
آرمین پسری که پدرش را کتک می زند/او یک معتاد و خلافکار است
پسر همسرم که جوانی معتاد و خلافکار است، مدام برای من و خانواده ام ایجاد مزاحمت میکند به گونهای که دیگر از رفتارهای وحشتناک او آسایش و آرامش نداریم، حالا هم با تخریب و جارو جنجال قصد دارد
جامعه ۲۴- اینها بخشی از اظهارات زن ۳۷ سالهای است که برای شکایت از پسر جوان همسرش، وارد کلانتری قاسم آباد مشهد شده بود. این زن با بیان این که او نه تنها برای خانواده خودش بلکه برای دختران همسایگان نیز ایجاد مزاحمت میکند، به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: حدود ۱۰ سال قبل «آبتین» در حالی که پسر ۱۰ سالهای داشت، به خواستگاری من آمد.
او همسرش را طلاق داده بود و توان نگهداری از پسرش را نداشت، اما خانواده ام به شدت با این ازدواج مخالفت کردند چرا که معتقد بودند او فرزند پسری دارد که در آینده نزدیک به سن نوجوانی خواهد رسید و با من سرناسازگاری میگذارد.
از سوی دیگر من هم که تحصیلات دانشگاهی داشتم در پی یافتن شغلی بودم تا وارد بازار کار شوم، اما بالاخره با اصرارهای آبتین و پیگیریهای او، خانواده ام به این ازدواج رضایت دادند. من هم برای رضای خدا پذیرفتم از پسر ۱۰ ساله او مراقبت کنم.
چند سال اول زندگی مشکلی با آرمین نداشتم چرا که مشغول تحصیل بود، اما وقتی به ۱۵ سالگی رسید دیگر نمیتوانستیم او را کنترل کنیم. او حتی از مادر و مادربزرگش نیز حرف شنوی نداشت و دچار فساد اخلاقی شده بود.
آرمین به مصرف مواد مخدر رو آورده بود و برای تامین هزینههای اعتیادش دست به هرکاری میزد. او خیلی زود ترک تحصیل کرد و راه خلافکاری را پیش گرفت تا جایی که پدرش از رفتارهای او خسته شد و انباری منزل را به او داد تا در آن ساکن شود و به همسایگان آزار نرساند، اما او انباری را به محل نگهداری لوازم و کفشهای سرقتی تبدیل کرد.
کفشهای ساکنان واحدهای آپارتمانی را به سرقت میبرد و آنها را به همان انباری انتقال میداد تا با فروش آنها هزینههای اعتیادش را تامین کند. در یکی از همین روزها ماموران انتظامی او را دستگیر کردند، اما مادرش وثیقهای به دادگاه سپرد تا پسرش تا زمان محاکمه آزاد باشد، ولی آرمین دست از رفتارهایش برنداشت و به آزار و اذیت ما ادامه داد به گونهای که دیگر پدرش بیمار شد و او را از خانه بیرون کرد.
حتی در بستر بیماری هم پاسخ تلفنهای آرمین را نداد. همسرم به دلیل استفاده از داروهای آرام بخش توان کار کردن نداشت و بیشتر اوقات خواب بود. از سوی دیگر آرمین هم که نمیتوانست مخارج اعتیادش را تامین کند، برای گرفتن پول با قلدری وارد خانه میشد و پدرش را در بستر بیماری کتک میزد. او حتی برای تهدید همسایگان و ایجاد رعب و وحشت در محل، جاکفشی و گلدانها را روی پلههای طبقات پایین پرت میکرد.
او نه تنها مدعی است که پدرش باید با پرداخت خسارت، رضایت شاکیان خصوصی او در پرونده سرقتهای کفش را بگیرد بلکه تهدید میکند باید سند خانه را نیز به نام او کنیم در غیر این صورت دختر هفت ساله مرا میرباید. با وجود این، همسایگان نیز از رفتارهای وحشتناک او به تنگ آمده اند و اصرار میکنند که باید فرزندمان را از کوچه و خیابان جمع کنیم چرا که برای نوامیس ساکنان مجتمع مسکونی ایجاد مزاحمت میکند.