اینقدر معتاد بودم که تمام لحاف تشکم سوخته بود/ هر هفته در کمپها آبگوشت میخوریم
روزهای سیاهش ۲۰ سال است که تمام شده و به زندگی سلامی دوباره کرده است؛ اما همیشه روزهای سیاه را فراموش نمیکند.
جامعه ۲۴- ۲۰ سال در محله باغ آذری مواد کشیده است. میگوید آبروی خانواده اش که از قدیمیهای محله هستند را برده است. روزهای سیاه و تاریکی را پشت سر گذاشته تا امروز به مرد قابل اتکا محله تبدیل شده است. همه او را حاج حسین معرفی میکنند و خانه و زندگی اش را از مقابل پارک محله که پاتوق معتادان است دور نکرده است تا اگر معتادی تصمیم به ترک گرفت خیلی زود به کمکش بشتابد.
داخل پارک پر از معتاد است، اما وقتی او به داخل پارک میرود همه معتادان با احترام با او سخن میگویند و او به عنوان فرشته نجات معتادان، با آنها سخن میگوید و زمینه را برای پاکی آنها فراهم میکند.
در ادامه گفتگوی جامعه ۲۴ با این فعال حوزه ترک اعتیاد را میخوانید.
*خودتان را معرفی میکنید؟
-حسین ۶۰ ساله، معروف به حاج حسین هستم.
*چند سال است در دام اعتیاد گرفتار بودید؟
-حدود ۲۰ سال مواد کشیدم.
*چه شد که اولین بار مواد مخدر کشیدید؟
-با دوستانم نشسته بودیم که گفتن مگر بچهای که نمیکشی و یه دود بگیر. منم معتاد شدم و کمکم در منجلاب فرو رفتم.
*از آن روزها بگویید.
-اولش که خوب بود. من ورزشکار باستانی و فرد پر انرژی بودم. هر روزی که میگذشت حالم بهتر بود، اما ۶ ماه بعد یک روز در عید برای اولین بار هروئین زدم و آن آغاز سیاه روزی من بود.
*چه شد؟
-یکسالی گذشت و دیگر با هروئین تابلو شده بودم. اسم من قبلتر هم در محله برند بود، اما دیدم که دیگر کسی تحویلم نمیگیرد. یک سال در نوروز وضعم به قدری خراب بود که همه مسافرت رفتند و من را نبردند. اینقدر در خانه مواد کشیدم و حالم خوب نبود که تمام لحاف تشک، فرش و موکت زیرم را سوزاندم. در این حد من معتاد بودم.
*کارتن خواب شدید؟
-بله، ولی خیلی کم بود. روزی به خودم آمدم و دیدم من در انتهای فاضلابم و باید ترک کنم.
بیشتر بخوانید: رستوراندار معروف تهران: مواد مخدر مرا از فرشته به جنوب شهر کشاند
*ترک ناموفق هم داشتید؟
-بله، ۱۳ بار ناموفق ترک کردم.
*چه شد که ترک کردی؟
-به خاطر اشک مادر، همسر و فرزندانم. فرزندانم داشتند بزرگ میشدند و من کنارشان نبودم. یک روز عروسی دختر خالهام بود که گفتند حسین نیاید، چون آبروی ما را میبرد. من دندان هایم ریخته بود، حال مناسبی نداشتم. وقتی این جمله را گفتند به خودم آمدم و تصمیم گرفتم ترک کنم. البته این را هم بگویم که پسرم هم درگیر شده بود که این بیشتر اذیتم میکرد و خودم ترک کردم تا او هم ترک کند، چرا که الگویش من بودم.
*بار چهاردهم موفق بود؟
-بله و الان ۲۰ سال است که ترک کرده ام.
*چرا به شما حاج حسین میگویند؟
- از وقتی که به فکر ترک دادن معتادان افتادم به این اسم معروف شدم. البته مکه هم رفته ام.
*چرا به فکر معتادان هستید؟
-چون خودم این درد را کشیده ام و میدانم آنکه در دام اعتیاد است چه زجری را میکشد. نمیخواهم مردم و جوانان کشورم زجر بکشند.
*چند نفر را ترک دادید؟
-خیلیها را، شاید بالای ۲۰۰ نفر را ترک دادم و سالم از کمپها خارج کردم.
*چگونه ترک میدهید؟
-من ترک نمیدهم، من در مغازه کاسبی میکنم و معتادانی که بخواهند واقعی ترک کنند و تا ته خط را رفته باشند پیش من میآیند و من و دوستانم کمک میکنیم از شر این هیولا راحت شوند.
*کمپ دارید؟
-خیر، اما بسیاری از کمپ داران تهران دوستان من هستند. من و چند دوستی که ترک کردیم هر پنجشنبه عصر با خرید مواد غذایی به کمپها میرویم و نهار ظهر جمعه را با افراد در حال درمان میخوریم. من آشپزی خوبی دارم و آبگوشت خوب میپزم.
*باز هم کسی پیش شما بیاید ترکش میدهید؟
-بله، تا زنده و سالم هستم افراد را ترک خواهم داد.