گوناگون اقتصادی
کد خبر: ۴۵۵۶۲
تاریخ انتشار: ۰۸:۵۲ ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۴

چرا سلامت روان در یک قالیباف تا یک کارمند، در تبریز نادیده گرفته می‌شود؟

در شهر تبریز، شهری با پیشینه‌ای غنی در تولید، صنعت و هنر، زیستن همواره با نوعی جدیت همراه بوده است. بسیاری از شهروندان این شهر از دوران کودکی با فرهنگ کار، تلاش بی‌وقفه و پرهیز از ابراز احساسات آشنا می‌شوند. نتیجه این نگرش، شکل‌گیری نسلی است که فشارهای شغلی، اقتصادی و حتی روانی را در سکوت به دوش می‌کشد و آن را بخشی طبیعی از زندگی روزمره تلقی می‌کند.

جامعه ۲۴ - در بستر فرهنگی شهر تبریز، همانند بسیاری از نقاط دیگر کشور، موضوع سلامت روان هنوز آن‌گونه که باید جدی گرفته نمی‌شود. پرداختن به احساسات درونی، مراجعه به روان‌درمان‌گر، یا حتی بیان ساده‌ای از حال نامساعد روحی، گاه با قضاوت، تمسخر یا بی‌توجهی همراه است. این نگاه ریشه‌دار، موجب شده است تا سلامت روان نه به‌عنوان حقی همگانی، بلکه به‌مثابه امری لوکس و غیرضروری تلقی شود؛ آن‌هم در شرایطی که کارگران، قالیبافان، کارمندان و بسیاری از اقشار جامعه، روزانه با فشارهای روحی شدیدی دست‌وپنجه نرم می‌کنند.

در چنین فضایی، گفتگو درباره نیازهای روانی به‌نوعی تابوشکنی تبدیل شده است و این دقیقاً همان نقطه‌ای‌ست که باید درنگ کرد و پرسید: چرا پرداختن به سلامت روان، همچنان امری ثانویه و تجملی محسوب می‌شود؟

چرا سلامت روان در یک قالیباف تا یک کارمند، در تبریز نادیده گرفته می‌شود؟

درهم‌تنیدگی فشارهای اجتماعی و معیشتی در تبریز

در شهر تبریز، شهری با پیشینه‌ای غنی در تولید، صنعت و هنر، زیستن همواره با نوعی جدیت همراه بوده است. بسیاری از شهروندان این شهر از دوران کودکی با فرهنگ کار، تلاش بی‌وقفه و پرهیز از ابراز احساسات آشنا می‌شوند. نتیجه این نگرش، شکل‌گیری نسلی است که فشارهای شغلی، اقتصادی و حتی روانی را در سکوت به دوش می‌کشد و آن را بخشی طبیعی از زندگی روزمره تلقی می‌کند.

از یک سو، فشار کاری بالا، ساعات طولانی و در بسیاری از موارد، فقدان امنیت شغلی، ذهن و جسم کارگران، قالیبافان، رانندگان و حتی کارمندان را تحت تاثیر قرار داده است. از سوی دیگر، درآمد ناکافی در برابر هزینه‌های روزافزون زندگی، نگرانی دائمی از آینده و اضطراب تامین معیشت را به یک دغدغه همیشگی بدل کرده است. این شرایط، ذهن افراد را دائماً درگیر می‌کند، اما فرصتی برای توقف، تأمل یا مراقبت روانی فراهم نمی‌سازد.

در چنین فضایی، جامعه به‌جای ترویج فرهنگ گفت‌وگو و رسیدگی به مسائل روانی، ناخواسته گفتمانی مبتنی بر «تحمل کن»، «قوی باش» و «ناراحت نباش» را به افراد تحمیل می‌کند. جملاتی که اگرچه در ظاهر آرامش‌بخش‌اند، اما در واقع منجر به انکار دردهای روانی و بی‌توجهی به سلامت درونی انسان‌ها می‌شوند. بسیاری از افراد صرفاً می‌آموزند که احساسات منفی خود را پنهان کنند، چرا که بروز آن‌ها ممکن است نشانه‌ای از ضعف تلقی شود.

از سوی دیگر، یکی از مهم‌ترین موانع در مسیر مراقبت از سلامت روان در تبریز، وجود استیگما (انگ اجتماعی) نسبت به مراجعه به روانشناس یا مشاور است. در ذهن بخشی از جامعه، مراجعه به روانشناس با عبارات ناخوشایند یا باورهای غلطی همچون "حتماً مشکلی جدی دارد"، "نکنه دیوونه شده؟" یا "آبرومون میره" همراه است. همین تصورات نادرست موجب می‌شود که بسیاری از افراد، حتی در شرایط بحرانی روانی، حاضر به کمک‌گرفتن از متخصص نباشند و ترجیح دهند در سکوت و انزوا با مشکلات خود کنار بیایند.

این ترکیب پیچیده از فشارهای معیشتی و اجتماعی، فرهنگ سرکوب احساسات و انگ‌ اجتماعی نسبت به درمان روانی، چرخه‌ای معیوب را شکل داده است که در آن سلامت روان افراد، به‌تدریج و بی‌صدا، فرسوده می‌شود.

روان‌درمان؛ پلی میان نیازهای روانی و مشاوره حرفه‌ای

در شرایطی که دغدغه‌های معیشتی، فشارهای اجتماعی و انگ‌زدایی فرهنگی، مانعی جدی در مسیر حفظ سلامت روان محسوب می‌شوند، دسترسی امن و ساده به مشاوره تخصصی اهمیت دو چندان پیدا می‌کند. پلتفرم روان درمان ravandarman.com با هدف تسهیل این مسیر طراحی شده است؛ بستری آنلاین، قابل اعتماد و محرمانه که شما را به روانشناسان با تجربه، متخصص و آشنا با بافت فرهنگی شهر تبریز متصل می‌کند.

در سایت روان‌درمان شما می‌توانید به صورت آنلاین یا حضوری، وقت مشاوره رزرو کنید، از مقالات روان‌شناسی معتبر بهره‌مند شوید و با کمک ابزارهای خودارزیابی، آگاهی بهتری نسبت به وضعیت روانی خود به‌دست آورید. اگر به دنبال آرامش ذهنی، رهایی از اضطراب یا تصمیم‌گیری آگاهانه برای زندگی هستید، از همین‌جا شروع کنید.

هم‌اکنون با یک روانشناس خوب در تبریز در پلتفرم روان‌درمان آشنا شوید و نخستین گام را برای مراقبت از سلامت روان خود بردارید.

چرا سلامت روان در یک قالیباف تا یک کارمند، در تبریز نادیده گرفته می‌شود؟

قالیباف و کارمند: دو سبک زندگی، یک درد پنهان

در نگاه نخست، ممکن است قالیباف و کارمند به‌عنوان دو قشر کاملاً متفاوت از نظر نوع فعالیت، محیط کار و سبک زندگی در نظر گرفته شوند. یکی در دل کارگاه‌های سنتی و درگیر با تار و پود قالی، و دیگری در ساختارهای اداری مدرن و مواجه با اعداد و پرونده‌ها؛ اما در لایه‌های پنهان‌تر زندگی روزمره، شباهت‌های عمیق‌تری این دو را به یکدیگر پیوند می‌دهد؛ شباهت‌هایی که به رنج‌های ذهنی و روانی ختم می‌شوند، نه به ابزار کار.

قالیباف: کار تکراری، انزوای اجتماعی

قالیباف تبریزی، نماد تلاش بی‌وقفه در فضایی ایستا و بی‌صداست. محیط کار او اغلب محدود به چهاردیواری ساده‌ای‌ست که در آن ساعت‌ها، بدون تعامل اجتماعی گسترده، مشغول به کاری تکراری و طاقت‌فرساست. با وجود ارزش هنری بالای قالیبافی، این شغل به‌دلیل یکنواختی و فشارهای فیزیکی و ذهنی ناشی از تمرکز طولانی‌مدت، زمینه‌ساز انزوای اجتماعی، فرسودگی روانی و احساس خستگی مزمن ذهنی می‌شود. در چنین شرایطی، فرد غالباً احساس می‌کند صدای او شنیده نمی‌شود و دلیلی برای بیان مشکلات روحی خود ندارد.

کارمند: خستگی مزمن، عدم رضایت شغلی

در سوی دیگر، کارمندانی قرار دارند که با وجود حضور در محیط‌های رسمی‌تر، اغلب با فشار زمانی، حجم بالای کار، و نبود رضایت شغلی مواجه‌اند. نشستن‌های طولانی، جلسات بی‌نتیجه، عدم شفافیت در مسیر ارتقا شغلی و تعاملات فرساینده اداری، موجب شکل‌گیری نوعی فرسودگی روانی مداوم در آن‌ها می‌شود. بسیاری از این افراد در سکوت، روزهایی پرتنش را پشت سر می‌گذارند، بدون آنکه راهی برای ابراز و تحلیل احساسات خود داشته باشند.

نقطه مشترک: سکوت، پنهان‌کاری و بی‌توجهی به سلامت روان

وجه مشترک قالیباف و کارمند، نه در ابزار کار، بلکه در شیوه مواجهه با فشار روانی‌ست. در هر دو گروه، اغلب نشانه‌های اختلال روانی یا ناراحتی‌های ذهنی، نادیده گرفته می‌شوند یا به بهانه‌های مختلف به تعویق می‌افتند. بسیاری از افراد، از ترس قضاوت یا برچسب‌های اجتماعی، ترجیح می‌دهند سکوت کنند، احساسات خود را فرو بخورند و مشکلات روانی را بخشی اجتناب‌ناپذیر از زندگی قلمداد کنند.

این سکوت ساختاریافته، که از فرهنگ سنتی و انگ اجتماعی ریشه می‌گیرد، موجب تعمیق بحران‌های روانی در میان اقشار مختلف شده است؛ بحرانی که اگر نادیده گرفته شود، می‌تواند تأثیرات بلندمدت و جبران‌ناپذیری بر زندگی فردی، خانوادگی و حتی اجتماعی افراد بگذارد.

چرا سلامت روان در یک قالیباف تا یک کارمند، در تبریز نادیده گرفته می‌شود؟

جمع‌بندی

در این مقاله تلاش شد تا با نگاهی عمیق و واقع‌بینانه، به یکی از مسائل کمتر دیده‌شده اما حیاتی در جامعه تبریز پرداخته شود: نادیده‌گرفتن سلامت روان در میان اقشار مختلف، از قالیباف سنتی تا کارمند اداری. بررسی کردیم که چگونه فشارهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، بستری را فراهم کرده‌اند که در آن مشکلات روانی نه‌تنها مطرح نمی‌شوند، بلکه به‌عنوان ضعف فردی تلقی می‌گردند.

در بستر فرهنگی تبریز، سکوت در برابر رنج‌های درونی، تحسین می‌شود و مراجعه به روان‌شناس با نگاه‌های تردیدآمیز همراه است. در چنین شرایطی، نه قالیباف با تمام سال‌های تنهایی پشت دار قالی، و نه کارمند با اضطراب‌های مزمن پشت میز اداره، هیچ‌کدام فرصتی برای مراقبت از سلامت روان خود نمی‌یابند.

با پرداختن به موضوعاتی چون انزوای اجتماعی، خستگی مزمن، فشار معیشتی و استیگما نسبت به درمان روانی، این مقاله نشان داد که سلامت روان نه یک کالای لوکس، بلکه ضرورتی حیاتی است که باید در اولویت زیست اجتماعی قرار گیرد.

برچسب
دیدگاه کاربران
آخرین اخبار
پربحث ترین
پربازدید ترین
آخرین اخبار