کد خبر: ۲۲۸۴۱
تاریخ انتشار: ۱۲:۴۷ ۲۹ آذر ۱۴۰۰

کودکان، مخاطبان فراموش‌شده موزه‌ها

رئیس موزه ملک: موزه‌ها برای انتقال میراث خود باید داده‌های خود را به‌صورت بازی و قصه آماده کنند و پذیرای کودکان باشند

کودک و موزه‌ها

جامعه ۲۴- کودکان با چشم‌های جست‌وجوگرشان، مخاطبان فراموش‌شده موزه‌ها هستند. تماشای آثار به‌جامانده از گذشته، به کودکان کمک می‌کند رویا‌هایی برای آینده خود بسازند. آن‌ها مخاطبان مهمی هستند که باید جایگاهی خاص برای‌شان در گروه مخاطبان موزه‌ها در نظر گرفت، چرا که تجربه حضور در موزه اثر بزرگی بر شخصیت و نگاه آن‌ها به محیط اطراف می‌گذارد. کودکی که ارزش میراث سرزمینش را با دیدن آثار هنرمندانه و شاهکار‌های مهندسی در موزه‌ها درک می‌کند، می‌تواند در آینده یک دوستدار تاریخ و سرزمین باشد و هویت ملی را به عنوان افتخاری همراه خود در همه عرصه‌ها داشت باشد. ارتباط با تاریخ و ارزش‌های یک سرزمین وظیفه‌ای است که گردشگری اصولی کودکان می‌تواند به آن‌ها آموزش دهد تا شاهد نسلی حافظ میراث و فرهنگ و دوستدار این آب و خاک باشیم. اینجاست که موزه‌ها نقش مهمی می‌توانند ایفا کنند. در این گزارش به نقش موزه‌ها در ایجاد تعلق به فرهنگ در کودکان می‌پردازیم.


بیشتر بخوانید: قوانین درباره سرقت میراث فرهنگی چه می‌گویند؟


بخش عمده‌ای از بازدیدکنندگان موزه را کودکان و نوجوانان تشکیل می‌دهند؛ بنابراین نسبت کودک و موزه، یک نسبت مهم و جدی دانسته می‌شود. رضا دبیری‌نژاد، موزه‌دار و رئیس موزه ملک درباره این نسبت می‌گوید: «موزه‌ها یک نهاد آموزشی غیررسمی و همگانی هستند و معمولا مسائلی که خارج آموزش نهاد‌های رسمی رخ می‌دهد در موزه‌ها وجود دارد. موزه‌ها کثرت آثار و موضوعی دارند هر کدام می‌توانند توجه را به یک موضوع جلب کنند. موزه‌ها آثار را در برابر دیدگان و و حواس مخاطب قرار می‌دهند. کودکانی که در مرحله رشد هستند، دیدن این آثار باعث می‌شود این آثار میراثی در ذهن‌شان حک شود و برای همین انباشتی از این تصاویر، خاطره‌ها و نشانه‌ها در آن‌ها ایجاد می‌شود. هر چه دیدار از موزه‌ها بیشتر باشد، آن‌ها خاطرات و نشانه‌های بیشتری دارند و تعلق‌ها و نسبت‌های بیشتری دارند. به یاد داشته باشیم که همین نشانه‌ها هستند که تعلق خاطر ایجاد می‌کنند، همین خاطرات هستند که ما را پیوند می‌زنند و همین آشناسازی‌ها هستند که ما را از غریبگی فرهنگی نجات می‌دهد. کودکان برای اینکه آشنایی فرهنگی داشته باشند باید داده‌ها و نشانه‌های بیشتری در ذهن‌شان وجود داشت باشد. دیدن زیاد خوش‌نویسی سبب می‌شود که زیباشناسی خط در ذهن کودکان شکل بگیرد، دیدن زیاد نگارگری، دیدن زیاد تاریخ، نشانه‌های طبیعت؛ همه این‌ها سبب می‌شود کودکان با میراث فرهنگی پیوند بخورند.»

دبیری‌نژاد در مورد ارتباط میراث با زندگی روزمره و معطوف نبودن آن به گذشته هم توضیح می‌دهد: «مهم‌ترین زمینه برای روزآمد کردن میراث فرهنگی، ایجاد پیوند آن با کودکان و نوجوانان است. اگر بتوانیم این پیوند را ایجاد کنیم، می‌توانیم بگوییم آثار موزه‌ای را وارد جامعه کردیم و مسبب برقراری ارتباط موزه با جامعه شدیم. با ایجاد آشنایی کودکان با میراث فرهنگی و تبدیل آن‌ها به بخشی از خاطره کودکان، می‌توانیم امیدوار باشیم همین نسل وقتی بزرگ شود و اداره جامعه را در دست بگیرد و با همین خاطرات، هویت‌ها و نشانه‌ها زندگی کند و روایتگر آن‌ها باشد.

این افراد در هر شغل و منصبی که قرار بگیرند از همین نشانه‌ها استفاده می‌کنند. وقتی به گنجینه خاطرات‌مان نگاه می‌کنیم، لگوی برخی از انتشارات و کارخانه‌ها و حتی کارخانه‌های صنعتی می‌بینیم که نشانه‌هایی از میراث فرهنگی دارند؛ این همان جایی است که میراث فرهنگی کاربرد پیدا می‌کند، همان جایی است که آدم‌ها تعلق خاطر پیدا می‌کنند. نمونه دیگر این تعلق در میراث ناملموس است. امروزه چگونه است که شور و شوقی نسبت به یلدا در جامعه می‌بینیم؟ چون یلدا در جامعه حضور دارد و بچه‌ها آن را دوست دارند؛ با همین نشانه‌های انار، هندوانه، رنگ قرمز و مهمانی و دور هم جمع شدن.

یا نوروز و نشانه‌های خاص خودش؛ مثل عیدی گرفتن و لباس نو. این‌ها تبدیل به خاطرات می‌شود و کم‌کم در لایه‌های ذهن کودک تعلق به میراث فرهنگی را ایجاد می‌کند.» او با گفتن این مثال‌ها می‌گوید که این موارد قرار نیست از ابتدا با به صورت مباحث فلسفی آموزش داده شود. مهم‌ترین آموزش برای کودکان تجربه کردن است؛ تجربه دیدن، تجربه شنیدن، تجربه حضور در مکان و بسیاری از موارد دیگر. به گفته دبیری‌نژاد موزه‌ها این امکان را دارند که تجربه‌ای از یک فضا را در اختیار کودکان قرار می‌دهند، که تجربه‌ای متفاوت است. موزه‌ها رسانه‌ای هستند که همه امکانات حواس را با خودشان دارند دیدن، شنیدن، بویایی، لمس کردن و خیلی موارد دیگر که شاید در رسانه‌های دیگر وجود نداشت باشد و این اثربخشی موزه‌ها را بیشتر می‌کند.

اثربخشی موزه‌ها

اما صرف رفتن به موزه و دیدن آثار موزه نمی‌تواند اثربخشی مناسبی برای کودکان داشت باشد و موزه‌ها نیازمند زیرساخت‌هایی برای کودکان هستند. دبیری‌نژاد به عنوان یک موزه‌دار در مورد راهکار‌های تعامل با کودکان در موزه می‌گوید: «اگر بتوانیم موزه‌ها و مفاهیم آن را برای کودکان بیان کنیم قطعا می‌توانیم برای افراد بزرگسال نیز بیان کنیم. برای کودکان باید مفاهیم را ساده و کم‌حجم کرد. باید به مفاهیم بنیادی و غیرمستقیم پرداخت. به‌طور مثال وقتی از ایثار برای کودک صحبت می‌کنیم باید این مفهوم را با یک قصه ساده کودکانه بیان کنیم. اصلا خود قصه‌پردازی یک ویژگی مهم برای ارتباط با کودکان است. خیلی وقت‌ها باید با قصه‌گویی ارتباط کودکان با موزه را برقرار کنیم. یکی دیگر از راه‌های برقراری این ارتباط، بازی است. بازی کشف، لمس، حرکت، حضور فیزیکی، تعامل، کارگروهی و کنجکاوی را همراه خود دارد.»

رئیس موزه ملک درباره زیرساخت‌های لازم در موزه‌ها برای بازدید کودکان هم می‌گوید: «موزه‌ها برای انتقال میراث خود به کودکان باید داده‌های خود را به صورت بازی و قصه آماده کنند. از طرف دیگر باید تنوع ایجاد کنند. موزه‌ها باید پذیرای کودکان باشند. در ضمن نباید موزه‌ها را به شکل کتاب‌های درسی تبدیل کرد. موزه‌دار‌ها و راهنمایان موزه نباید نقش معلم‌های کلاس درسی باشد، آن‌ها باید نقش همراه و خاطره‌ساز را ایفا کنند. این‌ها مواردی است که لازم است تا بازدید از موزه برای کودکان تبدیل به یک خاطره دلنشین و ماندگار شود. خوشبختانه در این سال‌ها شاهد شکل‌گیری راهنمایان تخصصی کودکان بودیم. تور‌های اختصاصی کودکان برگزار شد و تجربه اجرای تور برای کودکان مبتلا به اوتیسم، نابینا و معلول هم وجود دارد.»

مواجهه راهنمایان موزه با کودکان

کودکان عاشق بازی و تجربه‌های ملموس هستند این موارد بازدید از موزه‌هایی که تنها اشیایی پشت ویترین برای نمایش دارند را برای کودکان سخت می‌کند. این را در نگاه برخی بزرگسالانی که به دیدن موزه می‌آیند هم می‌توان دید، اما در اینجا نقش راهنمای موزه بسیار پررنگ می‌شود تا با داستان‌گویی به زبان کودکانه بچه‌ها را علاقه‌مند کند.

محاسن میرزاده، راهنمای موزه در‌این‌باره می‌گوید: «اولین کار در مورد بازدید کودکان از موزه ایجاد ارتباط خوب با کودکان توسط راهنما است تا کودکان راهنمای موزه را دوست خود بدانند. برخورد و ارائه اطلاعات به کودکان با افراد بزرگسال بسیار متفاوت است و نیاز به آموزش و تجربه دارد. نباید به بچه‌ها اطلاعات سخت بدهیم بلکه باید آن‌ها را کنجکاو کنیم. بهتر است بازدید از موزه را با آنچه برای کودکان جذاب است شروع کنیم نه مسیر متداول بازدید از موزه. ایجاد حس خوب و یک خاطره دلچسب می‌تواند کلید طلایی ارتباط پایدار کودک با موزه و در سطحی بالاتر کودک با میراث فرهنگی و تاریخی باشد. باید قبل از بازدید از موزه کودکان را توجیه کنیم که به چه فضایی می‌روند؛ اینکه موزه چیست و چگونه باید رفتار کرد.»

این موزه‌دار از تجربه کار با کودکان در موزه هم اینطور می‌گوید: «گاهی شاهدیم که بچه‌ها ارتباط بهتری با اشیای موزه برقرار می‌کنند، ارتباطی که شاید در افراد بزرگسال دیده نشود. داستان‌گویی برای کودکان یک راه حل بسیار عالی برای جذب آن‌ها به موزه است. راهنمایی که قرار است با کودکان کار کند، باید با حوصله و علاقه‌مند به این کار باشد تا شاهد یک بازدید اثربخش باشیم.»

نقش‌آفرینی موزه در ترویج فرهنگ بومی

دور شدن نسل جدید از فرهنگ‌های بومی و قومیتی اتفاقی است که شاهد آن هستیم. فرهنگ و تاریخ در نگاه نسل جدید کمرنگ‌تر شده و گاهی رنگ فراموشی به خود می‌گیرد؛ اتفاقی که می‌تواند بیگانگی فرهنگی را رقم بزند. دبیری‌نژاد درباره نقش موزه‌ها در ایجاد تعلق فرهنگی برای کودکان توضیح می‌دهد: «موزه‌ها هر یک به موضوع خاصی می‌پردازند و به تبع مسئولیت خاصی هم بر عهده دارند. موزه‌های منطقه‌ای و استانی در زمینه ترویج فرهنگ بومی و محلی می‌توانند نقش‌آفرینی کنند، حتی به میراث ناملموس مانند زبان و گویش‌ها. در شهر‌های بزرگ مانند تهران که مسئله هویت، تغییر نسل‌ها و هویت بومی به شدت جدی است و با نسل‌های مهاجرانی مواجه هستیم که پیوند‌های خود با میراث پدری و مادری خود از دست دادند، موزه‌ها می‌توانند محلی برای یادآوری آن تعلقات باشند. اما اگر بتوانیم بچه‌ها را با فرهنگ بومی و محلی پیوند بزنیم خود به خود با فرهنگ بومی هم پیوند زده‌ایم. در این شرایط تعلق خاطر ایجاد کرده‌ایم و این تعلق خاطر می‌تواند در ارتقای کیفیت زیست شهری اثربخش باشد.»

یادگاری موزه برای کودک

وقتی کودکی به بازدید یک موزه می‌رود دریافت یک یادگاری می‌تواند کیفیت این بازدید و خاطره به‌جامانده در ذهن کودک را پررنگ‌تر کند. داشتن یک عروسک یا اسباب‌بازی الهام گرفته از داستان و اشیای موزه می‌تواند نقش بزرگی داشته باشد. دبیری نژاد می‌گوید: «بسیاری از موزه‌های بزرگ دنیا تولیدکننده محصولاتی مانند عروسک، اسباب‌بازی، پازل، مگنت و محصولات دیگری برای کودکان هستند.

موزه‌های ما محصول خاصی برای کودکان ندارند و بهتر است بگوییم موزه‌ها یا محصولی ندارند یا اگر دارند برای بزرگسالان دارند. موزه‌ها منبع الهامی برای تولیدات فرهنگی برای کودکان هستند، اما قرار نیست خودشان همه کار‌ها را بکنند. موزه‌ها یک بستر هستند و نباید از آن‌ها با توان اندکشان توقع همه کار را داشت. موزه‌ها یک فرصت برای استفاده‌اند. اما اگر ما می‌گوییم موزه مهم است در اینجا نقش نهاد‌های واسطه مطرح می‌شود که که بهره‌مندی را فراهم کنند. این نهاد‌ها می‌توانند از مدارس و خانواده‌ها تا انجمن‌ها، انتشارات و تولید کنندگان وسایل سرگرمی باشند.

در واقع مسئله کودک و موزه از طرف نهاد‌های واسطه جدی گرفته نشده است. موزه‌ها در حال انجام وظیفه و نقش آفرینی هستند و چالش‌های خود همانند کمبود بودجه و پرسنل را دارند و توان تولید محصول را ندارند و اگر هم تولیدی داشته باشند با توجه به سیستم دولتی نمی‌توانند تولید و پخش‌کننده خوبی باشند.
گروه‌های دیگری هستند که این فعالیت‌ها را به شکل تخصصی انجام می‌دهند و می‌توانند از ظرفیت موزه‌ها استفاده کنند. این می‌تواند یک بهره‌برداری دوسویه باشد. اینجاست که مطالبه‌گری و وقوع این اتفاق باید به شکل مشترک رخ دهد. این اتفاقات می‌تواند زمینه‌های کارآفرینی و استفاده از جوانان متخصص همانند راهنمایان را فراهم کند. موزه‌ها هم باید بخشی از فضای خود را به طور تخصصی به کودکان اختصاص بدهند و در این سال‌ها اتفاقات خوبی در این زمینه رقم خورده که باید ثبت و توسعه پیدا کند.»

برچسب
دیدگاه کاربران
آخرین اخبار
پربحث ترین
پربازدید ترین
آخرین اخبار