حوادث جنایی
کد خبر: ۳۹۲۶۶
تاریخ انتشار: ۰۶:۴۷ ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۱

قتل پسر نیکوکار در باغ بزرگ/ متهم: جسد پسر میلیاردر را آتش زدم

مردی که پس از قتل دوست پولدارش جسد او را آتش زده بود، به زودی در دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه می‌شود. مقتول همه بدهی متهم را پرداخت کرده و پولی هم به عنوان سرمایه در اختیارش گذاشته بود.

قتل پسر نیکوکار با چاقو

جامعه ۲۴-  دی‌سال گذشته مردی به مأموران پلیس تهران خبر داد پسرش جمشید گمشده است. او گفت: «پسر ۲۲‌ساله‌ام چند روزی است که گمشده و از او خبر نداریم. در این مدت تلفن همراهش خاموش است و دوستان و آشنایان هم از جمشید خبر ندارند، احتمال می‌دهیم اتفاقی ناگوار برایش پیش آمده باشد، برای همین تصمیم گرفتیم از پلیس درخواست کمک کنیم.»

تحقیقات پلیس با مطرح شدن شکایت در این باره جریان داشت تا این که صاحب یک باغ به پلیس گزارش داد جسدی سوخته در باغش پیدا شده‌است. بررسی‌های پلیس در این باره نشان داد مشخصات جسد پیدا شده با نشانی‌هایی که خانواده جمشید از او داده‌اند، شباهت دارد.

با تأیید هویت جمشید پرونده با موضوع قتل عمد تشکیل شده و تحقیقات مأموران در این باره آغاز شد. همزمان با انتقال جسد به پزشکی قانونی پدر جمشید به اداره پلیس رفت و گفت پسرش از مدتی قبل با دوستش همایون اختلاف داشت و احتمال می‌دهد او در جریان حادثه نقش داشته باشد.

همایون، اما در تحقیقات به پلیس گفت قبول دارد با جمشید اختلاف داشت، اما در ماجرای قتل او نقش ندارد. وقتی نقطه‌زنی تلفن همراه نشان داد که آن‌ها برای ساعتی کنار هم بوده‌اند همایون چاره‌ای جز اعتراف به حقیقت نداشت.


بیشتر بخوانید: قتل مرد غریبه در خانه


او گفت: «چندسال قبل که با جمشید آشنا شدم متوجه شدم که او وضع مالی خوبی دارد. جمشید با وجود این که جوان بود، اما ثروتمند بود. ما با هم در یک میهمانی آشنا شدیم و کمی بعد هم صمیمی‌تر شدیم. او از من سؤال کرد که علت ناراحتی‌و پریشانی‌ام چیست که در جوابش گفتم بی‌پولی.
من بدهکار بودم و همین موضوع باعث شده بود بیشتر اوقات پریشان باشم. ماجرا را برای جمشید تعریف کردم. او بعد از شنیدن حرف‌هایم به من گفت که بدهی‌ام را می‌دهد.

جمشید گفت که ۳۰۰ میلیون تومان به من می‌دهد که با بخشی از آن می‌توانم بدهی‌ام را بدهم و با مابقی کار کنم و با جمشید شریک باشم و پولش را هم به او برگردانم.

متهم ادامه داد: از اتفاقی که در زندگی‌ام رقم می‌خورد خیلی خوشحال بودم؛ چرا که همه بدهی‌ام را دادم و مابقی را هم خرج کردم. کمی از پول را هم به عنوان سود به جمشید دادم، اما او متوجه شد به او دروغ گفته‌ام که از این کارم ناراحت شد. آنجا بود که پیگیر شد و اصرار داشت پولش را پس بدهم. من پولی نداشتم به او برگردانم برای همین از این موضوع ناراحت بودم. اختلاف ما در این باره زیاد شد تا جایی که گفت قصد شکایت دارد. آنجا بود که تصمیم خطرناکی گرفتم. روز حادثه او را به باغ یکی از دوستانم دعوت کردم. از قبل دو نفر را به باغ دعوت کرده بودم تا در قتل جمشید به من کمک کنند.

آن‌ها گوشه‌ای پنهان شده و منتظر بودند تا من به آن‌ها علامت بدهم. مشغول درست کردن غذا که شدیم از فرصت پیش آمده استفاده کردم و با چوب ضربه‌ای به سرش زدم. بعد هم با چاقو چندضربه به او وارد کردم که جانش را از دست داد. بعد هم با کمک دو همدستم جسد را به صندوق عقب ماشین جمشید منتقل کردیم و به باغ دیگری بردیم و جسد را آنجا آتش زدیم و فرار کردیم.

بعد از این که همایون به قتل اعتراف کرد، مشخصات دو همدست خود را به پلیس داد که مأموران آن‌ها را هم شناسایی و دستگیر کردند. دو همدست او در تحقیقات انجام شده به کمک در حمل جسد و آتش زدن آن اعتراف کردند.

با کامل شدن تحقیقات بازپرس همایون را به اتهام قتل عمد و دو همدست وی را به جرم همکاری در انتقال جسد و آتش زدن جسد مجرم شناخت و بعد از این که کیفرخواست علیه آن‌ها صادر شد، پرونده برای بررسی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

برچسب
دیدگاه کاربران
آخرین اخبار
پربحث ترین
پربازدید ترین
آخرین اخبار