قتلی که کسی گردن نمیگیرد/ مرگ متهم پرونده را پیچیدهتر کرد
با مرگ یکی از متهمان جنایتی فجیع، گرهی تازه در این پرونده ایجاد شد و اکنون تنها متهم، قتل را گردن نمیگیرد.
جامعه ۲۴- سال ۹۸ جسد تکهتکهشده یک مرد در خارج از تهران پیدا شد. وضعیت جسد نشان میداد مقتول قربانی یک انتقامگیری شده است. شواهد گویای آن بود قبل از اینکه جسد مقتول مثله شود، او هدف گلوله قرار گرفته است. جسد با دستور قضائی به پزشکی قانونی منتقل و در بررسیها مشخص شد مقتول مرد ۳۷سالهای به نام پویاست. این در حالی بود که نظریه پزشکی قانونی فاش کرد پویا ابتدا با شلیک چهار گلوله به قتل رسیده و سپس یک خودرو بارها از روی او رد شده است. نظریه پزشکی قانونی با گزارشی که کارشناسان بررسی صحنه جرم ارائه کرده بودند، همخوانی داشت. آنها نیز در گزارش خود آورده بودند اطراف جسد رد لاستیک یک ماشین نسبتا سنگین مانند وانت وجود دارد که چندینبار عقب و جلو شده است و به نظر میرسد راننده به قصد عبور از روی مقتول چنین کاری کرده باشد.
مأموران پلیس در بازجویی از خانواده مقتول دریافتند پویا از مدتی قبل با مردی به نام احسان اختلاف داشت. همچنین بررسی تلفن همراه مقتول نشان میداد او چند مکالمه طولانیمدت با احسان داشته است. به این ترتیب احسان بازداشت شد و به ارتکاب قتل با همدستی دوستش به نام ستار اعتراف کرد. احسان گفت: من و پویا بر سر یک قطعه زمین با هم اختلاف حساب داشتیم. من زمین را مدتها قبل به او فروخته بودم، اما پویا پولم را نمیداد؛ به همین خاطر با او درگیر شدم.
در این میان ستار ادعای دیگری را مطرح کرد و گفت علت درگیری احسان و پویا اشیای عتیقه بوده است. ستار به مأموران گفت: احسان به من گفته بود با شخصی به نام پویا مشکل دارد. او میگفت پویا عتیقهها را از زمین او برداشته و پس نمیدهد و پولش را هم نمیپردازد. از من کمک خواست و من هم قبول کردم. به این ترتیب احسان بار دیگر تحت بازجویی قرار گرفت. او گفت: من میخواستم معامله عتیقه انجام دهم.
بیشتر بخوانید: شرط دشوار برای عروس ایرانی
پویا جای عتیقهها را میدانست. او عتیقهها را برداشته بود و نه پولی به من میداد و نه عتیقهها را پس میداد. چون موضوع عتیقه بود، من اصلا نمیتوانستم ماجرا را به پلیس گزارش بدهم؛ به همین خاطر تصمیم گرفتم خودم پول را بگیرم. البته موضوع زمین هم مطرح بود، چون عتیقهها در همان زمین بود. آخرینبار من و دوستم ستار دنبال پویا رفتیم و او را سوار ماشین کردیم. ستار روی صندلی عقب نشسته بود و پویا کنار من نشست. بین راه با پویا درگیر شدم و ستار چهار گلوله به او شلیک کرد. سه تیر به دستش و کمرش و آخرین گلوله به شاهرگش برخورد کرد. جسد را همانجا به زمین انداختیم و حرکت کردیم، اما بعد برای اینکه مطمئن شویم پویا مرده است، چند بار از روی پویا رد شدیم.
بهدنبال اعترافهای احسان، ستار در برابر اتهام قتل قرار گرفت و به انجام قتل اقرار کرد. وی قبول کرد در قبال گرفتن پول پذیرفته دست به قتل بزند.
پرونده متهمان با صدور کیفرخواست به شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد، اما قبل از جلسه دادگاه از زندان خبر رسید احسان بهدلیل نامعلومی در زندان فوت کرده است. با توجه به مرگ احسان، پرونده درخصوص ستار همچنان باز بود، اما برای احسان بسته شد. در جلسه رسیدگی به این پرونده، ابتدا کیفرخواست ستار خوانده شد و سپس اولیایدم در جایگاه قرار گرفتند و خواستار صدور حکم قصاص شدند.
وقتی نوبت به ستار رسید، او اتهام قتل را رد و ادعای جدیدی را مطرح کرد. او گفت: من مرتکب قتل نشدم. احسان به پویا شلیک کرد، اما من بهدلیل وعدهای که احسان به من داده بود، قتل را گردن گرفتم.
متهم درباره اینکه احسان چه وعدهای به او داده بود، گفت: قرار بود درصورتیکه قتل را گردن بگیرم، دوونیم میلیارد تومان پول به من بدهد. من هم به همین خاطر به قتل اعتراف کردم، اما او پولم را نداد و حالا که فوت کرده است، من دیگر نه پولی دارم و نه میتوانم ثابت کنم او مرتکب قتل شده است.
ستار ادامه داد: حالا که احسان در زندان جان سپرده است، من حقیقت را میگویم. بیگناه هستم. من اصلا پویا را نمیشناختم و علت درگیری او با احسان را نیز دقیق نمیدانستم. اصلا نمیدانستم مبلغی که به خاطرش درگیر شدند، چقدر است. فقط احسان به من گفته بود با پویا اختلاف دارد و از من خواسته بود آن شب همراهش باشم. من همراه احسان دنبال پویا رفتیم و احسان در بین راه با شلیک گلوله پویا را کشت. سپس جسد را از ماشین بیرون انداخت و با ماشین نیسانش چند بار از روی او عبور کرد. من عقب ماشین نشسته بودم و احسان و پویا جلوی ماشین بودند. وقتی قتل اتفاق افتاد، من به احسان کمک کردم جسد را از ماشین خارج کند و بعد هم احسان تصمیم گرفت چند بار از روی جسد رد شود.
متهم درباره اینکه چرا قبول کرد در قبال پول قتل را گردن بگیرد، گفت:، چون من فرد فقیری بودم و مبلغی که احسان وعده داده بود، میتوانست زندگی خانوادهام را دگرگون کند. اما حالا واقعیت را میگویم، چون پولی دست خانوادهام نیست و اعدام من باعث میشود آنها همهچیز را از دست بدهند. در ادامه وکیلمدافع متهم در جایگاه قرار گرفت و دفاعیات خود را مطرح کرد. در نهایت هیئت قضات برای تصمیمگیری در این خصوص وارد شور شدند.