حوادث برگزیده
کد خبر: ۴۰۵۱۱
تاریخ انتشار: ۰۰:۰۳ ۲۳ خرداد ۱۴۰۱
جامعه ۲۴ گزارش می‌دهد؛

سرقت‌های میلیاردی لیلا از سالخوردگان/ پرستار قلابی دزد حرفه‌ای بود

دزد حرفه‌ای است و در پوشش پرستار سالمندان، از آن‌ها سرقت می‌کرد، اما بالاخره از سوی پلیس دستگیر شد.

سرقت‌ از سالخوردگان

جامعه ۲۴ - به عنوان پرستار از طریق آگهی دادن در دیوار به خانه سالمندان می‌رفت و بعد از چند روز با بیهوش کردن طعمه هایش سرقت‌های میلیونی انجام می‌داد. زن جوان از دزدان حرفه‌ای است که قبل از اجرای نقشه جدیدی شناسایی و دستگیر شد.

خبرنگار جامعه ۲۴ گفتگویی را با این دزد حرفه‌ای انجام داده است که در ادامه می‌خوانید:

* خودت را معرفی کن؟
- لیلا ۳۸ ساله هستم.

* سابقه داری؟
- بله، تاکنون ۳ بار به جرم سرقت و کلاهبرداری دستگیر شدم.

* اولین بار چرا دست به سرقت زدی؟
- شوهرم دزد حرفه‌ای بود، وقتی فهمیدم، از او جدا شدم. زندگی خرج دارد و من هم با دوستان ناباب رفت و آمد داشتم. آن‌ها وسوسه ام کردند که پول سرقت زیاد است و زندگی ات تامین می‌شود. برای اینکه زندگی ام بهتر شود، قبول کردم سرقت کنم. بار اول بعد از ۸ سرقت دستگیر شدم.

* اینبار به چه جرمی دستگیر شدی؟
- سرقت از سالخوردگان. پیرمردها و پیرزن‌ها را بیهوش می‌کردم و از آنها سرقت می‌کردم.

* چگونه؟‌
- نمی‌خواستم در خیابان یا از خانه‌های مردم دزدی کنم. به فکر نقشه‌ای جدید بودم که تصمیم گرفتم از پیرمردها و پیرزن‌ها سرقت کنم. برای همین در دیوار آگهی دادم و خودم را پرستار شبانه روزی معرفی کردم و در این پوشش جرمم را انجام می‌دادم.

* چند بار سرقت کردی؟
- ۴ بار سرقت کردم که بعد شناسایی و دستگیر شدم.

* از خانه سالخوردگان چگونه سرقت می‌کردی؟
- به عنوان پرستار می‌رفتم و چند روز از آن‌ها نگهداری می‌کردم. بعد که اعتماد اعضای خانواده را جلب می‌کردم و من را در خانه تنها می‌گذاشتند، یک شب بعد از فهمیدن جای اقلام قیمتی، پیرمرد یا پیرزن را با قرص خواب بیهوش می‌کردم و شبانه پس از سرقت فرار می‌کردم.


بیشتر بخوانید: جیب بر حرفه‌ای از سرقت‌هایش می‌گوید: جیب مسافران را خالی می‌کردم


* نمی‌ترسیدی بمیرند؟
- نه، می‌دانستم چقدر قرص بدهم که فقط بیهوش شوند تا من سرقت را انجام دهم.

* بیشتر در چه خانه‌هایی می‌رفتی؟
- بیشتر به خانه‌های شمال شهر می‌رفتم چون پول بیشتری گیرم می‌آمد.

* چقدر از سرقت‌ها به دست آوردی؟
- یادم نیست. خیلی زیاد بود، در سرقت آخر ۸۰۰ میلیون از پیرمردی در شهرک غرب سرقت کردم.

* چگونه دستگیر شدی؟
- باز هم در دیوار آگهی دادم و به خانه یک پیرمرد رفتم، قبل از اینکه بتوانم نقشه سرقت را عملی کنم، ماموران به سراغم آمدند و دستگیر شدم. ماموران ردم را از آگهی دیوار زده بودند.

* بچه داری؟
- نه خدا را شکر، اگر بچه داشتم آینده و زندگی او هم با یک مادر دزد به فنا می‌رفت.

* بعد از آزادی چه می‌کنی؟
- سعی می‌کنم دزدی نکنم و زندگی خوبی برای خودم بسازم، اما اگر نتوانم به جامعه برگردم، دوباره ممکن است به سمت سرقت برم.

* پول‌های سرقتی را چه کردی؟
- بخشی را خرج کردم و بقیه را به حسابم ریختم که ماموران آن‌ها را پیدا کردند.

برچسب
دیدگاه کاربران