
قتل به خاطر طلب دو میلیونی
مردی که به خاطر طلب ۲ میلیون تومانی دستش به خون مرد بدهکار آلوده شده است گفت هنگام حادثه عصبانی بوده و روی رفتارش کنترل نداشته است.
جامعه ۲۴- سال گذشته مأموران کلانتری۱۱۰ شهدا، از درگیری خونین مقابل مغازهای باخبر و راهی محل شدند. وقتی مأموران به محل حادثه رسیدند، شواهد اولیه نشان داد در آن درگیری مردی به نام عارف با ضربات چاقو کشته شدهاست، بنابراین جسد به پزشکی قانونی منتقل شد. مأموران با تحقیقات میدانی در محل حادثه دریافتند، عارف ۳۰ساله در درگیری با مردی ۲۸ساله به نام مهدی کشته شدهاست.
به این ترتیب مهدی تحت تعقیب قرار گرفت و در خانه پدرش شناسایی و بازداشت شد. او در جریان بازجوییها به جرمش اعتراف کرد و گفت: «عارف به پدرم بدهکار بود، اما بدهیاش را پرداخت نمیکرد. روز حادثه مقابل مغازه او را دیدم و خواستم بدهیاش را پرداخت کند، اما او با چاقو حمله کرد. برای دفاع از خودم چاقو را از دستش گرفتم و به او ضربه زدم.»
با اقرارهای متهم، وی بعد از بازسازی صحنه جرم راهی زندان شد و پرونده بعد از صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستادهشد. متهم در اولین جلسه محاکمه مقابل هیئت قضایی شعبه دوم دادگاه به ریاست قاضی زالی قرار گرفت. ابتدای جلسه مادر مقتول در جایگاه قرار گرفت و برای متهم درخواست قصاص کرد، اما معاون اول قوه از طرف دو فرزند صغیر مقتول درخواست دیه کرد.
بیشتر بخوانید: ماجرای خوردن جسد یک مرد از سوی حیوانات چه بود؟
در ادامه متهم در جایگاه ایستاد و در شرح ماجرا گفت: «عارف از بچههای محل بود و چند سالی او را میشناختیم. چند ماه قبل از حادثه پدرم گفت که عارف از او ۲میلیون و ۵۰۰ هزار تومان قرض گرفته، اما هر بار او را میبیند حرفی از بدهیاش نمیزند. از پدرم خواستم با او صحبت کند شاید فراموش کرده است. مدتی گذشت تا روزی سراغ عارف را گرفتم که پدرم گفت با او صحبت کرده است، اما او از پرداخت بدهیاش طفره میرود.»
متهم در خصوص قتل گفت: «روز حادثه در مغازه مشغول کار بودم که عارف را دیدم. او را صدا کردم و در مغازه با او صحبت کردم. به او گفتم چند ماهی است از پدرم پول گرفتهاست و باید بدهیاش را بپردازد. او گفت مهلت میخواهد و باید چند ماهی صبر کنیم. اعتراض کردم که در ادامه عصبانی شد و گفت این موضوع به من ربطی ندارد. با شنیدن این حرف عصبانی شدم و سر او فریاد زدم. عارف وقتی صدای فریادم را شنید دست به جیب شد و چاقویی راکه همراهش بود در آورد. او میخواست با چاقو مرا بزند که جای خالی دادم و توانستم چاقو را از دستش بگیرم. خواستم از مغازه بیرون برود، اما فحاشی کرد و آرام نمیشد. این شد که کنترل اعصابم را از دست دادم و با چاقو به او ضربهای زدم که موجب مرگش شد.»
متهم در آخر گفت: «آن روز مقتول را فقط برای صحبت به مغازه دعوت کردم، اما او با رفتارش و حرفهایش مرا عصبانی کرد و کار به درگیری کشید. در آن درگیری او چاقو کشید به همین دلیل مجبور شدم برای دفاع از خودم چاقو را بگیرم و ناخواسته به او ضربه بزنم. از اتفاقی که افتاده پشیمانم و درخواست گذشت دارم.»
در پایان هیئت قضایی جهت صدور رأی وارد شور شد.