دایی قاسم همدانی بزرگترین قاچاقچی دهه ۴۰/ ماجرای رهایی شرکای دایی از زندان‌های عراق

جامعه ۲۴- جرمی نبود که انجام نداده باشد، اما قاچاق مواد مخدر، کسب و کار اصلی او بود. غرب کشور را با دو شریک و همدستش می‌چرخاند. کم‌کم به بزرگترین قاچاقچی غرب کشور تبدیل شد و آوازه‌اش به مرکز هم رسید. شاه و فرح پهلوی هم می‌دانستند او چکار می‌کند، اما کاری به کارش نداشتند چرا که به خاطر رفتار لوتی منشانه یک شهر پشت او بودند. دایی قاسم همدانی معروف‌ترین قاچاقچی غرب کشور بود که کارش ترانزیت و فروش مواد مخدر در داخل و خارج کشور بود.

مردی که جوانی‌اش را در کوه و کمر برای قاچاق مواد به آنسوی مرز و تامین و فروش مواد مخدر در غرب کشور طی کرده بود و دیگر به میانسالی رسیده بود.

دایی قاسم به قدری در کار خود بزرگ شده بود که دژی در همدان داشت و هیچ‌کس حتی مسئولان مرکز کشور نیز قدرت ورود به آن دژ و برخورد با او را نداشتند. همان زمان و بعد از انقلاب هم شایعاتی مطرح شد که دایی قاسم، عامل اشرف پهلوی است موضوعی که خودش همیشه تکذیب می‌کرد.

بیشتر بخوانید: فروش شیشه و مخدر به عنوان قرص لاغری در عطاری‌ها

کسب و کار دایی در اوایل دهه ۴۰ به قدری گسترده شد که او کامیون کامیون مواد مخدر به آنسوی مرز قاچاق می‌کرد. او به همراه صید خان و یدالله لباف، شرکایش دیگر هیچ حد و مرزی نداشتند، به هر کجا می‌خواستند تریاک قاچاق می‌کردند، اما مسیر ترانزیتی آن‌ها ترکیه و عراق بود. او به قدری دست و دلباز بود که هر کامیون قاچاق را بعد از انتقال مواد به راننده می‌بخشید. همچنین بخشی از درآمد خود را در نهاوند خرج فقرا می‌کرد.

با تصویب قانون ممنوعیت ترانزیت مواد مخدر همه ترس از دستگیری داشتند، اما دایی قاسم هنوز به راحتی کامیون، کامیون مواد ترانزیت می‌کرد. فعالیت آزادانه دایی و شریک نشدن او با کارتل‌های مواد مخدر باعث شد تا دیگر اعضای مافیای این تجارت کثیف به او حسودی کرده و درصدد ضربه به او برآمدند.

چند ماه بعد تیمور بختیار که رابطه خوبی با دایی قاسم نداشت در کامیون‌های حامل بار او اسلحه کار گذاشت و موضوع را لو داد. با توقیف کامیون‌ها و کشف همزمان تریاک‌ها و اسلحه‌ها موضوع به گوش شاه دوم پهلوی رسید و او دستور داد دیگر با دایی برخورد شود.

وقتی زمزمه دستگیری دایی قاسم همدانی در ساواک شنیده شد دو شریک دیگر او به خانقین عراق فرار کردند، هرچند که دستگیر شدند. با دستگیری صیدخان و یدالله لباف آن‌ها به زندانی در نزدیکی مرز منتقل شدند تا تحویل ایران شوند. اهالی ایل این دو نفر که می‌دانستند اگر آن‌ها به ایران بیایند اعدام می‌شوند، مدارک کنسولگری انگلیس در عراق را دزدیدند و این دو را با آن مدارک معامله و آن‌ها را آزاد کردند.

از آن سو دایی قاسم شناسایی و دستگیر شد. با انتقال او به تهران شاه با اجرای حکمش موافقت کرد و پرونده او برای همیشه با اجرای حکم اعدامش بسته شد.