مرگ پلنگ در عملیات زندهگیری
در میان هیاهوها و تلاش نیروها برای گرفتن پلنگ، حیوان به یکی از کوچهها گریخت. نیروهای محیط زیست وقتی رسیدند که پلنگ سه گلوله خورده و دو نفر از افراد نیروی انتظامی را زخمی کرده بود. نیروهای محیط زیست به پلنگ زخمی پنهانشده، دارت بیهوشی زدند و چند ساعت بعد خبر رسید که حیوان سرگردان تلف شده. این خلاصه داستان است، اما همه ماجرا نیست.
جامعه ۲۴- کسی نمیداند که آن پلنگ از کجا و چه گریخته بود، اما گرگ و میش دیروز او را روی سردر یکی از بانکهای قائمشهر دیدند. دیدن یک پلنگ نشسته بر کمپرسور کولر یک بانک برای همه عجیب، ترسناک و باورنکردنی بود. طولی نکشید که تعداد زیادی از اهالی قائمشهر برای دیدن پلنگ سرگردان به خیابان ساری، نرسیده به سهراه کنسرو آمدند. نیروی انتظامی و آتشنشانی هم رسیدند.
بیشتر بخوانید: ااز بین رفتن ۷۰ درصد از جمعیت گونههای جانوری ایران طی نیم قرن گذشته
روایت شاهد عینی
روزبه کامران، از اهالی قائمشهر است. او دیروز از دوستش شنید که روی بانک صادرات شعبه غدیر، پلنگی نشسته است. خودش اینطور تعریف میکند: «وقتی رسیدم، تقریبا هفت صبح بود. آتشنشانی آمده بود. من دیدم که پلنگ چقدر ترسیده. خیابان کمکم داشت شلوغتر میشد. جمعیت آنقدر زیاد شد که سروصدا خیابان را برداشت. پلنگ دوید سمت مامورها. رفت سمت میدان جانبازان. اول به یک نانوایی قندی نزدیک شد و نانوایی که زود آمده بود، در را محکم بست که به پلنگ راه ندهد. بعد رفت سمت یک پاساژ قدیمی کوچک که راهرویی باریک دارد و از آنجا به سمت حریم راهآهن و بعد منطقه مسکونی گریخت. مردم در تمام این مدت فقط فیلم میگرفتند. تا اینکه پلنگ به کوچه آزادی ۹۸ رفت و در نزدیکی باغ آقای رحیمی مخفی شد.»
در فیلمهای منتشرشده از کوچهای که پلنگ به آن گریخته، صدای دو شلیک شنیده میشود و مامورهای نیروی انتظامی راه مردم را بستهاند. روزبه میگوید حدود ساعت ۹ و نیم صدای تیر را شنیده و ساعت ۱۰ محیط زیست به منطقه رسیده است.
پلنگ سرگردان از کجا آمد؟
در شهر چو افتاده که این پلنگ متعلق به یکی از افراد متمولی است که در حیاط خانهشان طاووس دارد و صاحب کشتارگاه است. درباره او افسانههای زیادی گفته میشود و خانهشان نزدیک به جایی است که پلنگ را اولین بار دیدهاند. بعضی هم معتقدند پلنگ از طبیعت به شهر آمده. روزبه میگوید نزدیکترین جنگل به خیابانی که پلنگ اولینبار در آن دیده شد، جنگل کوتنا است، ۱۵، ۲۰ کیلومتر دورتر، دو سه روستا فاصله. یکی از افراد نیروی انتظامی، وقتی زخمی شده که به حیاط آن خانه رفته است. فیلم صحبتهای او منتشر شده. «رفته بود داخل دخمهای، خرابهای که سرش پوشیده بود. رفتم داخل و تا من را دید پرید روی سرم. اما من سوالم این است، پلنگ داخل شهر چکار میکند؟ مثلا، چون طرف امکانات دارد، پلنگ در خانهاش نگهداری میکند؟ حالا لباس من کلفت بود، چیزی نشد. اصلا من مامورم و جان فدا. اگر بچه کوچکی را میگرفت میخواستیم چکار کنیم؟» محیط زیست میگوید هنوز معلوم نیست که این پلنگ از جنگل به شهر آمده یا اینکه از یک مجموعه غیرمجاز گریخته است.
اصول فراموششده زندهگیری
ایمان معماریان، دامپزشک حیات وحش میگوید مهمترین مسئله درباره آنچه صبح یکشنبه در قائمشهر اتفاق افتاد، نادیده گرفتن آموزش جوامع محلی و مدیریت آنها در زمان وقوع تعارض است. «محیط زیست باید از نیروی انتظامی برای دور کردن مردم و کاهش اضطراب جمعیت و همینطور استرس حیوان فراری کمک میگرفت. اما مسئله بعدی زندهگیری است که اصولی دارد. باید در سکوت، با استفاده از اسلحه بیهوشی، در زمان مناسب، دز مشخصی از داروی مناسب تزریق شود. به جای این قفسهای آهنی باید باکسهای استاندارد برای جابجایی استفاده شود تا پلنگ بعد از به هوش آمدن با استرس زیاد بیدار نشود. بعد از همه این موارد باید معاینه کامل انجام شود و تعیین وضعیت شود که چه مشکلی باعث تعارض و آمدن پلنگ به شهر شده است؛ و بعد از آن تصمیمگیری شود و اگر حیوان سالم بود هم نمیتوان به راحتی و هر کجا که شد رهایش کرد، چون ممکن است هر جایی قلمروی حیوانات دیگر باشد.»
او با گفتن این موارد ادامه میدهد: «اینها موضوعات خارقالعادهای نیست که از پسش برنیاییم. به آموزش نیاز دارد. نادیدهگرفتن این موارد یعنی یا در اولویت ما نیست، یا اینکه اصلا دانش آن را نداریم و نمیدانیم که مدیریت تعارض در شرایط فوری چیست. این است که پلنگ را اول میکشند و بعد بیهوشش میکنند.»
مصطفی عرب، رئیس محیط زیست قائمشهر گفته است: «سن تقریبی این پلنگ نر ۵ سال تخمین زده شده که دارای وزن ۵۶ کیلوگرم است، وزن استاندارد برای یک پلنگ ۳۵ الی ۴۰ کیلو است، که این پلنگ اضافه وزن دارد.» معماریان، اما میگوید این وزن برای پلنگ نر ۵ ساله به معنی وزن طبیعی و میانگین است.
برای حفظ جان انسانها
عطااله کاویان، مدیر کل محیط زیست استان مازندران فیلمی منتشر کرده و از اتفاق نادر خیابان ساری گفته: «این حیوان ساعت ۵ تا ۵ و نیم صبح در خیابان ساری دیده شده و بعد از اطلاعرسانی نیروهای انتظامی و محیط زیست شهرستان و استان، محیط زیست، هلالاحمر و آتشنشانی و امداد وارد عمل شدهاند.» کاویان ماجرای فرار حیوان را شرح میدهد که پلنگ از بانک خارج شده و وارد یک خانه باغ متروکه شده و «بلافاصله» هماهنگی برای بیهوشی انجام شده است. «از آنجا که کاری خیلی تخصصی است با دارت و فرایند بیهوشی با دز مناسب انجام شود. این کار صورت گرفت و نیرو اعزام شد. در فاصلهای که نیرو برسد، این پلنگ به دو نفر از ماموران حمله میکند و بعد از آن حمله، از خانه باغ خارج شده و به سمت کوچه تنگ، به سمت جمعیت میرود. بیم آن میرفت که حمله کند و به جمعیت آسیب بزند. در هر صورت همه ما انسان هستیم و میدانیم که جان انسانها برای ما بسیار مهم است و در این ارتباط وظیفه داریم.»
او بعد میگوید که افراد نیروی انتظامی برای حفظ جان خود به پلنگ تیراندازی کردند، اما «بعد وقتی پلنگ دوباره به مخفیگاهش رفته، زندهگیری شده و با شلیک دارت بیهوش شده است.» آنها بعد از این عملیات پلنگ سرگردان را به مرکز بازپروری سمسکنده برده، اما «با توجه به شلیک به پلنگ، بر اثر جراحات وارده تلف شد.»
در مازندران فقط یک دارت بیهوشی داریم
سهیل اولادزاد، فعال محیط زیست اهل مازندران معتقد است در این ماجرا ضعف مدیریت محلی دیده میشود. او میگوید: «فرصتسوزی دلیل این اتفاق بود. زمان زیادی طول کشید تا برسند. مردم هم درباره رفتارها در مواجهه با حیوانات وحشی مطلع نیستند. در ماجرای خرس سوادکوه هم همین اتفاق افتاد. عدهای دورش جمع شدند و با پرتاب سنگ آن را کشتند. مردم نمیدانستند که باید به محیط زیست خبر دهند.».
اما در مسئله زندهگیری حیات وحش مشکل بزرگتری وجود دارد: «ظاهرا در مازندران یک اسلحه بیهوشی بیشتر نداریم. دامپزشک معتمد هم یکی بیشتر نداریم؛ آقای اکرامی وقتی این اتفاق افتاد سمنان بود و درگیر پروژه یوز. دامپزشکی که برای مدیریت ماجرا دیروز آمد، از چمستان نور آمده بود که دو ساعت تا قائمشهر فاصله دارد.» فعالان محیط زیست مدتها قبل به محیط زیست پیشنهاد داده بودند که به دامپزشکان علاقهمند آموزش دهند تا بتوانند در این مواقع از آنها کمک بگیرند.
«استانی که حیات وحشی به این تعداد دارد، یک مجموعه کامل برای بازپروری حیوانات ندارد. مجموعه فعلی هم مشکلات زیادی دارد و کامل نیست. از طرف دیگر در این ماجرا نیروی انتظامی باید مردم را متوقف میکرد، چون جان انسانها هم در خطر بود. اگر تا این حد استرس به حیوان داده نمیشد، به کسی آسیب نمیزد. فیلمهای زمانی که دارت خورده و دارند از کوچه میبرندش دیدهاید؟ همه مردم پشت قفس راه میروند. ۶ ساعت زمان طول کشید تا حیوان را کنترل کنند. محیط زیست باید زودتر میآمد، اما از قضیه جا ماند.»