
چوپان دلار فروش از اعدام نجات یافت
مرد چوپانی که پس از شروع دلار فروشی در تهران دایی یکی از بدهکارانش را به قتل رساندهبود به احترام ماه مبارک رمضان بخشیده شد.
جامعه ۲۴ - نخستین برگ پرونده متهم روز۲۸ اسفندسال۹۶ با قتل مرد ۵۱سالهای به نام هوشنگ در یکی از کوچههای چهارراه گلوبندک تهران ورق خورد.آن روز به مأموران پلیس تهران خبر رسید مرد میانسالی حوالی چهار راه گلوبندک با شلیک دو گلوله به قتل رسیدهاست و قاتل هم به سرعت از محل گریخته است.
با اعلام این خبر بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران همراه تیمی از کارآگاهان ادارهدهم پلیسآگاهی تحقیقات خود را در محل حادثه آغاز کردند.
در بررسیهای میدانی یکی از مغازهداران محل هویت قاتل را که مردی ۴۱سالهای به نام هوشنگ بود فاش کرد. وی گفت قاتل دلال دلاراست و همیشه دراین محل رفت و آمد میکند و لحظه حادثه هم دیده که او مرد میانسال را با شلیک گلوله به قتل رسانده است.
در ادامه تیم جنایی به بازبینی دوربینهای مداربسته محل حادثه پرداختند و پس از بررسی مشخص شد دوربینها چهره هوشنگ را هنگام شلیک گلوله به مقتول ثبت کردهاند.
تحقیقات نشان داد وی اهل یکی از شهرهای غربی ایران است و از مدتی قبل با خواهرزاده مقتول اختلاف حساب دارد، اما به دلایل نامعلومی دایی وی را به قتل رسانده و به مکان نامعلومی گریختهاست.
تحقیقات برای دستگیری متهم ادامه داشت تا اینکه پس از حدود دوماه مأموران پلیس دریافتند قاتل فراری به تهران بازگشته و در ساختمان نیمهکارهای در منطقه ولنجک گچکاری میکند. سپس مأموران راهی محل شدند و متهم را بازداشت و به اداره پلیس منتقل کردند.
قاتل در بازجوییها با اظهار پشیمانی به قتل مرد میانسال اعتراف کرد و در توضیح حادثه گفت: در شهرمان دامداری داشتم و چوپانی میکردم، اما سال۶۹ برای گوسفندانم چوپانی گرفتم و خودم برای کار به تهران آمدم و در نهایت هم بعد از مدتی گوسفندهایم را فروختم و پولش را در بانک سپردهگذاری کردم. مدتی دو ریالی و پنج ریالی میفروختم و گاهی هم سکههای نقره و گوسفندزنده و گاهی هم خانه خرید و فروش میکردم تا اینکه چندی قبل با مرد جوانی به نام فرشید آشنا شدم.
بیشتر بخوانید: قتل به خاطر طلب دو میلیونی
آن روز پدرش گوسفند زندهای از من خرید و باعث آشنایی من و فرشید شد. او وقتی فهمید من پول زیادی در حسابم دارم مرا وسوسه کرد تا در کار خرید و فروش دلار وارد شوم. خودم تجربهای نداشتم و به همین سبب فرشید دلار میخرید و من هم پولش را واریز میکردم و بعد هم به من سود میداد. مدتی گذشت یک روز به من گفت تعدادی دلار خریده و برایش پول واریز کنم. من ۴۲۸میلیونتومان به حساب پدر زنش واریز کردم و قرار بود بعد از چند روز سود خوبی به من بدهد، اما ناگهان غیبش زد و فهمیدم از من کلاهبرداری کرده است.
پس از آن به هر دری زدم که فرشید را پیدا کنم و پولم را بگیرم، اما فایدهای نداشت و خبری از او نیافتم تا اینکه با داییاش آشنا شدم و از او خواستم از خواهرزادهاش بخواهد پول مرا پس دهد. چند باری مبلغی به حسابم واریز شد و من فهمیدم او با داییاش ارتباط دارد. تمام دار و ندارم را از دست دادهبودم و حتی از بعضی بستگانم پول بهرهای گرفته و در کل نابود شده بودم. همیشه داییاش را در خیابان میدیدم، او پیک موتوری بود و به او التماس میکردم که مخفیگاه خواهرزادهاش را به من نشان دهد، اما او میگفت خبری از فرشید ندارد.
برای تهدید او و خانوادهاش اسلحهای خریدم و حتی روزی به محل زندگیشان رفتم و آنها را تهدید کردم تا اینکه روز حادثه دوباره دایی فرشید را دیدم و میخواستم او را تعقیب کنم، چون احتمال میدادم پیش خواهرزادهاش برود. وقتی سوار موتورسیکلتش شد خیلی عصبانی شدم و به سوی او شلیک کردم.
متهم پس از تحقیقات تکمیلی در شعبهدهم کیفری با درخواست اولیایدم به قصاص محکوم شد و پرونده وی پس از تأیید در شعبه۳۲ دیوانعالی کشور برای سیر مراحل قانونی اجرای حکم روی میز قاضی امین کرمانینژاد، بازپرس شعبهچهارم اجرای احکام دادسرای امور جنایی تهران قرار گرفت.
پس از این هیئت صلح و سازش دادسرای امور جنایی تهران به سرپرستی قاضی محمد شهریاری، سرپرست دادسرا جلسات متعددی را با حضور اولیایدم و خانواده قاتل برای جلب رضایت برگزار کردند.
در حالی استیذان حکم متهم گرفته شدهبود و وی در یک قدمی چوبهدار قرار داشت هیئت صلح و سازش دهمین جلسه را برگزار کردند که در آن جلسه اولیایدم اعلام کردند به احترام ماه مبارک رمضان اگر متهم دیه را پرداخت کند او را میبخشند. بدین ترتیب متهم دیه مقتول را پرداخت کرد و از طناب دار نجات یافت.
متهم به زودی از جنبه عمومی جرم محاکمه میشود.