روزهای سیاه مینو بعد از ازدواج با مرد افغان/ دخترانم را در پارک آبی کتک زدند
از روزی که شوهرم توسط یکی از هموطنانش به قتل رسید من دخترانم را لای پر قو بزرگ کردم تا یتیمی را احساس نکنند، اما حالا نمیتوانم کتک خوردن دخترانم در یک مجموعه پارک آبی را تحمل کنم
جامعه ۲۴- زن ۵۱ سالهای که به همراه دو دختر جوانش وارد کلانتری شده بود درحالی که بیان میکرد ضاربان دخترانم باید به سزای اعمالشان برسند درباره سرگذشت خود به کارشناس اجتماعی کلانتری قاسم آباد مشهد گفت: ناآگاهی و شاید هم دلسوزیهای بی جای مادرم زندگی مرا به نابودی کشاند و با مشکلات حادی رو به رو کرد چرا که به اصرار مرا به عقد فردی تبعه خارجی درآورد که هیچ سنخیتی با هم نداشتیم.
آن زمان ۱۶ سال بیشتر نداشتم و پدرم نیز با این ازدواج به شدت مخالف بود، اما نمیتوانست در برابر خواسته مادرم مقاومت کند. خلاصه در حالی به عقد مرد تبعه خارجی درآمدم که حتی یک روز خوش هم در زندگی ندیدم و همواره کتک میخوردم با آن که من با مادر و خواهر او زندگی میکردم، ولی هیچ گاه جملات محبت آمیزی از او نشنیدم به طوری که آرام آرام به زنی افسرده و بیمار تبدیل شدم و فرزندانم امور منزل را انجام میدادند تا این که روزی همسرم توسط یکی از هموطنانش و به دلیل نامعلومی به قتل رسید و قاتلش نیز هیچ گاه پیدا نشد.
در این شرایط سرپرستی ۵ فرزند قد و نیم قدم را به عهده گرفتم و در خانههای مردم کار میکردم، اما بعد از فوت پدرم نمیتوانستم حقوق او را دریافت کنم چرا که نام من در شناسنامه مادرم ثبت نشده بود. بالاخره بعد از سه سال دوندگی موفق شدم از حقوق قانونی پدرم استفاده کنم. این در حالی است که مادرم مرا غاصب میخواند و آبرویم را برده است. با وجود این، من فقط به فکر آسایش و آرامش فرزندانم بودم و آنها را با ناز و نوازش بزرگ کردم تا احساس کمبودی نکنند به قول معروف آنها را لای پر قو میگذاشتم و با درآمد کارگری همه امکانات را برایشان فراهم میکردم.
بیشتر بخوانید: شکار بچه پولدارا با کمک شیوا
با آن که دخترانم به سن جوانی رسیدهاند، اما من نتوانستم حتی برای یک بار آنها را به مسافرت ببرم. در واقع مراقبشان بودم و اجازه نمیدادم از منطقه خودمان دور شوند تا این که چند روز قبل دختر ۱۶ ساله ام اصرار کرد به یک پارک آبی برویم با آن که توان پرداخت هزینههای آن پارک برایم بسیار سنگین بود، اما به خاطر دخترانم پذیرفتم و آنها را به پارک آبی بردم. هنوز ۲ ساعت بیشتر از حضورمان در آن مجموعه تفریحی نگذشته بود که ناگهان تیوپی که دخترم بر آن سوار بود با تیوپ دو دختر دیگر برخورد کرد و همین موضوع منجر به درگیری آنها شد.
مینو زن میانسال در این هنگام چندین نفر بر سر دخترانم ریختند و آنها را کتک زدند اگر چه توسط کارکنان آن مجموعه به بیرون هدایت شدیم، اما دختران ضارب با ۱۱۰ تماس گرفتند و ما را به کلانتری کشاندند. حالا هم من از ضاربان فرزندانم شکایت دارم تا به سزای اعمالشان برسند.