گوناگون سیاسی
کد خبر: ۴۵۷۳۰
تاریخ انتشار: ۱۲:۱۴ ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۴
جامعه ۲۴ گزارش می‌دهد؛

زندگینامه ژوزف استالین؛ از گرجستان تا رأس قدرت در شوروی

ژوزف استالین با آنکه میراثی دوگانه از پیشرفت صنعتی و رعب و سرکوب بر جا گذاشت، بدون شک یکی از مهم‌ترین چهره‌های تاریخ قرن بیستم محسوب می‌شود. درک عمیق دوران او، تنها از مسیر بررسی هم‌زمان دستاورد‌ها و فجایع ممکن است.

ژوزف استالین

جامعه ۲۴- ژوزف استالین، یکی از تأثیرگذارترین و هم‌زمان جنجالی‌ترین رهبران قرن بیستم، چهره‌ای است که تاریخ مدرن روسیه و جهان را به شدت تحت تأثیر قرار داده است. او با دست آهنین اتحاد جماهیر شوروی را از کشوری عقب‌مانده به یک ابرقدرت جهانی بدل کرد، اما این مسیر با هزینه‌هایی گزاف، چون سرکوب، کشتار و گرسنگی گسترده همراه بود.

این گزارش به‌صورت جامع زندگی استالین را از دوران کودکی تا مرگش، و همچنین ابعاد مدیریتی، سیاسی و اقتصادی دوران حکومت او بررسی می‌کند.

کودکی و جوانی ژوزف استالین در گرجستان

ژوزف ویساریونوویچ جوگاشویلی (Joseph Vissarionovich Dzhugashvili) در ۱۸ دسامبر ۱۸۷۸ در شهر گوری در گرجستان، که در آن زمان بخشی از امپراتوری روسیه بود، به دنیا آمد. پدرش کفاشی فقیر و الکلی و مادرش زنی دیندار و سخت‌کوش بود.

پدر خانواده، به دلیل خشونت‌ورزی، خانواده را ترک کرد و مادر استالین تلاش کرد او را به راه کلیسا بکشاند. استالین جوان به مدرسه دینی تفلیس فرستاده شد و قرار بود کشیش شود. اما در آنجا با اندیشه‌های انقلابی مارکسیستی آشنا شد و تحصیل را نیمه‌کاره رها کرد.

ژوزف استالین

گام به سوی سیاست انقلابی

در اوایل قرن بیستم، استالین به حزب کارگران سوسیال دموکرات روسیه پیوست و در جناح بلشویک‌ها، به رهبری ولادیمیر لنین، فعال شد. او در سازماندهی اعتصابات، انتشار مقالات انقلابی و جمع‌آوری پول از طریق سرقت‌های مسلحانه شرکت داشت. چندین بار بازداشت و به سیبری تبعید شد. در همین دوره، لقب «استالین» را برای خود انتخاب کرد که به معنای «مرد فولادی» است.

نقش ژوزف استالین در انقلاب اکتبر و جنگ داخلی

با وقوع انقلاب اکتبر ۱۹۱۷، بلشویک‌ها قدرت را در روسیه به دست گرفتند. استالین یکی از اعضای ارشد حزب بود، اما هنوز به اندازه لنین یا تروتسکی شناخته‌شده نبود. در دوران جنگ داخلی (۱۹۲۲-۱۹۱۸)، استالین نقش مهمی در هماهنگی عملیات‌های نظامی و سرکوب شورش‌های ضدانقلابی ایفا کرد.

ژوزف استالین

راهیابی ژوزف استالین به رأس قدرت پس از لنین

با مرگ لنین در سال ۱۹۲۴، مبارزه‌ای شدید بر سر جانشینی در حزب کمونیست در گرفت. استالین که در آن زمان دبیرکل حزب بود، به‌تدریج رقبای خود همچون لئون تروتسکی، گئورگی زینوویف و گریگوری کامنف را حذف کرد. او با ایجاد شبکه‌ای پیچیده از وفاداران حزبی، دستگاه حکومتی را تحت کنترل کامل خود گرفت و از اوایل دهه ۱۹۳۰ به رهبر بلامنازع شوروی تبدیل شد.

اصلاحات اقتصادی ژوزف استالین: صنعتی‌سازی و اشتراکی‌سازی

یکی از مهم‌ترین اقدامات استالین در دهه ۱۹۳۰، اجرای طرح‌های پنج‌ساله بود. هدف این طرح‌ها صنعتی‌سازی سریع شوروی و تبدیل آن به یک قدرت اقتصادی و نظامی جهانی بود. با تمرکز بر صنایع سنگین، کارخانه‌ها، سدها، راه‌آهن و معادن در سراسر کشور احداث شدند. اما این برنامه‌ها با هزینه‌های انسانی عظیم همراه بود.

در حوزه کشاورزی، استالین سیاست «اشتراکی‌سازی اجباری» را اجرا کرد و مزارع خصوصی دهقانان را به مزارع جمعی (کولخوزها) تبدیل نمود. این اقدام، که با مقاومت گسترده رو‌به‌رو شد، منجر به قحطی‌های گسترده در اوکراین، قزاقستان و بخش‌هایی از روسیه شد. در قحطی بزرگ اوکراین (هولودومور)، میلیون‌ها نفر جان باختند.

ژوزف استالین

دوران سرکوب و تصفیه‌های بزرگ

از اواسط دهه ۱۹۳۰، استالین موجی از پاک‌سازی‌های سیاسی را آغاز کرد. در «تصفیه بزرگ» (Great Purge) هزاران نفر از اعضای حزب کمونیست، نظامیان، روشنفکران، نویسندگان، دانشمندان و حتی شهروندان عادی به اتهام «دشمن مردم بودن» دستگیر، اعدام یا به اردوگاه‌های کار اجباری (گولاگ) فرستاده شدند. محاکمات نمایشی و اعتراف‌گیری‌های تحت شکنجه به ابزار‌های اصلی این سرکوب بدل شدند.

سیاست خارجی و جنگ جهانی دوم

در سال‌های پیش از جنگ جهانی دوم، استالین ابتدا سیاست بی‌طرفی و همکاری با آلمان نازی را در پیش گرفت و در سال ۱۹۳۹ پیمان مولوتوف-ریبنتروپ را با هیتلر امضا کرد که شامل تقسیم مخفیانه سرزمین‌های اروپای شرقی بود. اما در سال ۱۹۴۱، آلمان به شوروی حمله کرد (عملیات بارباروسا) و اتحاد جماهیر شوروی وارد جنگ شد.

جنگ جهانی دوم نقطه عطفی در رهبری استالین بود. با وجود شکست‌های اولیه، شوروی توانست با بسیج منابع انسانی و اقتصادی عظیم، حملات آلمان را دفع کرده و در نبردهایی، چون استالینگراد و کورسک پیروز شود. در پایان جنگ، نیرو‌های شوروی برلین را تصرف کردند و اتحاد شوروی به‌عنوان یکی از پیروز‌های اصلی جنگ، به ابرقدرت جهانی بدل شد.

ژوزف استالین

دوران پس از جنگ و سیاست بلوک شرق

پس از جنگ، استالین تلاش کرد نفوذ اتحاد شوروی را در اروپای شرقی گسترش دهد. کشور‌های لهستان، آلمان شرقی، مجارستان، چکسلواکی و دیگر کشور‌ها تحت نظام‌های کمونیستی و کنترل مستقیم مسکو قرار گرفتند. دوران جنگ سرد میان آمریکا و شوروی آغاز شد و جهان به دو بلوک شرق و غرب تقسیم گردید.


بیشتر بخوانید: آدولف هیتلر؛ از نقاش گمنام تا دیکتاتور مرگ‌بار


در داخل، بازسازی کشور از خرابی‌های جنگ آغاز شد، اما همچنان سرکوب، نظارت شدید پلیسی، سانسور و زندان سیاسی ادامه داشت. استالین به‌شدت نسبت به اطرافیان خود بدبین بود و حتی در سال‌های پایانی عمرش نیز پروژه‌های تصفیه و اعدام ادامه یافت.

ژوزف استالین

مرگ و میراث ژوزف استالین

استالین در ۵ مارس ۱۹۵۳ در اثر سکته مغزی درگذشت. خبر مرگش در شوروی با واکنش‌های متضاد همراه شد: برخی سوگوار شدند و برخی دیگر نفس راحتی کشیدند. پس از مرگ او، نیکیتا خروشچف در جریان «گزارش محرمانه» خود در کنگره بیستم حزب کمونیست در سال ۱۹۵۶، بسیاری از جنایات دوران استالین را افشا کرد و به اصطلاح «استالین‌زدایی» آغاز شد.

اقتصاد شوروی در دوران استالین

اقتصاد شوروی در دوران استالین بر پایه برنامه‌ریزی متمرکز دولتی و صنعتی‌سازی سریع بنا شد. با وجود دستاورد‌های چشم‌گیر در زمینه تولید فولاد، زغال‌سنگ و ماشین‌آلات سنگین، عدم توجه به بخش خدمات، کشاورزی و رفاه اجتماعی باعث شد تا کیفیت زندگی مردم به‌طور کلی بهبود نیابد. قحطی، کمبود کالا‌های اساسی، و کاهش آزادی‌های اقتصادی از تبعات این نظام بود.

ژوزف استالین

ابعاد مدیریتی و حکمرانی استالین

سبک رهبری استالین کاملاً تمرکزگرا و اقتدارگرایانه بود. او نه تنها تمامی تصمیمات کلان اقتصادی، نظامی و سیاسی را خود اتخاذ می‌کرد، بلکه فضای وحشت و ارعاب را چنان گسترده بود که اطرافیانش جرات کوچک‌ترین نقد یا مخالفتی نداشتند. ابزار‌های کنترل او شامل شبکه گسترده پلیس مخفی (NKVD)، سیستم جاسوسی داخلی، و تبلیغات حکومتی بود.

اگرچه استالین کشور را به یک قدرت صنعتی و نظامی بدل کرد، اما این دستاورد‌ها با سرکوب گسترده، محدودیت آزادی‌ها و هزینه‌های انسانی هنگفت همراه بود. به همین دلیل، شخصیت او همواره موضوع بحث‌های فراوان تاریخی و اخلاقی بوده است.

ژوزف استالین با آنکه میراثی دوگانه از پیشرفت صنعتی و رعب و سرکوب بر جا گذاشت، بدون شک یکی از مهم‌ترین چهره‌های تاریخ قرن بیستم محسوب می‌شود. درک عمیق دوران او، تنها از مسیر بررسی هم‌زمان دستاورد‌ها و فجایع ممکن است. او رهبری بود که اتحاد شوروی را به یکی از دو ابرقدرت جهان رساند، اما این مسیر را با هزینه‌های اخلاقی، انسانی و سیاسی سنگینی پیمود.

دیدگاه کاربران
آخرین اخبار
پربحث ترین
پربازدید ترین
آخرین اخبار