حوادث حوادث طبیعی
کد خبر: ۳۵۲۵۷
تاریخ انتشار: ۰۸:۰۹ ۲۱ فروردين ۱۴۰۱

جدال با مرگ در رودخانه کرج/ پسر جوان ناجی کودک داخل آب افتاده

پسر جوان وقتی متوجه سقوط کودک داخل آب شد او را نجات داد اا خانواده کودک برایشان مهم نبود فرزندشان در حال غرق شدن است.

جدال با مرگ

جامعه ۲۴- ابوالفضل کرد درباره روز حادثه برای جام‌جم تعریف می‌کند: همین‌که می‌خواستم لقمه اول را بخورم، یکدفعه دیدم چیزی درون آب گل‌آلود قل می‌خورد و جلو می‌آید. آب هم شدت زیادی داشت و خطرناک بود. همین‌طور که داشتم نگاه می‌کردم، چشمم به پسربچه‌ای افتاد که سرش زیر آب رفت و دوباره بالا آمد.

از پای سفره خودم را به‌سرعت به آب رساندم و پریدم داخل رودخانه. قد من یک‌متر و ۸۰سانتی‌متر است، اما فکر می‌کنم عمق آب یک‌متر و ۷۰سانتی‌متر بود، چون تا گردن زیر آب بودم. رودخانه شرایط خاصی دارد و جان‌به‌دربردن از آن کار آسانی نیست و کمتر کسی جان سالم به‌درمی‌برد.

بچه کوتاه‌قد و کمی تپل بود. چون خیس بود و آب هم گل‌آلود، حرکت برایم سخت بود. شانس آوردم که لباس پسربچه چند ثانیه‌ای به یک چوب گیر کرد و توانستم او را بگیرم، وگرنه من هم توان مقابله با رودخانه را نداشتم و امکان نجات پسربچه نبود. پسر را با این‌که سنگین بود و آب هم توان حرکت را از من گرفته بود، روی دست گرفتم تا از آب خارج کنم. خیلی بد نفس می‌کشید. پدرم که شاهد صحنه بود، گفت صبرکن طناب بیاورم و هردویتان را از آب خارج کنم، اما در آن شرایط، دیگر صبر نکردم و به هر سختی بود، بچه را بیرون کشیدم.


بیشتر بخوانید: پیکر دومین کودک غرق شده در سیل ریگان پیدا شد


بعد از نجات پسربچه، ابوالفضل او را برد تا تحویل خانواده‌اش دهد. اطرافش را که نگاه کرد، چند خانواده را دید که کنار هم نشسته بودند. او ادامه می‌دهد: بچه را بردم و گفتم خانم، این بچه شماست؟ آن زن هم جواب داد بچه آنجا بود؟ گفتم یعنی چه این حرف؟ بچه شما را آب برده و چیزی نمانده‌بود خفه شود. داشت نفس‌های آخرش را می‌کشید. به‌جای نگران‌شدن، لبخند زد که با دیدن لبخندش به‌شدت ناراحت شدم و جملاتی از روی ناراحتی و عصبانیت به آن‌ها گفتم. بعد آن خانم گفت این بچه ما نیست. گفتم پس بچه چه کسی است؟ گفت خواهرم یا برادرم که به سرویس بهداشتی رفته‌اند. ما فکر می‌کردیم آن‌ها بچه را با خود برده باشند.

از بچه پرسیدم چطور داخل آب سقوط کردی که گفت یک بطری داخل رودخانه افتاد و داشتم نگاه می‌کردم، یکدفعه سرم گیج رفت و خودم داخل آب افتادم. من، پدر و مادر بچه را ندیدم و هیچ‌کس هم تشکری نکرد. فقط یکی آمد و دست داد و بعد هم رفت. جالب این‌که بچه کنار من بود و از همه کسانی که ظاهرا خانواده‌اش بودند، به‌شدت وحشت داشت.

بعد از این حادثه، من دچار کمردرد شدم و با این‌که چند روز از حادثه می‌گذرد، اما هنوز هم درد دارم و درست نمی‌توانم راه بروم. حتی خواهر، مادر و عمه‌ام هم از این جریان به‌شدت ترسیدند و بیمار شدند. عمه‌ام هم همان روز آن‌قدر از این قضیه هول کرده بود که یک انگشتر طلای ۱۰میلیون تومانی گم کرد و هرچه گشتیم، پیدا نکردیم.

او در پایان می‌گوید: این اولین‌بار و آخرین‌باری نیست که رودخانه کرج حادثه‌ساز می‌شود و همین پارسال هم سه جوان که برای تفریح کنار رودخانه آمده بودند، داخل آب رودخانه سقوط کردند و فوت شدند. بچه‌هایی هم بودند که در این رودخانه غرق شدند و هیچ وقت پیکرشان پیدا نشد.

برچسب
دیدگاه کاربران