محمود کدخدایی چگونه به سلطان وحشت ژاپن تبدیل شد؟
محمود کدخدایی در دهه شصت و هفتاد ژاپن را جولانگاه جرایم خودش کرده بود و ایرانیهای کارگر در این کشور و یاکوزاها را نقره داغ کرده بود. سلطان وحشت که روزی قهرمان کشتی ایران بود، تبدیل به مخوفترین مجرم ژاپن شده بود.
جامعه ۲۴ - یک اتفاق ناخواسته مسیر زندگی محمود کدخدایی را تغییر داد و از "اف چهارده" کشتی ایران یک سلطان وحشت ساخت. در دهه شصت شاگرد منصور برزگر بود و به مسابقات برونمرزی نیز اعزام شد، اما به دلیل اینکه یک کشتیگیر فرنگی کار با حریف اسرائیلی مسابقه داده بود، ولایتی وزیر وقت امور خارجه دستور داد همه تیم برگردند و شانس او برای حضور در مسابقات جهانی و بینالمللی به صفر رسید.
بههمین خاطر در ۲۵ سالگی کشتی را رها کرد و برای کار به ژاپن رفت. چند سالی را در ژاپن کار کرد و برای مدتی به ایران آمد بعد هم به آنجا رفت و رستورانی را در شهر ناگویا افتتاح کرد.
آغاز شرارتهای محمود کدخدایی در ناگویا
طولی نکشید که نام محمود کدخدایی بهعنوان "سلطان وحشت" در ژاپن پیچید. به صورتی که مسئولان پلیس ناگویا اعلام کردند از وقتی محمود کدخدایی به این شهر آمده میزان وقوع جرایم بیش از دو برابر شده و او بهتنهایی امنیت این شهر را بههمریخته است. کار بهجایی رسید که یاکوزاهای ژاپنی نیز از دست او آسایش نداشته و رسما هرجا نامی از محمود کدخدایی یا نوچههایش میشد یاکوزاها بهدنبال سوراخ موش میگشتند.
محمود کدخدایی کشتیگیر سابق ایرانی حالا به یکی از مخوفترین مجرمان ژاپن و جنوب شرق آسیا تبدیل شده بود. او در این مدت توانسته بود دو هزار نفر را که عمدتاً ایرانی بودند به استخدام خود دربیاورد تا علاوه بر قاچاق مواد مخدر به باجگیری از ایرانیان مقیم ژاپن و یاکوزاها بپردازند.
بیشتر بخوانید: باند یاکوزا به سرکردگی علی مطلب ، مخوفترین فروشندگان شیشه در ایران
روزبهروز بر قدرت محمود افزوده میشد و میزان شکایتها از او و دارودستهاش بیشتر. هر روز یک ایرانی از ظلم به ستوه میآمد.
زورگیری ۵ میلیونی در ژاپن
یکی از افرادی که از سوی او و همدستانش مورد زورگیری و ضربوشتم قرار گرفته بود و تمام مال و اموالش به همراه چهار نفر دیگر از دوستانش بر باد رفته بود در شکایتی مدعی شد: بعد از اینکه پنج میلیون تومان در دهه شصت همگی با کارگری در ژاپن به دست آوردیم بهدنبال کسی میگشتم که این پول را به ایران برساند. برخی از دوستانمان محمود کدخدایی را به ما معرفی کردند. وقتی با او قرار گذاشتیم او بههمراه چند نفر دیگر به خانهمان آمد و با چاقو و قمه ما را زخمی کرد و پنج میلیون تومان پول نقد را سرقت کرد، اما وقتی ما شکایت را به پلیس مطرح کردیم، پلیس به آنجا آمد و ما را دستگیر کرد.
این ایرانی افزود: حیرتزده منتظر بودیم ببینیم چه اتفاقی افتاده است که متوجه شدیم وقتی سلطان وحشت و نوچههایش برای زورگیری به خانه ما آمده بودند مقداری حشیش را در آن خانه جاسازی کرده و بعد موضوع را به پلیس گزارش کردند و ما به اتهام نگهداری از مواد مخدر بازداشت شدیم.
فعالیت محمود کدخدایی در قاچاق و فروش مواد مخدر
روزی نبود که ایرانی از دست سلطان وحشت و نوچههایش در ایران یا ژاپن شکایتی را ثبت نکند تقریباً هیچ ایرانی در ژاپن از دست محمود کدخدایی و اعضای باندش آسایش نداشتند. او به هیچکس رحم نمیکرد حتی برخی از یاکوزاهای ژاپنی نیز به استخدام او درآمده و بهعنوان نوچه در کار خرید و فروش مواد مخدر با او فعالیت میکردند.
فعالیت محمود کدخدایی در حوزه قاچاق و فروش مواد مخدر در ژاپن بهقدری زیاد شد که پلیس تصمیم گرفت هر طور شده او را دستگیر کند و سرانجام هم با خیانت برخی از اعضای باندش که از دستمزدهایشان ناراضی بودند، هنگام معامله محموله حشیش که از نپال به ژاپن رسیده بود در یک رستوران شناسایی و دستگیر شد.
بازگشت به ایران و فرار دوباره
محمود کدخدایی سال ۷۹ تصمیم گرفت به ایران برگردد که از سوی ماموران شناسایی و دستگیر و تا زمان محاکمه به زندان افتاد.
محمود که میدانست با حجم پرونده و شاکیانش ممکن است چه اتفاقی برایش بیفتد، بعد از اولین جلسه دادگاه به بهانه بیماری و نیاز به درمان با وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی از زندان خارج و از کشور فرار کرد.
شاکیان سلطان وحشت چه گفتند؟
در جریان رسیدگی غیابی به پرونده این تبهکار مخوف، دهها ایرانی در دادگاه حاضر و از او شکایت کردند. یکی از شاکیان در شکایتش به رئیس دادگاه گفت: من در ژاپن کارگر رنگ کار بودم، محمود و دار و دستهاش قصد داشتند تمام پس انداز من را سرقت کنند، اما من مقاومت کردم. آنها برای اینکه درس عبرتی برای دیگران شوم، گوش من را بریدند و با خود بردند.
شاکی دیگری که دستش قطع شده بود، مدعی شد وقتی حاضر نشده بود به محمود و دار و دسته اش باج دهد، آنها دستش را قطع کرده بودند.
در جریان دادگاه چند شاکی قطع عضو شده دیگر هم علیه محمود کدخدایی شکایت کردند. سرانجام او به ۱۰ سال زندان محکوم شد.
محمود که قصد داشت توبه کند و دیگر سمت خلاف نرود به ایران آمد و چندسالی زندان بود.
اف ۱۴ ایرانی که تبدیل به سلطان وحشت شده بود، بعد از آزادی از زندان در پی پاک کردن و اصلاح گذشته خود برآمد و با وجود هزاران نوچه دیگر سمت خلاف نرفت و در تهران مشغول زندگی و کاسبی شد.