خواسته مردم در اعتراضات ۱۴۰۱ چیست؟
مهدی مطهرنیا کارشناس سیاسی در تحلیل اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ میگوید: اعتراضات در همه جامعه گسترده شده است و شعارها، شعارهای طبقاتی یا معیشتی و مختص یک جریان و قشر و صنف خاص نیست و همین باعث شده آن را متمایز با سایر اعتراضات بدانیم.
جامعه ۲۴ اعتراضات در ایران در واکنش به مرگ مهسا امینی همچنان ادامه دارد و در شهرهای مختلف بعضا تجمعات کم و زیاد دیده میشود. هرچند گفته میشود این اعتراضات به برخورد گشت ارشاد در ایران است، اما سوال اینجاست که چرا در شهرخای کوچک که اساسا گشت ارشاد وجود ندارد، اعتراضات صورت گرفته است؟
به بیان دقیقتر سوال این است که اگر اعتراضات سال ۷۸ ماهیت دانشجویی داشت؛ یا اعتراضات سال ۸۸ سیاسی ماهیتی سیاسی داشت یا در سال ۹۶ و ۹۸ مطالبات اقتصادی بود، در سال ۱۴۰۱ چه ماهیتی باید برای اعتراضات قائل باشیم؟ این سوال را از مهدی مطهرنیا کارشناس مسائل سیاسی پرسیدهایم. او به رویداد۲۴ میگوید: پدیدههای اجتماعی پهلو به پهلوی هم معنادار و تعریف میشوند. در مرحله نخست باید بگویم که از منظر جامعهشناسی، مقولاتی مانند اعتراضات ۱۴۰۱ برای دولت حاکم و برای بخش مهمی از مردم ایران، معنا و مفهوم متمایزی دارد در حالی که یک پدیدار ثابت است.
عکسالعمل حاکمیت باعث بیشتر شدن اعتراضات خواهد شد
او میگوید: حاکمیت، همواره اعتراضات ملی را در بخشهای گوناگون اجتماعات موجود، امری ناشی از ناآگاهی درون یا محصول توطئه دشمن در بیرون میداند. از این رو در برخورد با آن از قوه قهریه استفاده میکند. میزان استفاده از قوه قهریه نیز متمایز است. برخورد با منتقدان، به حاشیه کشاندن نیروهای منتقد از وضعیت موجود، ممنوعالتصویر کردن، ممنوعالخروج کردن، دستگیری، زندان و... در این مسیر معنا مییابد. لذا میبینیم که عکسالعمل موجود در جامعه، موجب انباشتگی بیشتر نارضایتی، همگرایی فزونتر لایهها و اقشار و طبقات اجتماعی در اعتراضات گوناگون بوده است.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه «از دهه ۷۰ تاکنون، شاهد کم شدن فاصله میان اعتراضها و تبدیل آنها به جنبشهایی که میتواند هزینههای ملی را افزایش دهند، شدهایم» گفت: مردم ایران دارای تعریف معناداری از حیث هویت فردی و ملی هستند و دارای پیشینهای هزار ساله و تمدن و فرهنگ قدرتمندی نیز هستند.
وی ادامه داد: اکنون به واسطه این تزاحم و تلاطم موجود میان بخشهای وسیعی از نیروهای اجتماعی در ایران، با قدرت سیاسی حاکم در ایران، یکسو آن را «مرگ یک نفس» میخواند و سوی دیگر آن را «قتل یک نفس» میداند، نقطه عزیمتی میشود که بار دیگر گامی بالاتر نسبت به تحرکات نزدیک و دور، حرکت نیروهای اجتماعی در برابر قدرت سیاسی را پدیدار میکند.
بیشتر بخوانید: فردی که ۳۰ سال قانع نشده، چطور با یک جلسه گشت ارشاد قانع خواهد شد؟
شعار زن زندگی آزادی نماد چیست؟
مطهرنیا میگوید: اگر مسائل قبلی «آب» و «بنزین» بود و در روند این تزاحم و اصطکاک، شاهد هزینههای بالا بودیم، این تزاحم اکنون وارد بخش «تلاطم» شده است و تنها یک لبه اصطکاک با یک موضوع خاص نیست. اگرچه قبلا هم نشانههایی از این امر هویدا بود اما تا این اندازه خود را آشکار نکرده بود. جامعه پیشرو بر حسب یک موضوع خاص عمل میکرد، اما امروز شعاری که مطرح میکند، بر محوریت گستردهای خود را استوار کرده است. «زن، زندگی، آزادی».
او میگوید: «زن» نماد احترام به حقوق فردی و آزادیهای فردی است. «زندگی» نماد امنیت فرد درون حیات خانوادگی و اجتماعی و به رسمیت شناختن فرد به عنوان عنصر اصلی شناختن جامعه با عنوان زن در حیات اجتماعی، انتخاب سبک زندگی و آزادی در فعالیتهای اجتماعی است که نهایتا به «آزادی» ختم میشود که در صحن عمومی جامعه، به دنبال اقتدار سیاسی دموکراتیک در عرصه آینده ایران است. لذا میتواند اقشار گوناگون را به خود جذب و آنها را نسبت به این مختصات حساستر کند.
اعتراضات ۱۴۰۱ متمایل به دگرگونی گسترده است
این کارشناس سیاسی با اشاره به اینکه اگر بخواهیم روی اعتراضات مردم یک اسم بگذاریم، باید بگویم که یک «جنبش گسترده متمایل به تبدیل شدن یک دگرگونی گستردهتر» است، خاطرنشان کرد: ماهیت این اعتراضات «ملی» است و صرفا مختص یک جریان نیست. اگرچه گفته میشود دهه هشتادیها و جوانان در آن مرکزیت دارند، اما این جوانان دستپرورده دهههای قبل هستند که در همین بافت موقعیتی آزموده شدند و این فرزندان را تربیت کردند، از همین رو نمیتوان میان این جوانان و خانوادههایشان جدایی قائل شد. این اعتراضات به سایر حوزهها تسری پیدا کرده و دیگر نمیتوانیم صرفا ماهیت زنانه به آن بدهیم.
وی ادامه داد: این اعتراضات در همه جامعه گسترده شده است و شعارها، شعارهای طبقاتی یا معیشتی و مختص یک جریان و قشر و صنف خاص نیست و همین باعث شده آن را متمایز با سایر اعتراضات بدانیم.
مطهرنیا با تاکید بر اینکه حاکمیت باید در ابتدا سخنان همه را بشنود، گفت: حاکمیت باید به همان اندازه که به خودش حق میدهد، به دیگران هم در بیان نظراتشان حق بدهد و تنش خود با نیروی اجتماعی را کاهش دهد. اگر بخواهد مقوله تکگفتاری و تکقدرتی خود را پیش از این انقباض بخشد، قطعا شکنندگی خود را افزایش میدهد. از سوی دیگر باید نیروهای اجتماعی را به رسمیت بشناسد و آن را در عرصه عمومی به نمایش بگذارد و اعتبار به دست بیاورد و سپس اعتماد عمومی را احیا کند؛ اگر این امر صورت نپذیرد و بخواهد همین رویه را ادامه دهد، ممکن است اعتراضات برای یک مدتی جمع شود، اما مطمئنا حل نمیشود و دفعات بعدی با عرصه تقابل بیشتری خود را نشان میدهد.
وی ادامه میدهد: زنان در ایران امروز «نماد اختیار و طالب آزادی» هستند، چراکه در طول تاریخ «نماد پذیرش جبر» بودهاند. آزادی پوشش به معنای برهنگی نیست، همانطور که در دوره پهلوی کشف حجاب از سوی زنان پذیرفته نشد و قابل احترام بود، اکنون هم همین است. اکنون فقط بحث حجاب مطرح نیست، آزادی و حق انتخاب بر معنای حرمت گذاشتن بر حریم آزادی و کرامت آدمی مطرح است و بنابراین باید این نکته را در نظر داشته باشم و معیار را مورد تعمق و بررسی قرار دهیم. با توجه به موقعیت فعلی و با فشار بر بانوان کشور و بر اساس پدید آمدن حادثهای تحت عنوان نیستی مهسا امینی، در پیوند با یکدیگر، این بافت موقعیتی به وجود آمده است و حداقل یک سابقه در داخل، منطقه و بین الملل برای ایران رقم زده است.
این استاد دانشگاه یادآور شد: آنچه تاکنون میبینیم حاکمیت در ایران صداهای موجود را وابسته به دشمن و دشمن را در قالب مولفه و متغیر اصلی این اعتراضات، موثر بر بخشهای دیگر کشور میداند و تا زمانی که این نگرش وجود دارد، باید گفت امیدی به تغییر این نگاه در وضعیت فعلی آنهم با یک روند طبیعی وجود ندارد. ادامه این روند میزان اصطکاک را بیشتر میکند و تلاطم بیشتری را با خود به همراه دارد.