
واکنش غلامعلی رجایی به حوادث خوزستان
یک استاد دانشگاه با بیان اینکه هر کشوری خوزستان را داشت از آن آب، نفت، گاز و خاک مرغوب برداشت می کرد گفت: متأسفانه می بینیم خوزستان دوشیده و شیره جانش گرفته می شود. من پیشنهاد می کنم حاکمیت و رهبری به این قضیه ورود کنند.
جامعه ۲۴ -غلامعلی رجایی به اعتراض مردم خوزستان واکنش نشان داد و گفت: شرم آور است که هنوز خرمشهر از خرابیهای جنگ سر پا نیست
در ادامه مشروح این مصاحبه را میخوانید:
همان طوری که در جریان هستید مردم خوزستان چند روزی است به خاطر مشکل کم آبی دست به تجمعات اعتراضی میزنند. به عنوان یک خوزستانی برای ما بفرمایید که مطالبه مردم این استان چیست؟
مسأله اصلی خوزستان کم آبی نیست. به نظر من این یک معلول است که هر چند وقت خودش را به شکلی نشان میدهد. این یک تناقض خنده دار است که استانی با آب شسته میشود و شهرهای آن در معرض غرق شدن قرار میگیرند و یک سال بعد از معرض خشکسالی قرار میگیرد و دامها و کشاورزی آن در حال نابود شدن است. خود این مسأله باید سؤال بزرگی را فراروی دولتمردان، به خصوص دولت جدید قرار بدهد.
«کارون» یک نماد ملی و خشک شدن آن زنگ خطری برای کل کشور است
به نظر من بعضی چیزها خیلی به تحقیق و بررسی نیاز ندارد. نیسان نسبتا خشک شده و کارون دارد خشک میشود. سابقا به کارون «دُجیل»، یعنی «دجله کوچک» میگفتند. یک زمانی از هند کشتی میآمده و در شوشتر نیشکر و شکر خالی میکرده است. باید نگاه عوض شود. همان طوری که «دماوند» یک نماد ملی است و ربطی به تهران و اطراف تهران ندارد، کارون هم اگرچه در مرکز اهواز قرار دارد و از کوههای بختیاری سرچشمه میگیرد و تا خلیج همیشه فارس میرود، اما یک نماد ملی است. یعنی اگر دچار آسیب شود، که شده، زنگ خطری برای کل کشور است.
چرا مردم خوزستان مجبور به اعتراض خیابانی شدند؟
حقیقت این است که دچار نوعی نگاه بد هستیم. یک زمانی علی شمخانی به عنوان فرمانده سپاه خوزستان نامهای به تهران نوشت که «به داد ما برسید». خوزستان هر از گاهی در عرصههای مختلف از جمله ریزگردها، سیل و بی آبی این حرف را تکرار میکند. کمتر استانی مثل خوزستان این جوری فریادش بلند است که به داد ما برسید.
یکی از تناقضهای عجیب این است که کمتر استانی در ایران مثل خوزستان آب دارد و این جوری دچار مشکل است. من شنیده ام که به کشاورزان گفته اند امسال کشت نکنید. کسی که تمام قوت سال خود را از کشت بر میدارد چه طور میتواند کشت نکند؟! ما پشت سدّ کرخه آب داریم و وقتی جان مردم به گلویشان میرسد آن وقتی میگویند پشت سدّ را آزاد کنید. اینها نشان میدهد که بی تدبیری است.
من خبر دارم سدّ دز هم دچار رسوبات زیادی شده که بعدا خودش را نشان میدهد. یعنی در ظاهر سدّ سرپایی است، ولی باید لایروبی جدی شود.
شرم آور است که هنوز خرمشهر از خرابیهای جنگ سر پا نیست
یک زمانی خرمشهر همین وضع را پیدا کرد. عراق به خرمشهر حمله کرد و خرمشهر تاوان دفاع از کشور را داد. حدود ۲ سال من مشاور فرهنگی منطقه آزاد اروند بودم و هر ماه دو سه روز از تهران به آبادان و خرمشهر میرفتم و در حوزه فرهنگی فعالیت میکردم و ایدههایی در ذهن داشتیم که به دوستان منتقل میکردیم. هنوز خرمشهر از خرابیهای جنگ سر پا نیست و این شرم آور است.
آبادان که دیگر آبادان اولیه نشد. شاهین شهر را آبادانیها احیا و آباد کردند و دیگر بر نگشتند. چرا باید به آبادانی برگردند که دچار کمبودهای عجیب زیرساختی است؟! آبادان در مجلس سه نماینده دارد، ولی جمعیت این شهر با شهری برابری میکند که یک نماینده هم برای آن کافی است. من نمیگویم باید نمایندههای این شهر کم شود؛ میخواهم بگویم به هر حال پالایشگاه آبادان در خاورمیانه مثال زدنی است و با وجود بندر تجاری و این همه بار اندازهایی که در اطراف هست، نمیشود اینجا را مثل یک شهر یا استان معمولی تصور کرد.
نکته جالب اینجا است که به نظر میرسد هورالعظیم در دو بخش ایران و عراق شرایطی کاملا متفاوت دارد. نظر شما در این خصوص چیست؟
مسأله دشت آزادگان، بستان و هویزه یک مسأله مدیریتی است. بر اساس اطلاعاتی که من از محل دارم، وضع «هور» ما نسبت به عراق شرم آور است. هور سمت عراق پر آب است، ولی سمت ما به خاطر استخراج نفت و بعضی از مسائل خشک شده است. عراقیها تدابیری هم به خرج داده اند که دیگر هور مثل زمان جنگ یکپارچه نیست که ما راحت بتوانیم از سمت خودمان وارد و از سمت عراق خارج شویم. دریچههایی گذاشته اند و دو سال پیش که هور ما سرزیر شد این دریچهها را باز کردند و بعضی از جاهای عراق هم آب گرفت؛ ولی کمتر از ما بود.
ما داریم «هور» را فدای نفت میکنیم
بنابر این ما داریم «هور» را فدای نفت میکنیم. همین جا من باید بگویم که نفت از این منطقه بر میداریم باید شکل ورود به حل مسائل این مردم فرق کند. یعنی الآن تدابیر وزارت نفت، وزارت نیرو و سازمان محیط زیست برای مردم مشکلاتی ایجاد کرده اند و باید بعضی کارها را انجام ندهند و جلوی کارهایی که انجام داده اند را هم بگیرند. یک زمانی در مرکز کارون برای غذاخوری و مسائل تفریحی سازه ساختند. هیچ جای دنیا در مسیر رودخانه سازه نمیزنند، اما هیچ دولتی هم اینها را جمع نکرد. این در حالی است که استاد حبیب الله معلمی، شاعر نواهای حماسی حاج صادق آهنگران، چون زمینهای کشاورزی او در حاشیه کارون بود از او گرفتند.
به نظر شما راه حل فوری مشکل مردم خوزستان چیست؟
بعضی اوقات ما باید راهی که اشتباه رفته ایم را برگردیم. چرا باید برای استخراج نفت هور را خشک کرد؟ آیا سایر کشورهای دنیا برای استخراج نفت دریا را خشک میکنند؟! این در تخصص من نیست، اما معلوم است که اکوزیست منطقه به هور متصل است. تصور ما این است که هر روستایی دهها گاومیش دارد؛ این طوری نیست، بعضیها دو گاومیش دارند و از شیر و فرآوردههای آنها استفاده و زندگی خودشان را اداره میکنند. اینها در معرض از بین رفتن است.
من پیشنهاد میکنم همان جور که با اقدامات خوبی دارند مخازن آب موقت میزنند و با تانکر آب میرسانند، کمیته تعیین خسارت از استان و یا تهران مشخص و خسارت اینها را پرداخت کنند. پیشنهادی هم به معاون اول رئیس جمهوری دادم که روستاهای دارای مشکل آب را بین جهادهای استانهای کشور تقسیم کنیم و تا اطلاع ثانوی هرکدام بیست سی روستا را در پوشش بگیرند و به اینها با تانکر آب برسانند.
هیچ جای دنیا این جوری نیست که بعد از ۴۰ سال مردم به خیابان بیایند و بگویند ما تشنه هستیم و گام ما تشته است. صحنه رقت بار گرفتار شدن گاومیشها در باتلاق دل هر بینندهای را به درد میآورد. گاومیش به دلیل گرمای بدنش بدون آب میمیرد. اقتصاد آن منطقه سالها است به پرورش گاومیش گره خورده و اصلا در دزفول منطقهای به نام «گاومیش آباد» هست. به هر حال به نظر من باید از تجارب دنیا استفاده و نگاه مدیریتی را عوض کرد.
باید از ستاد اجرایی فرمان امام، سپاه و نیروهای محلی تشکر کرد که وارد شده اند و به بیش از ۵۰۰ روستا در اطراف بستان آب میدهند و دارند از کانال غدیر و رودخانههای اطراف لوله کشی میکنند. ولی قاعدتا باید این اعراضات جدی گرفته شود و گوش شنوایی باشد. مسئولین و به خصوص استاندار را من ندیده ام که در جمع معترضین حاضر شود. جای آن داشت که مثل قوه قضائیه از دولت هم کسی برود و اگرچه آقای اژهای برای درگیریها دستور رسیدگی داده اند، به نظر من دولت باید قبل از قوه قضائیه به آنجا برود.
باید دولت انقدر عقل مدیریتی داشته باشد که خودش بانی تظاهرات آرام شود. یعنی مردم در میادین شهر اعتراضشان را بگویند و برگردند؛ بدون اینکه جایی را آتش بزنند و جایی را ببندند. اما میبینیم که برعکس است. مردم آرام حرفشان را میزنند و کسی هم توجه نمیکند و قاعدتا از مدار حوصله و تدبیر خارج میشود. به نظر من دولت باید در دو سه هفته تغییر و تحول قدرت قضیه را جدی بگیرد. خوزستان بر گردن اسلام و ایران دین دارد. اگر خوزستان در برابر عراق ایستادگی نمیکرد شهدای جنگ ما بیشتر بود. این تاوان را مردم دزفول، سوسنگرد، بستان، هویزه، خرمشهر و آبادان دادند و باید قدر این دانسته شود.
اگرچه مردم شهرهای دیگر به کمک آمدند، اما من به عنوان یک خوزستانی باید بگویم مدتها ما تنها، مظلومانه و با کمترین امکانات میجنگیدیم. به هر حال خوزستان باید به عنوان یک نماد ملی دیده شود. من به تلخی این مثال را میزنم که خوزستان به یک پدر پیر زحمت کشیده برخوردار میماند که اولاد خودش را بارور کرده تا به محل خودش رسیده، ولی در کمال ناسپاسی او را تحویل خانه سالمندان داده اند و او چشمش به در است تا کسی بیاید و برای او خرجی یا کمکی بیاورد؛ و این واقعا در شأن خوزستان نیست.
حاکمیت و رهبری به قضیه حل مشکلات مردم خوزستان ورود کنند
هر کشوری خوزستان را داشت از آن آب، نفت، گاز و خاک مرغوب برداشت میکرد قطعا میتوانست کشور را از این که هست بهتر اداره کند و به سمت پیشرفت ببرد. اما متأسفانه میبینیم خوزستان دوشیده و شیره جانش گرفته میشود، ولی خودش دچار مشکلات اولیهای مثل کمبود آب شُرب میماند که مردم داد بزنند «ما تشنه هستیم». من پیشنهاد میکنم حاکمیت و رهبری به این قضیه ورود کنند. چون دولت نشان داد که در این قضیه خوب عمل نکرده و به دلایلی نمیتواند خوب عمل کند.
نظر شما در خصوص برخورد امنیتی با این اعتراضات مردم چیست؟
در حدی که من با نخبگان محلی دشت آزادگان و اهواز ارتباط دارم، مسئولین محلی خیلی خودشان را در معرض دید قرار نداده اند و این عصبانیت مردم را افزوده است. مردم سوسنگرد آرام آمده اند و شعار داده اند و یک نفر با آنها صحبت نکرده که چه مشکلاتی دارید و ما داریم اقداماتی انجام میدهیم تا مردم کمی آرام شوند.
همین محملی شد که عناصر تندرو مثل الاحوازیه پرچمهای خودشان را بیاورند که هیچ وقت خیرخواه عرب ها، خوزستان و مردم نبوده اند. یک عده جوانان احساسی هم زیر این پرچمها شعار دادند. من میدانم که هم خانواده شهدا و هم انقلابیون ناراحت هستند که این پرچمها بلند شود. خوزستان، به خصوص شهرهای عرب آن، به ولایتمداری معروف هستند. کافی است شما گزارش اربعین را ببینید که اینها از پول شخصی خودشان چه جور زواری که از مرز شلمچه و بستان میآیند پذیرایی میکنند و روزها پس از روزها مواکبی به سبک عراق برپا میکنند. اگرچه وضع مالی بالایی ندارند، ولی عشق به اهل بیت (ع) در دل آنها هست و تمامیت ارضی کشور برای آنها مهم است.
همین افراد مقابل عراق ایستادند و باعث شدند که عراقیها آرزوی الحاق این مناطق را به گور بردند. من کتابی را دیدم که عراقیها چاپ و بستان را «بساتین» و جزو خاک عراق کرده بودند و به مسئولین منطقه دادند. این هم نکتهای است که وقتی آب گل آلود میشود عدهای دنبال ماهی میگردند؛ البته به نظر من ماهی مرده است. مثل اینکه رسانههایی مثل ایران اینترنشنال فیلمهای اعتراضات بنزین را برای الآن پخش کنند. هرکس یک نگاه ساده بیاندازد متوجه میشود که این فیلمها مربوط به الآن نیست. چون بعضی از آنها مردم حتی یک ماسک هم ندارند.
مثلا فیلمی از دور میدان آزادی پخش میکنند که عربهای خوزستان دارند شعار میدهند و بعد میگویند اهوازیها با لباس گرم به تهران آمده اند. تیر ماه کسی با این لباسها به تهران نمیآید. یا مثلا کسی که اهل ترکیه بود را پشت این تظاهرات و اعتراضات جا زدند. اصلا او ایرانی نبوده و با یک جست و جوی ساده معلوم میشود نیروی داعش است و اهل ترکیه است.
جواب اعتراض مردم نباید گلوله و دستگیری باشد
آماری هم از کشتهها و زخمیها دارید؟
با اظهار تأسف باید بگویم دهها نفر مجروح و دهها نفر دستگیر شده اند که باید سریعتر تکلیف اینها روشن شود. مردم حق دارند اعتراض کنند؛ کما اینکه در قضیه بنزین حق داشتند اعتراض کردند. ولی جواب آنها نباید با گلوله و دستگیری باشد. حساب چهار نفر که آشوب میکنند از مردم جدا است. به هر حال ما که ریگی را در آسمان دستگیر میکنیم و میآوریم و روح الله زم را میآوریم و محاکمه میکنیم، چه طور نمیتوانیم چهار نفر آدم آشوبگر را بین اینها شناسایی کنیم؟! و اینکه بخواهند مردم را به گلوله ببندند که قاعدتا هیچ کس موافق این قضیه نیست و به نظر من باید با تدبیر و حوصله بیشتری برخورد شود. به نظر من اینها کارنامه نظام را منکوب میکند.
به نظر شما راه حل دراز مدت مشکلات مردم خوزستان چیست؟
نکته بعدی این است که این یک اقدام کاملا دولتی است. یعنی دولت باید در این زمینه تدبیر کند. به نظر میرسد دولت در مقطع تغییر و تحول و تحویل قدرت به دولت بعدی دچار یک سری کندیها شده است. کارهایی که الآن میشود مثل آبرسانی با تانکر مسکن است. باید بحث حقابه استانها حل شود. هیچ کس مدعی نیست که از دز یا کارون نباید برای استانهای خشک و کویری مثل کرمان، یزد و اصفهان آب بردارند، اما باید این آب را تنها برای شرب بردارند.
بیشتر بخوانید: نماینده اهواز: ۷۰۲ روستای خوزستان آب شرب ندارند
همه دولتها در بی رمق کردن کارون مقصر بوده اند.
چون وقتی کارون از چند استان عبور میکند قاعدتا باید حقابه آنها داده شود. اما آب کارون در جاهای دیگر صرف کشاورزی و کشت برنج میشود. این یک نگاه مدیریتی است و باید این قضیه را حل کنند که متأسفانه آدم تدبیری در این امر نمیبیند و متأسفانه همه دولتها هم در بی رمق کردن کارون مقصر بوده اند. من تصور میکنم اگر کسی بخواهد بدبینانه نگاه کند میبیند که بوی تعمد از این قضیه میآید. نمیشود تصادفی باشد که با گذشت ۳۰ سال از جنگ هنوز ۷۰۰ روستا درگیر مشکل آب باشند. خیلی عجیب است که در این فصل گرما روستاها آب شُرب نداشته باشند.
یک کسی از من پرسید که ما چه جوری میتوانیم به آنجا آب بفرستیم؟ گفتم خجالت دارد که ما بخواهیم کمپین راه اندازی کنیم و برای خوزستان پول آب بدهیم. این اقل کاری است که دولت میتواند با جا به جایی امکانات خوش انجام دهد. بر خلاف آنکه بزرگنمایی شده خوستان درگیر نیست و بعضی از شهرهای خوزستان اصلا کاری به این مسأله ندارند. محدود در شادگان، هویزه، دشت آزادگان و بستان است و راحت میتوانند این چهار شهر را جمع کنند و جلوی سوء استفادهها را بگیرند.