
سرقت از طلافروشی برای رهایی از گلایههای همسر
سارق مسلح پس از درگیری با مرد طلافروش، او را با ضربه چاقو، کور کرد. متهم در جریان دومین سرقت خود ناکام ماند و مدعی شد برای رهایی از گلایههای همسرش درباره بیپولی تصمیم به سرقت گرفته است.
جامعه ۲۴- روزهای پایانی هفته گذشته مردی به پلیس ۱۱۰ تهران زنگ زد و اطلاع داد دزدی وارد طلافروشی همسایهاش در یکی از محلههای جنوبغرب تهران شده و با زخمی کردن مرد طلافروش متواری شده است. پس از این تماس، ماموران راهی مغازه طلافروش شده و مرد زخمی به بیمارستان منتقل شد. آنها دوربینهای مداربسته طلافروشی را بازبینی کرده و تصاویر سارق را بهدستآوردند که نشان میداد سارق، صبح بهعنوان مشتری وارد شده و با بهصدادر آمدن زنگ خطر، با طلافروش درگیر شده و موقع فرار با چاقویی که داشته، طلافروش را از ناحیه چشم چپ، گوش و دستانش زخمی کرده و با ساکی که مقداری طلای سرقتی در آن ریخته فرار کرده است.
ماموران در جستوجوی دزد فراری بودند که ساعاتی بعد به آنها خبر رسید سارق به محله دیگری رفته و قصد سرقت مشابهی دارد که عازم آنجا شده و متهم را در این سرقت ناکام گذاشتند. از او چاقو و طلاهای سرقتی کشف شد. سارق جوان به پلیس آگاهی تهران منتقل شد و خود را به دیوانگی زد. مدعی بود بیمار روانی و کارتقرمزی است، جنون به او دست داده و چیزی را به خاطر نمیآورد.
تحقیقات از او ادامه داشت تا اینکه دیروز به سرقت اعتراف کرد و گفت: دروغ گفتم و بیمار روانی نیستم. با این سناریو میخواستم راهی برای فرار از مجازات پیدا کنم که موفق نشدم. در یک فروشگاه کار میکنم. وضع مالی خوبی نداشتم. از سویی همسرم چند ماه بود مدام به جانم غر میزد که چرا خانه کوچکمان را عوض نمیکنیم، وسایل قدیمی خانه را دور نمیریزم و اسباب و اثاثیه جدید برای خانه نمیگیرم. مدام وضعیت زندگی دو خواهرش و همسر برادرم را با زندگی خودمان مقایسه میکرد. با این حرفها اعصابم را بههمریختهبود و میگفت تو حتی عرضه نداری با پول دزدی زندگی خوبی برایم فراهم کنی. اگر شرایط اینطور بماند طلاق میگیرم و برای همیشه میروم.
بیشتر بخوانید: سرقت مسلحانه ناکام از طلافروشی
وی افزود: در تنگنای بدی قرار گرفته بودم و شرایطم بهسختی میگذشت. تصمیم گرفتم هر طور شده سرقت کنم و پولی بهدستبیاورم تا او طلاق نگیرد و شرایط زندگیمان بهتر شود. اول نقشه دزدی بانک به سرم زد. چند بار بهعنوان مشتری وارد بانکها شده و وضعیت آنجا را بررسی کردم، اما روز سرقت از بانکها با دیدن دوربینهای امنیتی ترسیده و بیرون میآمدم. یکهفته اینطوری گذشت و نتوانستم از بانکها سرقت کنم. تصمیم به سرقت از طلافروشی گرفتم. سه طلافروشی حوالی محل زندگیام را نشان کردم. چند روز قبل بهعنوان مشتری آنجا رفته و وضعیت را بررسی کردم.
متهم ادامه داد: چاقویی برای سرقت و تهدید طلافروشها خریدم. آنروز بهعنوان مشتری وارد طلافروشی شدم، از شانس بد در اولین سرقتم، زنگ خطر بهصدا درآمد. دستپاچه شده و مقدار کمی طلا سرقت کرده و داخل ساکم ریختم. طلافروش با من درگیر شد و میخواست مانع فرارم شود که با چاقو ضربهای به چشم چپش زدم. بعد ضربه بعدی به گوش او خورد. ضربههای بعدی را به دستانش زدم که کف مغازه افتاد. او را به همان حال رها و فرار کردم. طلاهای سرقتی کم بود. تصمیم گرفتم همان روز به طلافروشی دیگری هم دستبرد بزنم که در موقع اجرای سرقت دوم ناکام مانده و بازداشت شدم.
این در حالی بود که در جریان تحقیقات ماموران معلوم شد مرد طلافروش از مرگ نجات یافته، اما بینایی چشم چپ خود را از دست داده و از متهم شکایت دارد.
با دستور بازپرس شعبه چهارم دادسرای ناحیه ۳۴ تهران، متهم روانه زندان شد و با پایانیافتن تحقیقات بهزودی پرونده او با صدور کیفرخواست به دادگاه ارسال خواهد شد.