
حتما بخوانید
تیپ سفید مارال فرجاد در برجهای بوداپست + عکس
مارال فرجاد و خانواده اش که در کشور مجارستان هستند، عکسی از کنسرت بوداپست علیرضا قربانی منتشر کرد که در ادامه میبینید.

جامعه ۲۴ - مارال فرجاد متولد مرداد ۱۳۶۱ در تهران، بازیگر است. مارال فرجاد فارغ التحصیل لیسانس رشته عکاسی است. اصالتا اهل مرند و ترک زبان است. او بازیگری را از سال ۱۳۷۷ با حضور در مجموعه کت جادویی ساخته محمدحسین لطیفی در تلویزیون آغاز کرد.
تا به حال در چندین نمایش و مجموعه تلویزیونی و سینمایی به ایفای نقش پرداخته از جمله آنها نمایشهای باغ شب نما، سلطان گداها، زندگی جاری است و…؛ و مجموعه هایی، چون:حلقه سبز، روح مهربان و … و فیلمهایی مانند شام عروسی، پسران آجری، ماه عسل و…. ساده و دوست داشتنی است.

استوری مارال فرجاد در کنسرت علیرضا قربانی
خانواده هنری مارال فرجاد
مارال فرجاد دختر جلیل فرجاد است که از بازیگران پیشکسوت سینما است. مارال فرجاد نیز خواهر مونا فرجاد است که دو سال از او کوچکتر است و او هم از بازیگران سینما و تلویزیون است.
«با پدر و مادرمان دوستیم و رابطه بسیار خوبی باهاشون داریم.» این توصیف او از خانواده اش است.

خانواده فرجاد پس از از دست دادن مادرشان
یوسف مرادیان و مارال فرجاد
وقتی کم سن و سال بودیم پدرم همیشه به ما میگفت: اگر بدترین کار دنیا را هم کردید از ما پنهان نکنید و بدانید حتی اگر دعوایتان کنیم در نهایت شما را حمایت خواهیم کرد. همیشه با آنها راحت بودیم و هرگز اجازه ندادند ترسی وارد قلب و ذهن ما شود، شاید همین صحبتهای پدرم باعث شده که من و خواهرم همیشه با پدر و مادرمان صادق باشیم و آنها را مانند دوست، کنارمان داشته باشیم و حرفهای مان را صادقانه با آنها مطرح کنیم.
رابطه پدر و دختری
باید از نزدیک رابطه استاد فرجاد با دخترانش را ببینید و همینطور رابطه دخترها با پدرشان؛ آنها به قدری صمیمی هستند که گویی دوستانی نزدیک برای یکدیگرند و جالبتر آنکه خیلی هم با همدیگر هماهنگ هستند و یک تله پاتی خاص بین آنها جریان دارد.

شروع فعالیت بازیگری مارال فرجاد
مارال فرجاد به کمک پدرش بازیگری را در سن ۳ سالگی در تله تئاتر تلویزیونی بنام من هستم، اما یک سیاه به کارگردانی اسماعیل شنگه آغاز کرد، بصورت جدی در سال ۱۳۷۰ به همراه پدرش در تئاتری به کارگردانی مجید جعفری به ایفای نقش پرداخت.
تجربه سینما و تلویزیون مارال فرجاد
مارال فرجاد فعالیت سینمایی خود را در مقام بازیگر از سال ۱۳۸۴ با فیلم شام عروسی آغاز کرد و در تلویزیون نیز با سریال تا صبح (مستانه) در سال ۱۳۸۵ بطور رسمی واردقاب تصویر شد.
مارال فرجاد درباره راهنمایی پدرش در ابتدای حضور در عرصه بازیگر تصریح کرد:سال ۷۹ یا ۸۰ کوچه اقاقیا را به من و مونا پیشنهاد دادند که ما به خاطر اینکه صرفا به عنوان بازیگر طنز تنها شناخته نشویم نپذیرفتیم!
غافلگیر کردن مهران مدیری در دورهمی
در همین ابتدای برنامه مارال و مونا فرجاد یک سورپرایز برای مهران مدیری داشتند و عکسی از مراسم ازدواج مهران مدیری در سریال باغ گیلاس را تقدیم او کردند که در این عکس خودشان دو دختربچه کوچک بودند.
مجری برنامه دورهمی پرسید کدامتان زورگوتر هستید؟
مارال گفت:من، البته در منزل آنقدر دوستم دارند که حرفم را میپذیرد و در پاسخ به اینکه کدامشان بازیگر بهتری هستند گفت:بازیگر خوب بودن بستگی به تلاش ما دارد و یک امر نسبی است، مونا اعتماد به نفس بیشتری دارد و من به دلیل اینکه خجالتی بودم برای رسیدن به جایگاهم تلاش بیشتری کرده ام.
شغل دوم مارال فرجاد
از دوران کودکی به بازیگری علاقه دارم دانش آموخته رشته عکاسی هستم و میتوانستم آتلیه بزنم، در ایران برای بازیگران داشتن ۲ شغل خیلی خوب است، ولی خیلی سخت است، کار ما خیلی پراکنده است و امکان دارد چند ماه بیکار باشیم، اما وقتی سر کار میرویم ۵ تا ۶ ماه درگیر بازی هستیم و حتی در این تایم، زمانی برای استراحت، خانواده و شغل دوم نداریم.
اوقات فراغت و زندگی مارال فرجاد
تئاتر میبینم، فیلم میبینم، اسکواش بازی میکنم، ورزش میکنم، سینما میروم و با دوستانم معاشرت نمایم. بجز نمایش و رمان، بیشتر کتابهای روان شناسی میخوانم.
علاقه به سمنو
به شدت به سمنو علاقه دارم. به نظرم خیلی خاصیت دارد و اینکه از کودکی طعم خاص و عجیب آن را خیلی دوست داشتم و همیشه در حال ناخنک زدن بودم! البته خودم تابه حال هیچ وقت سمنو درست نکرده بودم.
ماجرای ابتلا مارال فرجاد به سرطان
مارال فرجاد، بازیگر سینما و تلویزیون کشورمان که این روزها را در بوداپست مجارستان سر میکند، با مجله هفتگی NOK LAPJA که در آن کشور منتشر میشود، درباره تجربهاش از بیماری سرطان، گفتگو کرد.
این بازیگر، بخشی از گفتوگوی خود با این مجله را که بیش از ۴۰ سال است در حوزه زنان فعالیت میکند، در صفحه اینستاگرامش، بازنشر کرده است:
«عکسهایی که ازش دیده بودم مو نداشت. از زیبایی نفسم بند میآید، منتظر یک زن خیلی بیمار بودم که بیاید، ولی به جایش، یک دختر بیگناه از در وارد میشود؛ صورت معصوم و موهای کوتاه و حالتدار او، روی صورتش هست. حرکتش آرام است. رنگ چشمش به رنگ قهوهای گردویی. با احتیاط به دور و بر نگاه میکند و آهسته روی صندلی مینشیند. یادم میآید عکسهایی که ازش دیده بودم، مو نداشت، بدون مژه و نگاه خسته و در واقع مثل یک موجود بیپناه بهنظر میرسید و از همه اینها امروز هیچ نشانی نیست.
خودش میگوید: اوایل که شیمی درمانی را انجام میدادم، همهاش میگفتم چرا من؟ ولی وقتی که شرایط را پذیرفتم، شروع کردم در مورد این بیماری تحقیق کردن. خیلی از هنرمندها را پیدا کردم که از این بیماری مردند، ولی آن موقع به فکرم نمیرسید که ما بیشتر درمورد آدمهایی که از این دنیا میروند اخبار میشنویم، ولی آنهایی که زنده میمانند و سالم میشوند اخباری نمیشنویم.
همین موضوع باعث شد وقتی در روند بهبودی قرار گرفتم، گفتم وقتش است که به آدمها بگویم آنهایی که مثل من بیمار شدهاند، واقعا امید هست که خوب شوند.»
دیدگاه کاربران
گوناگون
آخرین اخبار
پربحث ترین
پربازدید ترین