
پاییز به چنارهای تهران رسید
در روزهای آخر تیرماه، خزان به خیابان ولیعصر رسیده است و برگهای خشک پای چنارهای قدیمی و تازهکاشت پهن شدهاند. تکرار همان خزان زودهنگام سالهای اخیر است. تابستان گرمی است و مدیران شهری میگویند این گرما چنارها را شوکه کرده است
جامعه ۲۴ - نگرانی درباره چنارها به تلاشها برای ثبت جهانی بلندترین خیابان این شهر گره خورده. شهرداری میکوشد چنارهای جدید به این خیابان بیاورد به جای خشکیدهها و قطعشدهها بکارد و همراه وزارت میراث فرهنگی خیابان تاریخی ولیعصر را در فهرست میراث جهانی یونسکو جای دهد، اما از آن سو آلودگی هوا و خاک و بیآبی جان چنارها را به خطر میاندازد و افزایش دما، بلای دیگری میشود و باعث برگریزان تابستانی آنها میشود. این میان کارشناسانی هستند که از چنارها قطع امید کردهاند و میگویند برای اقلیم امروز تهران، باید به دنبال گونه دیگری بود.
پاییز فقط به خیابان ولیعصر نرسیده. تمام چنارهای شهر خزان دیدهاند. این وضعیت برنامه آبیاری درختان را عوض کرده. همین دیروز علیمحمد مختاری، مدیرعامل سازمان بوستانها و فضای سبز شهرداری تهران گفت که «درختان خیابان ولیعصر (عج) بر اثر گرمای هوا دچار شوک حرارتی شدهاند»، اما این خزان «به معنای خشکیدن آنها نیست». پاسخ او به نگرانیها درباره این خزان تابستانی این بود که «درخت هم یک موجود زنده است و اتفاقا درختان این خیابان احیا شده است، اما درجه حرارت هوا که بیش از حد بالا میرود، شوک به گیاه وارد میشود و درخت شروع به خزان زودرس میکند.» راهحل چیست؟ مختاری گفته با برنامهریزی برای ساعات آبیاری درختان. «ما به مناطق ۲۲ گانه دستورالعمل دادهایم که در تیر و مرداد ماه در ساعات خنک روز، یعنی از ۶ عصر تا ۹ صبح آبیاری کنند و از ساعت ۹ صبح تا ۵ عصر آبیاری ممنوع است چرا که علاوه بر این که ۵۰ درصد آب تبخیر میشود، به گیاه صدمه میزند و مثل این میماند که پای گیاه آب جوش بریزند». هادی کاشانی، مدیرعامل جمعیت داوطلبان سبز، اما با تغییر اقلیم، آلودگی و کمآبی از ماندگاری چنارها قطع امید کرده است. او که کارشناس فضای سبز شهری است، در گفتگو با «پیامما» نگاه مدیران شهری و «تسلیم نشدن» به سرنوشت تلخ این درختان را نقد میکند.
بیشتر بخوانید: رخت سیاه بر تن زاگرس/ همه از آتش سوزی زاگرس خسته شدند
آقای کاشانی چرا چنارها در تیرماه به این حال و روز افتادهاند؟
ما در تهران یک پیک دمایی ۳۹ تا ۴۰ درجه را پشت سر گذاشتیم. معمولا در این پیک حرارتی چنارها از خود تنش نشان میدهند. علاوه بر این میکروکلیمای شهر تهران که عوض شده. در مقطعی که در سالهای دور، چنارها در این شهر کاشته شدند، دمای تهران پایینتر از امروز بود. اکنون پدیده گرمایش جهانی از یک سو و ساختوسازها از سوی دیگر، شرایط را عوض کرده و آستانه تحمل دمایی چنار عوض شده. ما اکنون دو فصل خزان برای چنار داریم؛ یکی اواسط تیر و دیگری خزان پاییزه. این برگریزان، مربوط به اولین خزان است.
شهرداری در این چند هفته که برگریزان شروع شده، از برنامه آبیاری برای مقابله با خزان زودرس میگوید. اما واقعا باید چه کرد؟
بله باید آبیاری افزایش داد، چون تنشی به آنها وارد شده. چنار گونهای بسیار آبدوست است. در گذشته هم به همین دلیل آنها را در کنار نهرها کاشته بودند. آنها نیاز دارند که آب جاری پایشان در جریان باشد. با وجود تغییر شرایط اقلیمی به مرور زمان، بازکاشت چنار راه حل نیست. چنارها دیگر در تهران تابآوری ندارند. متاسفانه مدیریت شهری و شورای شهر در این مسئله مقاومت دارند.
چنارهای تازهای که میکارند هم نمیتوانند تاب این تغییرات را داشته باشند؟
وقتی گونهای تابآوری خود را از دست داده، بازکاشت اشتباه است. طی سالهای گذشته هر سال سازمان بوستانها چنارهای بزرگ انتقالی را کاشته، اما چنارهای جدید هم به مرور به این شرایط میرسند. گونههای انتقالی حساساند. این درختان در محیط مناسبی مثل کرج رشد کردهاند و ناگهان آنها را آوردهاند به شهری با این دما و آلودگی. اینها ممکن است دو سه سال با زور کود و آب و خاکی که در محیط پیرامون ریشه جایگزین شده دوام بیاورند، اما همین که ریشه از آن فضای تیمارشده چاله کاشت، خارج شود، دوباره به همان مشکلات آلایندهها برمیخورد و نهال باشد یا درخت، خشک میشود.
چاره آخر چیست؟
این که به مرور از کاشت گونه درخت چنار منصرف شویم و از گونههای مقاومتر استفاده کنیم.
چه گونههایی میتوانند جایگزین چنار شوند؟
داغداغان گونه بسیار مهمی است که در شهر تهران و دامنه جنوبی البرز، ریشه تاریخی دارد. این گونه با نام محلی «تا» یا «ته» میشناسند. حتی روایتی هست که میگویند نام تهران برگرفته از این درخت است. بسیار گونه مقاوم و کمآبی است و در برابر آلایندگیها هم توانمند است. درخت ارغوان هم گونه بسیار خوبی برای جایگزینی است، که مثل داغداغان کمآب و مقاوم است. حتی در بزرگراه صدر قبل از این ارغوان کاشته بودند و در مرحلهای اصلا آبیاری نمیشدند. آنقدر که به صورت دیم رها شده بودند. ارغوان گونهای است که اگر در تابستان حتی آبیاری نشود، در شش، هفت سالگی دیگر ریشههایش به سطوح عمیقتر میرسد و خودش رطوبت مورد نیاز را تامین میکند. اینها گونههایی هستند که میشود به آنها فکر کرد و برای جایگزینیشان برنامه ریخت.
اما به نظر میرسد مدیران شهری چندان به این راهحل فکر نمیکنند.
از قرار، موضوع تغییر گونه چنار با مدیریت شهری بسیار مطرح شده است. در این دوره هم در شورای شهر با آرش میلانی، رئیس کمیته محیط زیست مفصل صحبت کردم. اما باید در مقابل یک سری پدیدهها یا معضلات محیط زیستی آنقدر جسارت داشته باشیم که، جایی مصمم بایستیم و بگوییم که اشتباه کردهایم و باید کار دیگری کرد. اما چه اکنون و چه دورههای قبل در مدیریت شهری و شورا جسارت درباره این موضوع، گرفتن تصمیم قاطعانه و ایستادن بر سر آن وجود نداشته.
به نظر شما چقدر این مقاومتها به تلاشها برای ثبت جهانی این خیابان ربط داشته؟
از قضا این یکی از هراسهایی است که جلوی تصمیمگیری را گرفته. مدیران شهری از پیامدهای انتخاب گونه جدید با توجه به برنامه ثبت جهانی این خیابان که اتفاقا چنارها نقش پررنگی در آن دارند، میترسند. این است که نمیخواهند زیر بار این تغییر بروند. این قضیه در ابعاد کلان درباره باقی تصمیمگیریها در حوزههای شهری هم مصداق دارد. مثل مقاومت درباره کاشت چمن. ما میدانیم که چمن گونه بسیار پرآبی است، اما نمیخواهیم بپذیریم که در یک اکوسیستم خشک زندگی میکنیم. در شهر تهران با این محدودیتهای آبی چه معنی دارد که باز مقادیر قابل توجهی چمنکاری در شهر داریم؟
مگر سازمان بوستانها دستورالعمل صادر نکرده بود که سطوح چمنکاری کمتر شود؟
بله، اما این کاهش به صورت یک کاهش هوشمند نبوده. یعنی اینطور نیست که قبل از فصل تابستان چمنکاری کنند و پاییز چمنها را جمع کنند و جایش درخت بکارند. الان با بحران بیآبی در مدیریت شهری مواجه هستیم و ناخودآگاه قطعات چمنکاری که آب بهشان نرسد از بین میرود. حالا چمنی که از بین رفت را دوباره بازکاشت نمیکنند، اما منتظر میمانند که به تدریج خودش از بین برود. مدیریت شهری به صورت هوشمندانه چمنها را جمعآوری نمیکند و اصلا به دنبال تغییر گونه گیاهی نیست.
با توجه به این صحبت فکر میکنید مدیریت شهری تا چه اندازه محدودیت منابع آبی را در تصمیمگیریها در نظر میگیرد؟
با این وضعیت آب و هوایی، توسعه فضای سبز برای شهر ما دیگر متصور نیست. آنقدر محدودیت منابع آب و خاک داریم که اصلا معنی ندارد که فضای سبز تهران را توسعه دهیم. وقتی آب برای نوشیدن محدود است و سفرههای آب زیرزمینی محدود شده است، وقتی بیشتر چاههای عمیق شهری در حال خشکیدن است و آب خامی که مدیریت شهری برای فضای سبز دریافت میکرد با محدودیت مواجه است، باز هم در تصمیمات به این محدودیتها توجهی نمیشود. این است که کماکان میبینیم که هر ۱۵ اسفند طرحهایی مثل کمربند سبز شهر تهران یا طرح جنوبی دامنه البرز را افتتاح میکنند و در کوههای مرتفع حریم شهر درخت میکارند. در شرایطی که به تامین منبع آب آن فکر نکردهاند و احتمالا قرار است از حقابه فضای سبزی که قبلا آبیاری میشد، بزنند تا نهالهای کوچک سیراب شوند. اینجا کسی جسارت آن را ندارد که بگوید دیگر نمیتوان با این وضع منابع، فضای سبز را گسترش داد. ما خیلی هنر کنیم همین میزان فضای سبز را باید نگهداری کنیم و از پس درختانی که داریم بربیاییم.