گوناگون سیاسی
کد خبر: ۴۰۵۶۷
تاریخ انتشار: ۱۵:۲۲ ۲۴ خرداد ۱۴۰۱

حجت عبدالملکی وزیری که آموزش نداد و رفت

حجت عبدالملکی بالاخره برکنار شد و اولین خروجی دولت رئیسی نام گرفت. در این گزارش نشان داده شده که امثال عبدالملکی و چهره‌های مشابه در چه فضایی رشد کرده‌اند و چگونه با دنیای غیرواقعی که در ذهن خود ساخته‌اند، پیش می‌روند و حمایت می‌شوند.

استعفای عبدالملکی

جامعه ۲۴ در تاریخ جمهوری اسلامی پیش نیامده وزیری که رای اعتماد بگیرد و کمتر از ۱۰ ماه (۹ ماه و ۲۱ روز) بعد برکنار شود. از این جهت حجت عبدالملکی وزیر تعاون کار و رفاه اجتماعی در دولت رئیسی یک نمونه است؛ نمونه‌ای که حتی دولت حاضر نشد هزینه برکناری آن را به گردن مجلس بیندازد و کار را به استیضاح بسپارد و خودش او را برکنار کرد.

پیش از انتخاب ابراهیم رئیسی به عنوان رئیس جمهور، برنامه‌ای از شبکه سوم سیما پخش می‌شد با نام «میدون». این برنامه ظاهرا توسط نهاد‌های نظامی پشتیبانی می‌شد و حتی مکان ضبط آن نیز در مصلی تهران است. با آنکه این برنامه و برنامه‌های مشابه (همچون بدون توقف) در ظاهر قرار بود کمکی به جوانان خوش‌فکر باشد، اما در واقع یکی از ایده‌های آنها، معرفی چهره‌های مختلف و رزومه‌سازی برای آن‌ها به منظور حضور در دولت بعدی بود؛ چنانچه علی بهادری جهرمی و و محسن مهدیان و ... با همین برنامه صاحب رزومه شدند و به سمت‌های مختلف رسیدند.

حجت عبدالملکی هم یکی از همین چهره‌ها بود که در برنامه‌های این‌چنینی که کاملا هدفمند ساخته می‌شدند، مطرح شد و بعد از مدتی از فردی که تاکنون به جز معاونت یک نهاد انتصابی هیچ رزومه‌ای نداشته، به «کارشناس اقتصاد ایران» تبدیل شد؛ او با آب و تاب از بحران مدیریت در ایران می‌گفت و اینکه هیچکدام از مشکلات ایران ربطی به تحریم ندارد و اگر درست مدیریت شود، ایران به ۱۰ کشور اول دنیا تبدیل خواهد شد!

عبدالملکی در فضایی اینگونه رشد کرد و ادعا‌هایی عجیب داشت؛ آنقدر عجیب که خود اصولگرایان ناباورانه می‌گفتند نکند این جوان تازه از راه رسیده، «نخبه‌ای گمنام» است و باید به او میدان داد تا ایران را تبدیل به قطب قدرت اقتصادی جهان کند.

او پیش از رسیدن به وزارت، از این ادعا‌های عجیب کم نداشت؛ از جمله اینکه چند جوان ایرانی با قیمت باورنکردنی لامبورگینی تولید کرده‌اند! یا ادعا‌هایی درباره تولید خودرو در کره جنوبی که بیشتر از واقعیت ریشه در توهم داشت؛ چنانچه او گفته بود: «در کره جنوبی درب پارکینگ‌ها به گونه‌ای ساخته شده که فقط خودروی کره‌ای می‌تواند وارد پارکینگ شود و به هیچ عنوان مرسدس بنز که بزرگتر است نمی‌تواند وارد شود.»

مشکل کار، اما اینجا بود که عبدالملکی حتی نمی‌دانست عرض بسیاری از خودرو‌های کره‌ای در برخی مدل‌ها بیشتر از خودرو‌هایی همچون مرسدس بنز است!

او قرار بود آموزش دهد با یک میلیون تومان می‌توان یک شغل ایجاد کرد، اما میلیارد‌ها تومان بودجه‌ای که زیر دستش بود، به جز مشکل، چیز دیگری درست نکرد و آموزش‌نداده، از دولت رفت.

با این حال جریانی که عبدالملکی را پرزنت می‌کرد تا او به وزارت برسد، یکبار به جملاتی از این دست یا ترهاتی همچون «هر یک میلیون یک شغل» و «طرح ازدواج آسان» و «ساخت لامبورگینی» اساسا توجهی نداشت و ظاهرا آن‌ها فقط می‌خواستند بر پایه کلیدواژه «جوان انقلابی» افرادی که می‌خواهند را در راس مناصب کلیدی قرار بدهند و با این پیش‌فرض، عدم تجربه و درک آن‌ها و فهم نادرست از واقعیات اقتصاد ایران و جهان از نظر آن‌ها مشکل بزرگی به حساب نمی‌آمد؛ در حقیقت آن‌ها معتقد بودند جوان جهادی بر سر کار بیاید و برای یادگیری هم «هزینه» داده می‌شود. مشکل بزرگ، اما اینجا بود که این هزینه نه بر دوش دولتمردان، که بر دوش مردم بود.


بیشتر بخوانید: کاهش تعدیل نیروی کار یا خالی شدن کارگاه‌ها و پیوستن کارگران به اسنپ؟!/ مدال افتخار کاذبی که عبدالملکی به گردن خود می‌آویزد!


 حجت عبدالملکی و نمونه‌های مشابه، در واقع نمونه‌های کوچک‌تر از رئیس جمهور هستند؛ چنانچه درباره ابراهیم رئیسی هم مشابه همین اتفاق رخ داد و شرایطی پیش آمد که یک رئیس جمهور با کمترین درک و شناخت از اقتصاد به بالاترین منصب اجرایی کشور رسیده است. کافی است یکبار نشست خبری آزادی در این کشور برگزار شود و همین سوال ساده از رئیس جمهور پرسیده شود که «تورم را تعریف کنید»! شنیدن پاسخ همین سوال ساده هم در جای خود جالب است.

هرچند نمونه عبدالملکی‌ها در ساختار مدیریتی کشور کم نیستند، نمونه‌هایی که می‌خواستند با تلفیق یک استخر و حوزه علیمه تحول فرهنگی ایجاد کنند! اما واقعیت آن است که خود عبدالملکی یک استثناء بود؛ استثنایی که هر چه عجیب‌تر و متوهمانه‌تر سخن می‌گفت، اصولگرایان به او باور بیشتری پیدا می‌کردند. در این میان اهمیتی نداشت که این سخنان متوهمانه هیچگاه به سرانجام نمی‌رسید؛ چنانچه وقتی عبدالملکی گفته بود ۱۰۰۰ فتنه‌گر را برکنار کرده و پرونده آن‌ها را به قوه قضاییه ارسال کرده است، یک نفر از کل کابینه از او نمی‌پرسید چگونه در عرض چند ماه هزار پرونده درست کرده است؟! حتی وقتی که قوه قضاییه سخنان او را رد کرد و گفت چنین ادعایی صحت ندارد، باز هم هیچ اتفاقی رخ نداد و کسی از او توضیح نخواست.

وقتی عبدالملکی در یک توییت صد کلمه‌ای تکلیف قیمت دلار را روشن کرد و نوشت: «دولت با ارزپاشی ۳۰۰ میلیون دلار می‌تواند قیمت دلار را به کمتر از ۱۵ هزار تومان رسانده و دو ماه در همان سطح نگه دارد.» کسی از او نپرسید این جملات متوهمانه از کجا بیرون می‌آید و در اتفاقی عجیب‌تر همچنان به او بال و پر داده می‌شد تا او در یک ساختار «پخمه‌سالار» قد بکشد و توهمات خود را ادامه داد و در همین ساختار ادعا‌هایی عجیب‌تری بگوید.

اما حاصل همین ادعا‌ها آن بود که برای نخستین بار در تاریخ وزارتخانه‌های کشور، کارکنان حاضر در ساختمان وزارتخانه علیه وزیر تجمع کردند. این اقدام بی‌سابقه هم رکورد دیگری بود که توسط عبدالملکی ثبت شد. با این حال هرچند برکناری عبدالملکی اقدامی دیرهنگام، اما لازم بود، ولی مشکل آنجاست که دیدگاه‌های «عبدالملکیسم» همچنان در دولت ریشه دارد؛ چنانچه بهادری جهرمی سخنگوی دولت هم خبر داده که عبدالملکی از این پس به عنوان مشاور رئیس جمهور فعالیت خواهد کرد! جالب‌تر آنکه حامیانش او را «اسماعیل» می‌خوانند؛ که گویا اشاره‌ای است به ماجرای قربانی شدن اسماعیل توسط حضرت ابراهیم! و این یعنی توهم پایان نیافته است.

طالبی دارستانی حجت عبدالملکی

زمانی که نام عبدالملکی به عنوان وزیر پیشنهادی کار مطرح شد، ناصر موسوی لارگانی نماینده مجلس می‌گفت که او فقط حرف‌های زیبا می‌زند و درکی از واقعیت ندارد و با همین حرف‌ها مجلس فریب خورد و به او اعتماد کرد.

وقتی هم رفت، لارگانی یکی از بزرگترین منتقدان او نوشت: «انتخاب آقای عبدالملکی از همان ابتدا اشتباه بود. وزارت رفاه با ۷۰ درصد مردم ارتباط مستقیم و غیر مستقیم دارد. از همان ابتدا هشدار لازم را دادم. در مجلس هم طی طرح سوال خدا را گواه گرفتم جز خیر و صلاح دولت آقای رییسی نمی‌خواهم.»

واقعیت آن است که تصمیم‌گیری عبدالملکی‌ها برای کشور خطرناک است. آن‌ها بهتر است هر جایی حضور داشته باشند، جز در ساختار تصمیم‌گیرنده و اثرگذار کشور. شاید آن‌ها انسان‌هایی با آرمان‌های درستی هم باشند، اما مشکل این است که اساسا نه اقتصاد را می‌فهمند و نه سیاست را. تحلیل‌های آن‌ها بر پایه مفروضات نادرست است؛ مفروضاتی همچون اینکه «تحریم نعمت است» و «تحریم تاثیری در اقتصاد مردم ندارد».

آن‌ها در جهانی که تنها زاده ذهن خودشان است و در واقعیت وجود ندارد زیست می‌کنند؛ جهانی که هیچ تطابقی با واقعیت و امر موجود ندارد. در جهان آن‌ها ایران هیچ مشکلی ندارد، مردم شادمان هستند، قیمت‌ها رو به روز کاهش می‌یابد، نظارت بر بازار جدی است، کالا‌ها استاندارد هستند، کارگران راضی‌اند، اعتراضات کار منافقین است، قیمت دلار زیر ده هزار تومان است، ایران در حال تبدیل به اولین قدرت دنیاست و ...! به همین دلیل بود که وقتی رفت کارکنان وزارتخانه شیرینی پخش کردند و وقتی هم بود، علیه او دست به تجمع زدند و به او چنین می‌گفتند: «ما اصلا نزدیک شما نمی‌توانیم بشویم. اصلا نمی‌توانیم با شما صحبت کنیم.»

منبع: رویداد24
برچسب
دیدگاه کاربران
آخرین اخبار