ارزان فروشی راز دزدان را برملا کرد/ فروش تابلو ۵۰۰ میلیونی فقط ۸۰ میلیون
مرد طلافروش که با همدستی سه سارق سابقهدار دست به سرقتهای سریالی میزد پس از بازداشت مدعی شده همسرش به خاطر عشق به زندگی در امریکا، او را فریب داده است.
جامعه ۲۴- چندی قبل مرد تاجری در تهران به اداره پلیس رفت و گزارش یک سرقت را اعلام کرد. شاکی گفت: «خانه بزرگی در یکی از خیابانهای شمال تهران دارم. در تعطیلات نوروزی همراه خانوادهام به ویلایمان در یکی از شهرهای شمالی رفتیم و وقتی امروز به خانهمان برگشتیم با صحنهای عجیب روبهرو شدیم. در خانه تخریب شده بود و وسایل زندگیمان هم بههم ریخته بود که فهمیدیم سارقان به خانه دستبرد زدهاند. پس از بررسی متوجه شدیم سارقان دو تابلوفرش گرانقیمت، هر کدام به ارزش حدود ۵۰۰ میلیون تومان و حدود ۴ میلیارد تومان هم طلا، دلار و اموال باارزش دیگرم را سرقت کردهاند.»
با شکایت مرد تاجر، تیمی از مأموران پلیس به دستور بازپرس دادسرا برای شناسایی سارقان وارد عمل شدند. بررسیها نشان داد سارقان هنگام سرقت نقاب به صورت داشتند.
پس از آن بود که مأموران با شکایتهای مشابهی روبهرو شدند که سارقان با تخریب قفل در خانههای افراد پولدار، اموال آنها را سرقت کرده بودند.
مأموران در بررسیهای خود هیچ ردی از سارقان پیدا نکردند تا اینکه چند روز قبل شاکی دوباره به اداره پلیس رفت و گفت رد یکی از سارقان را در سایت خرید و فروش اموال شناسایی کرده است. وی گفت: «امروز برادرم برای خرید وسیلهای به یکی از سایتهای مجازی مراجعه کرده و دیده بود مردی تابلوفرش گرانقیمتی شبیه یکی از تابلوفرشهای سرقتی من برای فروش به قیمت ۸۰ میلیون تومان آگهی کرده است. از آنجایی که قیمت این تابلو ۵۰۰ میلیون بود، برادرم مشکوک شد و به من خبر داد. من هم وقتی وارد سایت شدم دیدم یکی از تابلوهافرشهای من است، چون تابلوفرش من نقش خاصی دارد.»
با به دست آمدن این اطلاعات، شاکی و برادرش با راهنماییهای مأموران پلیس به عنوان خریدار با فروشنده قرار گذاشتند. مأموران در قرار صوری فروشنده را که مرد ۴۰ سالهای به نام سامیار است بازداشت و به اداره پلیس منتقل کردند.متهم در بازجوییها به سرقتهای سریالی با همدستی سه سارق سابقهدار اعتراف کرد.
بیشتر بخوانید: شکایت مرد قاچاقچی از مرد مخبر به اتهام سرقت یک میلیاردی
وی در ادعایی گفت: «من مغازه طلافروشی در تهران داشتم و وضع مالیام خوب بود، اما همسرم زندگیام را تباه کرد و مرا به خاک سیاه نشاند. همسرم عاشق زندگی در امریکا بود و مدام مرا تشویق میکرد مغازه طلافروشی و خانهام را بفروشم و برای زندگی به امریکا برویم. ابتدا من به حرفهایش توجه نمیکردم، چون در تهران زندگی خوب و آبرومندی داشتم، اما همسرم دستبردار نبود و همیشه در رؤیاهایش زندگی میکرد و امریکا بهشت آمال و آرزوهایش شده بود. به هر حال از او اصرار و از ما انکار تا اینکه همسرم در لاتاری امریکا شرکت کرد و به من گفت برنده شده است و میتوانیم برای ادامه زندگی به امریکا برویم. واقعیتش با شنیدن حرفهای همسرم خیلی خوشحال شدم و با خودم گفتم شانس با من یار بوده و چه بهتر که از این فرصت استفاده کنم.»
وی ادامه داد: «به این ترتیب به پیشنهاد همسرم، مغازه و خانه و دیگر اموالم را فروختم و به دلار تبدیل کردم و بعد هم در اختیار همسرم گذاشتم. قرار شد او ابتدا به امریکا برود و مراحل اداری و کارهای مربوط به اقامتمان را انجام دهد و من هم بعد از اینکه کارهایم را انجام دادم، بروم. همسرم با تمامی اموالم به امریکا رفت و از آن روز به بعد دیگر خبری از او نشد.
خیلی تلاش کردم او را پیدا کنم، اما بعدا از طریق دوستانم فهمیدم همسرم به صورت غیابی از من طلاق گرفته و در آنجا با فرد دیگری ازدواج کرده است. او مرا فریب داد و بیچارهام کرد، به طوری که ورشکست شدم و حتی یک میلیارد هم بدهی بالا آوردم. پس از این به دنبال افراد خلافکار گشتم تا از طریق آنها بتوانم به همسرم دست پیدا کنم و از او انتقام بگیرم، اما هیچ کسی از او ردی پیدا نکرد و فقط تلاشهای من باعث آشنایی با مجرمان سابقهدار شد و اینگونه وارد جرگه خلافکاران شدم. سارق سابقهداری به من پیشنهاد داد اگر همراه آنها به سرقت بروم، خیلی زود علاوه بر اینکه بدهیام را پرداخت میکنم، پولدار هم میشوم و من هم همراه آنها شدم. ما معمولاً خانه افراد پولدار را شناسایی میکردیم و با تخریب در ورودی دست به سرقت میزدیم. اموال سرقتی را من میفروختم، اما در نهایت دستم رو شد و گرفتار شدم.»
با اعتراف متهم، مأموران پلیس سه همدست وی را شناسایی و بازداشت کردند. متهمان در بازجوییها به بیش از ۱۰ فقره سرقت اعتراف کردند. تحقیقات از متهمان ادامه دارد.