادثه در نتیجه شوک ناشی از آن یا تنفر از خود یا ناامیدی و افسردگی مطلق میل به خودکشی دارند. تجاوز خشونتی است که هرگز راهی برای جبران و ترمیم آن به صورت کامل و کافی وجود ندارد، چراکه بدترین درجه جفا و بی‌احترامی به زنان همین تجاوز جنسی است.

کنار گذاشتن زنان از فرصت‌ها و موقعیت‌ها

برخی مراکز و مجامع یا برخی محیط‌های کاری و آموزشی ورود زنان را یا به صورت کلی ممنوع اعلام می‌کنند یا به صورت ضمنی فرصتی برای ورود زنان فراهم نمی‌کنند و به نوعی با دست‌های پشت پرده اذن ورود و حضور زنان در برخی محیط‌ها را محدود می‌کنند. در مواردی از این دست زنان با وجود توانایی هوشی و علمی و با وجود توانمندی و درایت و کارایی بالا، صرفا به جهت زن بودن از این موقعیت و فرصت محروم می‌شوند و این مورد نیز یکی از موارد خشونت علیه زنان است. مثلا مریم با وجود اخذ مدرک تحصیلی لازم و سابقه کاری متناسب با شغل خاصی به جهت زن بودن بار‌ها در مصاحبه کاری مورد تمسخر و استهزا قرار گرفته است و قصد اقدام قانونی علیه آمرین و عامدین این اتفاقات را داشت.

تمسخر و استهزا، روانشناسی‌های زرد علیه زنان، لطیفه‌های بی‌معنی علیه زنان:

«دختر است دیگر… راننده حتما خانم است… بهتر است پشت لباسشویی بشینید تا ماشین (اتومبیل) …چون تو دختری…. آن‌ها پسر هستند فرق دارند… دختر که بلند نمی‌خندد… زنان را چه به …»
این‌ها تنها نمونه‌های کوچکی هستند که امروزه با پیشرفت تکنولوژی و ازدیاد و فراوانی وجود گوشی‌های موبایل در دست همگان، شاهد این قبیل متن‌ها در پیج‌ها یا کانال‌ها و سایت‌ها هستیم. روانشناسی زرد، اما امری است که در جای خود امکان بحث و واکاوی دارد لکن به همین مقدار و میزان بسنده کنیم که متاسفانه در مواردی این امر زنان را هدف و نشانه گرفته است و با به‌کار بردن جملاتی از زنان موجوداتی بی‌مقدار و بی‌هدف می‌سازد که تو گویی هدف دیگری جز جلب و جذب بعضی از نگاه‌ها و توجه‌ها را ندارند و این امور کاملا غلط و اشتباه هستند. دین مبین اسلام به صراحت اشاره کرده که زن کالا نیست! لذا باید به کرامت زنان احترام و ارج گذاشت و این جملات و عبارات جایگاهی در فرهنگ و ادبیات برای زنان ایران زمین ندارند.

خشونت علیه زنان در قرنطینه و بستری کرونا:

آمار‌ها نشان می‌دهد در دوران همه‌گیری ویروس کووید۱۹ در ماه‌های ابتدایی قرنطینه و خانه‌نشین شدن مردان و زنان، خشونت خانگی بروز جدیدی پیدا کرد. در این دوران با تحقیر و توهین به زنان، استرس ناشی از این ویروس و فشار‌های ناشی از آن درکنار خشونت کلامی و فیزیکی علیه زنان منجر به درج آمار‌های جدیدی شد که موجبات تضعیف روحیه زنان و به دنبال آن ایجاد زمینه‌های افسردگی و دیگر بیماری‌های روانی دیگر فراهم گردید. مونا در دوران بستری در بیمارستان به علت ابتلا به بیماری کرونا گزارش داد که امکان رعایت حجاب شرعی و پوشش مناسب و ساختار‌های مناسب برای رعایت اموری همچون حفظ حریم بین محرم و نامحرم فراهم نبوده و این امور موجب معذب و ناراحت بودن بیماران شده است.

با نگاهی اجمالی به مطالعات و تحقیقات درمی‌یابیم که زنان موجودات توانمندی هستند و توانایی‌ها و قابلیت‌های بسیار آنان به موازات و «برابری» با مردان کمک شایسته به رشد و پیشرفت هرچه بیشتر جامعه خواهد کرد. امروزه در جوامع دیگر، زنان به موازات و مساوات با مردان به جنگ با موانع و بدسگالی‌ها می‌روند و هرگز به جرم جنسیت به کنار و گوشه گود رانده و خوانده نمی‌شوند. ضمنا به تجربه و با نگاهی به تاریخ دریافته‌ایم آن هنگام که بانوان به راس هرم تکیه زده‌اند پیروزی از آنِ همگی خواهد بود. جنسیت‌زدگی به معنی هرگونه پیش‌داوری یا تبعیض براساس جنسیت یا جنس فرد است.

پیامد این امر، تبعیض منفی نسبت به انسان‌ها و بر پایه هویتِ واقعی یا فرضی جنسیتی ایشان است. این مفهوم همچنین می‌تواند در اشاره به نفرت یا بدگمانی نسبت به یک جنس زن‌ستیزی یا مردستیزی یا کلیشه‌ای کردنِ مردانگی در رابطه با مردان و زنانگی در رابطه با زنان باشد. تبعیضِ جنسی به‌طور تاریخی و فرهنگی بیشتر در جهتِ فرودست کردنِ زنان و دختران به‌کار رفته است. پیامدِ تبعیضِ جنسیتی می‌تواند به گونه‌های متعددی بروز و ظهور کند و تنها راه رهایی از این نابرابری و بی‌عدالتی؛ تکیه به خرد و دانایی مردان و زنان آگاه است.

دیدگاه کاربران