حوادث برگزیده
کد خبر: ۲۸۹۹۵
تاریخ انتشار: ۰۰:۰۶ ۲۱ بهمن ۱۴۰۰
خاطرات جنایی افسر پلیس؛

برادرکشی وسط خیابان/ قاتل: فقط با چاقو ضربه می‌زدم

باورش نمی‌شد با یک اختلاف ساده اینگونه برادر بزرگترش را کارد آجین کرده است. در این گزارش خاطرات افسر پلیس از پرونده‌ای جنایی را مرور می‌کنیم که طی آن دو برادر به خاطر ارث و اختلافات مالی به جان هم افتادند و در نهایت یکی از آنها با قساوت برادرش کشته شد.

برادرکشی

جامعه ۲۴- افسر پلیس در بیان خاطراتش می‌نویسد: «شهریور ماه بود و هنوز خرماپزان هوا ادامه داشت، سابقه نداشت شهریور اینقدر خشک و گرم باشد. حداقل در شاهرود هوا این وقت سال خنک شده بود. دو سالی بود که در اداره آگاهی شاهرود خدمت می‌کردم و کم‌کم باید تا آذر به تهران منتقل می‌شدم. خوشحال بودم که به شهر خودم بر می‌گردم و به همین خاطر سعی کردم پرونده‌ها را در چند ماه باقی مانده جمع کنم و پرونده بازی برای افسر دیگر نگذارم.

ساعت ۹ شب ۲۸ شهریور بود که تلفنم زنگ خورد. ماموران کلانتری ۱۴ از درگیری مرگبار خانوادگی در محله خرقانی خبر داد. می‌دانستم آنجا محله‌ای آرام و کم رفت و آمد است. سریع از خانه به آدرس اعلامی رفتم و جمعیت کمی هم جمع شده بودند و همین باعث تعجبم شد که چرا در محله‌ای چنین ساکت و خلوت قتل رخ داده باشد.

نرسیده به خانه انتهای کوچه نوار زرد رنگ صحنه جرم کشیده بود و جنازه‌ای که خون در کنارش جاری بود، روی زمین قرار داشت. افسر کلانتری جلو آمد تا شرح اولیه حادثه را بگوید که متوجه شدم که قتل خانوادگی و برادرکشی بوده است.

از اعضای خانواده تحقیق را شروع کردم. خواهر خانواده ادعا کرد دو برادرش با یکدیگر اختلاف داشته و ساعتی قبل برادر بزرگتر به خانه آمده و با اسلحه یک تیر شلیک می‌کند. در این هنگام پسر ۲۲ ساله عصبانی شده و درگیری از داخل خانه به خیابان کشیده می‌شود و در این حین او با ضربات چاقو برادرش را غرق خون کرده و فرار می‌کند.

جسد را بررسی کردم؛ در تمام بدنش جای چاقو وجود داشت و به علت اصابت چاقو به قلب جان باخته بود و حتی فرصت انتقال به بیمارستان را پیدا نکرده بود.

ساعت یک شب بود که صحنه را جمع و به دستور بازپرس جسد به پزشکی قانونی منتقل و قرار شد صبح پرونده را پیگیری کنم.


بیشتر بخوانید: قاتل خطرناک صحنه جنایت خانوادگی را بازسازی کرد


صبح تحقیقات روی پرونده را شروع کردم. بررسی‌های میدانی نشان می‌داد همزمان با قتل یکی دیگر از برادر‌ها هم ناپدید شده است. از خانواده خواستم واقعیت را بگویند که خواهر قاتل و مقتول ادعا کرد برادر وسطی در فرار قاتل نقش داشته و به همین دلیل او هم متواری شده است. هنوز برایم ابهام بود چرا دو برادر با اسحه و چاقو باید به جان هم بیفتند. در آخر مادر خانواده راز قتل را برملا کرد و مدعی شد دو برادر به خاطر ارث و اختلافات مالی با هم درگیر بودند و همین اختلاف مالی باعث جنایت شده است.

بعد از تحقیق از خانواده، احتمال دادم پسر جوان از شهر خارج نشده است، به همین دلیل تمام پاتوق‌ها و خانه‌های دوستانش را زیر نظر گرفتم و یک هفته بعد او را در خانه یکی از اقوامشان دستگیر کردم، اما هنوز کار نیمه تمامی داشتم و باید برادر وسطی را هم پیدا می‌کردم.

پسر ۲۲ ساله روبرویم خونسرد نشسته بود، حرف نمی‌زد تا اینکه وقتی خواستم حقیقت را بگوید با گریه گفت: پشیمانم، من نمی‌خواستم این اتفاق بیفتد. من و برادرم اختلاف مالی داشتیم، اما نباید کار به اینجا می‌کشید. وقتی او با اسلحه آمد و تیراندازی کرد، من عصبانی شدم و چاقو برداشتم تا بترسانمش، اما او نترسید به سمتم حمله کرد. درگیری ما به خیابان کشید و برای حفظ جانم چند ضربه به او زدم. من نمی‌خواستم این اتفاق بیفتد و اصلا نمی‌دانستم به کجایش ضربه می‌زنم. اعترافات او را گرفتم و تا ظهر به بازپرس دادم.

عصر آماده رفتن بودم که دژبان گفت مردی آمده و ادعا می‌کند برادر قاتل است. از او خواستم تا او را به اتاقم بیاورد. وقتی آمد متوجه شدم برادر وسطی است که متواری بوده و زمانی که فهمیده بود قاتل دستگیر شده او هم خودش را معرفی کرد. برادر وسطی هیچ وقت به هیچ چیز اعتراف نکرد و من هم یک هفته‌ای پرونده را تکمیل و تحویل بازپرس دادم.

این آخرین پرونده قتلی بود که در شاهرود رسیدگی کردم و بعد از آن دیگر هیچ قتلی تا زمان حضورم رخ نداد. هنوز هم برایم سوال است چرا پسر ۲۲ ساله باید اینگونه با قساوت برادرش را کارد آجین کند و هنوز به جواب این سوال نرسیده‌ام.»

دیدگاه کاربران