چهره متفاوت مریم معصومی با میکاپ غلیظ + عکس

جامعه ۲۴ مریم معصومی در اسفندماه سال ۱۳۶۵ متولد شد، او فارغ التحصیل رشته علوم سیاسی و همچنین عکاسی است.

 

مریم معصومی دو خواهر دارد که هر دو متاهل هستند. دوتا هم خواهرزاده دارد. دارای یک برادر متاهل و یک برادر مجرد است. با برادر بزرگتر مجرد خیلی صمیمی ست و مشوق اصلی او در کارهایش ایشان هستند. پدرش بازنشسته و مادرش خانه دار هستند. یک برادرش فارغ التحصیل برق، یک برادرش دیپلمه، یک خواهرش فارغ التحصیل حسابداری و خواهر دیگرش فارغ التحصیل دستیاری دندانپزشکی هستند.

 

 

او دوره بازیگری و کارگردانی را در کلاس‌های استاد سمندریان گذرانده و با تله فیلم کادوی دربدر اولین تجربه بازیگریش را بدست آورد. مریم معصومی که در زمینه دیزاین هم فعالیت کرده و همچنین تدوین فیلم را هم تجربه کرده کار بعدیش در زمینه بازیگری فیلم سینمایی اخلاقتو خوب کن بود.

 

اخلاقتو خوب کن عنوان فیلمی است در ژانر کمدی اجتماعی، به تهیه کنندگی سید امیر پروین حسینی و کارگردانی سید مسعود اطیابی. فیلمنامهٔ این فیلم را رضا مقصودی نوشته است. اخلاقتو خوب کن در سال ۱۳۹۱ اکران شد.

 

فرشته‌ای وظیفه دارد که آدم‌ها را به دنیایی دیگر بفرستد، اما در یک مورد دچار اشتباه می‌شود و دو نفر که به آن دنیا فرستاده، برگشت می‌خورند. در حالی که این دو برای انجام مأموریتی به این دنیا بازگشته اند؛ و بالاخره کاری که با آن درخشید و شناخته شد سریال طنز سه دنگ سه دنگ بود.  سه دونگ، سه دونگ به کارگردانی شاهد احمدلو است که در رمضان ۱۳۹۱ از شبکه تهران پخش شد. این مجموعه محصول ۱۳۹۱-۱۳۸۹ است.

نصرت عشقی سال هاست در یکی از محلات قدیمی تهران، نانوایی سنگگ دارد، اما تنها سه دانگ از مغازه به نام اوست و سه دانگ دیگر، متعلق به شریک و دوست قدیمی اش است که ۱۱ سال قبل از ایران مهاجرت کرده و اکنون در ایتالیا زندگی می‌کند. پرویز پس از سال‌ها به ایران می‌آید تا سه دانگ سهم خود را بفروشد

 

مریم معصومی در سریال همه چیز آنجاست در نقش سمانه ایفای نقش می کند. این سریال به تهیه کنندگی داوود هاشمی و نویسندگی فیروزه قشقایی و به کارگردانی شهرام شاه حسینی هم اکنون در حال پخش از شبکه سوم سیما میباشد.

 

 این سریال از نظر تعداد بازیگر یکی از سریال‌های پر بازیگر به شمار می‌آید که در آن ۲۵ بازیگر اصلی و ۶۱ بازیگر مهمان به ایفای نقش می‌پردازند.

 

مریم معصومی دو خواهر و دو برادر دارد و خودش آخرین فرزند خانواده شان است، زمان کودکی شیطنت خاص و شخصیت جالبی داشته، چرا که کوچکترین عضو خانواده بود بنابراین شرایط به گونه‌ای بوده است که از چهره معصوم او یک شخصیت بازیگوش و شیطون که کنجکاوی‌های خطرناک را به دنبال داشته ساخته بود.

 

در آن زمان او علاقه خاصی به خوانندگی داشت و همیشه با تیپ و قیافه‌های مختلف و با پوشیدن لباس‌های جورواجور یا بستن پارچه و چادر به دور سر و تنش ساعت‌ها جلوی آینه برنامه‌های مختلف اجرا می‌کرد و بیشتر اوقات همین بازی‌های انفرادی اسباب سرگرمی اش بود.

این احساس تنهایی مریم معصومی حتی با وارد شدن به مدرسه هم باز به قوت خود باقی بود چراکه با وجود اینکه برعکس خانه اطرافش شلوغ بود، اما ارتباط زیادی با دوستان و هم سن و سال هایش نداشت تا جایی که حتی در جشن تولد دوستانش هم شرکت نمیکرد.

شیطنت هایش به قدری بود که حتی چندین بار منجر به صدمه دیدن او شده بود از جمله شیطنت‌های کودکی اش به این ماجرا می‌توان اشاره کرد:زمانی که یک بار برای خودش و در عالم کودکی اش خوانندگی می‌کرده، بر روی چهار پایه می‌ایستد و شیشه عطر را به عنوان میکروفون گرفته که یکهو چهار پایه می شکند و و در نهایت به شکستن دستش منجر می‌شود و چند روزی در بیمارستان بستری می‌شود.

 

ماجرای دیگری از شیطنت‌های معصومی این مورد هم یادآوری کنیم که بخاطر لجبازی و تک روی که صرفا با دوستان خود بازی نکند و مثل همیشه تنها باشد دوستانش به علت لج کردن با او با دوچرخه جلوی سر راه او می‌پیچند و این اتفاق باعث می‌شود نزدیک ۷ بخیه به پایش بخورد.

 

او همیشه دوست داشت اسباب بازی هایش را با همبازی هایش تقسیم کند، اما از آنجایی که با هیچکدام از هم سن و سالانش ارتباطی نداشت برای همین هیچوقت این موضوع برایش پیش نیامده بود و تجربه اش را نداشته است.

 

مریم معصومی همیشه علاقه به این داشت که وارد تئاتر شده و بازی در عرصه تئاتر را تجربه کند، اما هیچ وقت موردی که راضی کننده باشد برایش پیش نیامده بود تا اینکه بعد از مدت‌ها متن چلچلا به او پیشنهاد می‌شود و از آنجایی که متن پر محتوا و پر وزنی بوده با یک بار خواندن منقلب می‌شود، اما برخلاف میل باطنی اش و ترس از اینکه بخاطر بی تجربگی و تازه کار بودن شاید نتواند روی صحنه برود از تصمیم خود منصرف می‌شود چرا که این کار دیالوگ‌های خیلی بلند در حد ۱۵ خط داشته که او را شوکه کرده بود، ولی پس از اینکه انصراف خود را اعلام می‌کند دلگرمی‌های کارگردان باعث می‌شود دوباره راغب به همکاری شود و در نهایت کاری از آب در آمده بود که همه بینندگان راضی بودند.

 

سخت بودن چلچلا زمانی برای معصومی خیلی بیشتر حس شد که علاوه بر مونولوگ‌های بلند فیزیکال بودن کار هم به آن افزوده شد که نهایتا کسانی که کار تئاتر وی را دیدند معتقد به این بودند که ما یک مریم معصومی دیگر و متفاوتی را در این نمایش مشاهده کردیم.