
تراژیکترین جنایت سال/ سجاد سر مونا را برید و در شهر چرخاند
تراژیکترین جنایت سال ۱۴۰۰ مربوط به یک همسرکشی بود که در آن مرد جوان بعد از کشتن همسر ۱۷ ساله اش سر او را از تنش جدا کرد و در شهر چرخاند تا هولناکترین جنایت سال را رقم بزند.
جامعه ۲۴- ساعت ۱۹ شانزدهم بهمن ماه فیلمی از سربریده یک زن که در دستان مرد جوانی بود، فضای مجازی را پر کرد و مردم وحشت زده به این فیلم نگاه میکردند. مرد جوان خندهکنان سر زنی جوان و یک چاقوی خونی را در اختیار داشت و میخندید، اما اصل ماجرا ساعتی بعد مشخص شد.
صبح روز یکشنبه اهالی محله کسایی اهواز وقتی در حال تردد در میدان بودند با مردی روبرو شدند که سر همسرش را بریده بود و در دست داشت. او جسد پتو پیچ شده زنش را کنار میدان رها کرده بود و با چاقو و سر بریده در دست جملاتی را به عربی بیان و میخندید.
به گزارش جامعه ۲۴ ، اهالی شوکه شده بودند برای همین با پلیس تماس گرفتند تا یکی از تلخترین قتلهای ناموسی سال به ثبت برسد. پلیس دقایقی بعد اطراف میدان را بسته و تیم جنایی برای بررسی موضوع به محل آمدند. مرد جوان مدعی بود «غیرت» به خرج داده و همسرش را که از خانه فرار کرده است، کشته و جرمی مرتکب نشده است. در همان محل برادر قاتل که برای انتقال جسد به داخل میدان کمک او کرده و در کنارش حضور داشت، دستگیر شد.
با دستگیری مرد جوان و انتقال جسد و سر زن جوان به پزشکی قانونی به موازات فضای رسانهای ایجاد شده، تحقیقات آغاز شد. بررسیهای اولیه نشان داد سجاد و مونا پسر عمو و دختر عمو هستند و زن ۱۷ ساله در کودکی به عقد پسر عمویش درآمده و از او یک کودک دارد. مونا و سجاد زندگی آرامی نداشتند و بعد از مدتی زن نوجوان از خانه همسرش فرار و به ترکیه متواری میشود.
مونا که از سوی قاچاقچیان انسان به ترکیه برده شده بود و سفرش غیرقانونی بود، به کمپ آوارگان سوریه میرود و در پوشش دختر سوری در کمپ میماند. او چندی بعد با مرد سوری آشنا شده و دلباخته او میشود و رابطه مونا با مرد سوری آغاز میشود.
بیشتر بخوانید: خانواده قاتل از قتل مونا حیدری میگویند
چندماه بعد از فرار مونا، پدر و عموی او میتوانند از طریق یکی از دختران فامیل با مونا ارتباط گرفته و جای او در ترکیه را متوجه شوند. آنها به ترکیه میروند و پدر با وعده مونا را به خانه میآورد. او به دخترش قول میدهد که سجاد مزاحم او نشود. هنوز چند روزی از بازگشت مونا به اهواز نگذشته است که سجاد و برادرش نقشه قتل را میکشند. آنها در روزی که کسی در خانه عمو حضور ندارد به دیدن مونا میروند و با او شروع به صحبت میکنند.
مرد جوان تصمیمش را برای قتل همسرش گرفته است به همین خاطر برادر سجاد دست و پای مونا را نگه داشته و او با چاقو همسرش را کشته و بعد سرش را از تن جدا کرده و آن را به محله خشایار آورده و میگرداند. دقایقی بعد هم در همان محل از سوی پلیس دستگیر میشود تا تراژیکترین جنایت سال رقم بخورد.
سجاد در بازجوییهای اولیه میگوید: وقتی همسرم فرار کرد فشار زیادی روی من بود. خانواده ما سنتی بود و بد بود که همسرم فرار کند، بعد هم که فهمیدم با مرد سوری دوست شده است. فقط لحظه شماری میکردم تا او را پیدا کنم و این لکه ننگ را از بین ببرم. روز حادثه هم طبق نقشه با برادرم به خانه آنها رفتیم و با کشتن او کار را تمام کردم. سرش را هم میان مردم بردم تا حرف و کنایههای آنها تمام شود. من برای زندگی ام چیزی کم نگذاشتم و تمام روز زحمت میکشیدم تا مونا و فرزندمان در آسایش باشند، اما این بلا به سر من آمد.»
به گزارش جامعه ۲۴ ، این پرونده همچنان در حال رسیدگی است و هنوز برای محاکمه مرد همسرکش تعیین وقت نشده است.