
شکارچیان قانونمندی که هر روزآب میروند
تصویر مردان سلاح بر دوش در ساحل میانکاله که بدون دغدغه به سمت محیطبانان لوله تفنگشان را گرفتند به هیچ روی قابل توجیه نیست. با این حال این تصویر بار دیگر موضوع شکار در دو وجه مجاز و غیرمجاز آن را به رسانهها کشاند.
جامعه ۲۴- تصویر مردان سلاح بر دوش در ساحل میانکاله که بدون دغدغه به سمت محیطبانان لوله تفنگشان را گرفتند به هیچ روی قابل توجیه نیست. با این حال این تصویر بار دیگر موضوع شکار در دو وجه مجاز و غیرمجاز آن را به رسانهها کشاند. در گفتگو با آرش کوچکی، عضو کانون شکار بهشهر از او درباره دلایل علاقهاش به شکار، وضعیت شکارچیان و واکنش این کانون در مواجهه با آنچه در میانکاله پیش آمد پرسیدیم.
علاقه به طبیعت از چه زمانی در شما شکل گرفت؟
علاقهمندی به طبیعت و ماهیگیری از کودکی در من شکل گرفت. ابتدا همراه پدرم به ماهیگیری میرفتم و کمکم که بزرگتر شدم با اسلحه آشنا شده و در کنار آموزشهای پدر به تیراندازی هدفزنی پرداختم. به سن قانونی که رسیدم اسلحه با مجوز خریداری کردم و در چارچوب قوانین شکار و صید شکار قانونی انجام دادم.
برخی معتقدند شکارچیها در دسته کسانی قرار میگیرند که به طبیعت علاقهمندند شما هم با این گزینه موافقید؟ چطور میشود بین بهرهبرداری و حفاظت ارتباط برقرار کرد؟
بله قطعا شکارچیان قانونی عاشقان طبیعت هستند و رابطه بین آنها دو طرفه است. ما برای بهرهبرداری نیاز به حفاظت بر اساس قوانین به روز حیاتوحش داریم. اگر حفاظت به درستی انجام گیرد قطعا بهرهبرداری اقتصادی و پرسود خواهد بود. باید بپذیریم که حفاظت نباید تنها مختص پرسنل سازمان محیط زیست باشد بلکه باید از جوامع محلی و شکارچیان در امر حفاظت کمک بگیریم.
آیا میشود گفت شکارچیان مجاز بر اساس ظرفیت برد مناطق شکار میکنند و غیرمجازها اینطور نیستند؟
در شکار کل یا قوچ تعداد پروانه صادر شده مشخص است. زمان و مکان شکار مشخص است. شکارچی همراه یک محیطبان وارد منطقه میشود و پس از مشخص شدن هدف، زمانی که از نظر سنی و اندازه شاخ و تروفه بودن شکارچی و محیطبان به توافق میرسند، شکارچی مجوز شلیک دریافت میکند. پس از شکار گزارش شکار و زمان و منطقه در اداره محیط زیست بایگانی میشود؛ بنابراین بر اساس ظرفیت منطقه شکار انجام شده است. درباره شکار غیرمجاز نه زمان معلوم است، نه مکان و نه نوع شکار از نظر جنسیت و شاخ و سن، در این شرایط چه آماری میتوان ثبت کرد؟
بیشتر بخوانید: تقاضای اصلاح قانون استفاده از سلاح برای محیطبانان
با توجه به اینکه چند سالی است پروانه شکار صادر نمیشود آماری دارید که چه تعداد شکارچی مجاز به شکل غیرمجاز برای شکار رفتهاند؟
آمار دقیقی از این موضوع نمیتوان گزارش کرد. طبیعتا آنهایی که مانند من و پدرم در چارچوب قانون به شکار میپرداختند خانهنشین شدهاند، اما دیگران ممکن است سالی دو سه بار حتی برای تفریح به شکار بپردازند. از نظر قانون، چون پروانهای وجود ندارد تمام این افراد شکارچی غیرقانونی به حساب میآیند. با این حال شکارچیان غیرمجاز و «پوچرها» متفاوت هستند. پوچرها چه پروانه صادر شود و چه صادر نشود غیرقانونی شکار میکنند. اما شکارچیان مجاز سابق که با ندادن پروانه غیرمجاز تلقی میشوند همانهایی هستند که در موقع صدور پروانه مجوز قانونی را اخذ میکردند.
آیا شما با این ممنوعیت به شکار غیرمجاز رفتهاید؟
من جزو افرادی هستم که به قانون احترام گذاشتهام، اما صبر و شکیبایی هم زمانی دارد. شاید اگر این روند غلط سازمان حفاظت محیط زیست ادامه پیدا کند بنده هم بدون مجوز به این کار بپردازم.
اگر فرض را آمار سه میلیون اسلحه بگیریم که بارها مطرح شده است و هر کدام هم بخواهند یک شکار داشته باشند، به نظر شما چیزی از حیات وحش ایران باقی میماند؟
این فرض اشتباه است. ما شاید در ایران سه میلیون اسلحه قانونی داشته باشیم، اما مطمئن باشید ۱۰۰ هزار شکارچی هم نداریم. تعداد کسانی که پروانه شکار و دفترچه سازمان حفاظت محیطزیست اخذ میکنند مشخص است. سازمان حفاظت محیط زیست گزارش دهد در ۱۰ سال اخیر چند پروانه و دفترچه صادر کرده است. خیلی از این اسلحهها جنبه حفاظتی و گاهی تزئینی دارد. با این حال آماری از اسلحههای غیرقانونی در دست نیست و این نگرانکننده است.
موضوعی که درباره شکار مجاز و غیرمجاز همواره مطرح میشود، بحث عدالت است. برخی شکارچیان بومی غیرمجاز میگویند این پروانهها توسط متنفذان خریداری میشد و چیزی برای آنها باقی نمیماند، آیا واقعا این رویه وجود داشت؟
اگر جوامع محلی را در حفاظت و بهرهداری دخیل کنند چنین سوتفاهمهایی به وجود نمیآید. اگر آمار از وحوش قابل شکار منظم و دقیق باشد و جوامع محلی آموزشهای لازم را برای حفاظت و زمان درست شکار دیده باشند هم آنها بهرهمند میشود و هم سازمان حفاظت محیطزیست. باید پذیرفت شکار دیگر یک سنت نیست، شکار یک علم و صنعت شده است. اگر نگاه سنتی جامعه محلی به شکار عوض شود و سازمان حفاظت محیط زیست بتواند با آنان در قالب مناطق قرق از زیستگاهها و حیاتوحش حفاظت کند، مشکل حل میشود.
یکی از موضوعاتی که جامعه این روزها نسبت به آن بسیار عصبانی است، به اتفاقاتی برمیگردد که در میانکاله و آشوراده میگذرد. این گزاره که بگوییم اینها شکارچیانی هستند که مجوز نگرفتهاند و دارند اعتراض میکنند رفتار آنها را توجیه میکند؟ نمیشد این اعتراض به شکل دیگری انجام شود؟
این اتفاق باید آسیبشناسی شود. محیط زیست باید با دقت و حساسیت بیشتری به این موضوع نگاه کند. تنها مقابله چاره کار نیست. قطعا این شکارچیان هم اشتباه کرده و راه درست را نرفتهاند. قانونشکنی و قانونگریزی برای یک اعتراض خود یک جرم است. پناهگاه میانکاله منطقه شکار ممنوع است و هیچ پروانهای برای آنجا صادر نمیشود. اگر اعتراضی هست آنها باید از طریق کانونهای شکار بندرترکمن و یا بندرگز و یا کمک گرفتن از نماینده مجلس و درخواست جلسه با محیط زیست اعتراضشان را مطرح میکردند.
اتفاقاتی که این روزها در این منطقه میافتد باعث شکاف در میان جامعه شکارچیان در این منطقه نشده است؟ چرا افرادی مانند شما با وجود داشتن تشکل به این موضوع واکنش نشان نمیدهید؟
شکاف را سازمان حفاظت محیط زیست به وجود آورده است. شکار گرچه ممنوع است، اما در فریدونکنار و سرخرود به شکل دام هوایی، دامگاه و کرست انجام میگیرد و بازار فروش پرندگان صید شده هم فعال است. شکار ممنوع است، ولی تنها در میانکاله! ما به این اتفاقات هم واکنش نشان دادهایم، اگر ریشسفیدی و پادرمیانی کانون شکار بهشهر نبود اتفاقات بدتری رقم میخورد. در جلسات مختلف اعضا به اتفاق ریاست اداره محیط زیست و میانکاله برای حل و فصل ماجرا به میانکاله اعزام شدند و توانستند به قائله خاتمه دهند.
فکر میکنید چنانچه مشکل میان شکارچیان و محیط زیست حل نشود ممکن است در آینده ما شاهد چه اتفاقاتی باشیم؟
سازمان حفاظت محیط زیست باید بپذیرد شکارچی وجود دارد، شکار با مجوز و بدون آن انجام میشود؛ بنابراین بهتر است در چارچوب قانون و صدور پروانه، شکارچیان قانومند داشته باشیم، زیرا در غیر این صورت دیگر شکارچی قانونمندی نخواهیم داشت.