حوادث جنایی
کد خبر: ۸۱۷۶
تاریخ انتشار: ۰۹:۴۶ ۲۰ مرداد ۱۴۰۰

جدال با خور برای نجات ۵ فرزند

پدر و مادر خانواده با فداکاری از غرق شدن ۵ کودک خود جلوگیری و آن‌ها را از وسط خور نجات دادند.

غرق شدن

جامعه ۲۴ -  وای که چقدر حادثه بد و وحشتناکی بود. بچه‌هایم صدمه می‌دیدند یا خدای نکرده از دست‌شان می‌دادم، از عذاب وجدان می‌مردم.» پدر این‌ها را می‌گوید و با صدای پر از درد و خسته‌ای دوباره با خودش زیرلب زمزمه می‌کند: «خدا برای هیچ بنی‌بشری نخواهد که خیلی سخت است. امیدوارم برای گرگ بیابان هم چنین اتفاقی نیفتد.» ماجرایی که این پدر هرمزگانی از آن صحبت می‌کند، مربوط به جمعه هفته گذشته است که چیزی نمانده بود در آن، همسر، دو دختر، یک پسر، نوه و برادرزاده‌اش یکجا در دریا غرق شوند، اما با فداکاری او و همسرش همگی از مرگ نجات پیدا کردند.

کرونا که آمد، زندگی روزمره و عادی مردم بهم ریخت و خیلی‌ها برای مبتلا نشدن به آن هر روشی را امتحان می‌کردند. حادثه‌ای که برای خانواده ملاحی رخ داد هم بی‌ربط به کرونا نبود. برخی از اهالی روستای کهنه شهرکرگان میناب به حسین ملاحی گفته بودند آب‌تنی‌کردن در خور، شفابخش است و نمی‌گذارد کرونا بگیری. پدر که نگران سلامت فرزندان و خانواده‌اش بود، تصمیم گرفت همراه با برخی دیگر از اعضای فامیل برای آب‌تنی به دریا برود. ساعت ۳ بعداز ظهر، ملاحی همراه با دو نفر از برادرانش، برادر و خواهرخانمش و فرزندان آن‌ها به ساحل زرگر رفتند، اما حادثه‌ای عجیب در کمین آن‌ها بود.


بیشتر بخوانید: چوپان ۶۷ ساله قربانی سیلاب شد


بچه‌ها از ذوق آب‌تنی بالا و پایین می‌پریدند و بزرگ‌تر‌ها هم مراقب آن‌ها بودند تا مبادا اتفاقی برایشان بیفتد. کمی که آب‌تنی کردند، پدر خانواده تصمیم گرفت به‌جای دیگری بروند. ملاحی می‌گوید: بعد از کمی آب‌تنی، چون آب کمی داغ بود، تصمیم گرفتیم جای دیگری برویم؛ جایی که بودیم، نامش خور است که گود بوده و بسیار خطرناک است و هیچ‌تابلوی هشداری هم ندارد. من از آن‌ها جدا شدم تا جایی را پیدا کنم. بعد از مدتی دوباره برگشتم ببینم در چه وضعیتی هستند که یک‌دفعه برادر خانمم را دیدم که داشت برایم دست تکان می‌داد.

یک لحظه چشمم به خور افتاد و دیدم تمام بچه‌ها و حتی همسرم وسط خور در حال دست و پا زدن و غرق شدن هستند. با دیدن این صحنه، حالم خیلی بد شد و با تمام سرعت به سمت آن‌ها دویدم. فائقه یکی از دخترانم کنار ساحل ایستاده بود و داشت جیغ می‌کشید. چیزی نمانده بود از ترس سکته کند.

می‌دانست اگر وارد آب شود، غرق می‌شود و برای همین جرات نمی‌کرد وارد آب شود. همگی با دیدن بقیه که داشتند غرق می‌شدند، وارد خور شده بودند تا همدیگر را نجات دهند، اما خودشان هم گرفتار شده بودند.

آن‌طور که محمد پسر ۲۱ ساله خانواده برای ما تعریف می‌کند، او اولین کسی بود که متوجه حادثه شد: ادریس خواهرزاده‌ام است و وقتی متوجه شدم وارد خور شده و در حال غرق شدن است، خودم را به او رساندم، اما چون خیلی به شنا مسلط نبودم، من هم گرفتار آب شدم و بعد از آن دیگر یادم نمی‌آید چه اتفاقی افتاد.

فهیمه ۲۲ ساله، عایشه ۱۷ ساله، محمد ۲۱ ساله، ادریس ۱۲ ساله و کیمیا دختر عموی ۱۱ ساله‌شان همگی در آب خور دست و پا می‌زدند و فاصله‌ای با مرگ نداشتند. مادر از یک طرف با امواج سهمگین می‌جنگید و از طرف دیگر سعی می‌کرد آن‌ها را نجات دهد. پدر بدون این‌که لحظه‌ای به مرگ فکر کند، به دل خور زد: من فهیمه، کیمیا و محمد را بیرون کشیدم و بچه‌ها را کشان‌کشان تحویل بقیه دادم و آن‌ها هم سعی می‌کردند با تکان دادن بدن و خارج کردن آب از ریه‌های‌شان نجات‌شان دهند، اما هرکاری می‌کردند
بی‌فایده بود.

پدر کاملا بی‌حال شده بود و دیگر تاب جنگیدن با امواج خور را نداشت. مادر هم که وسط خور بود، سعی کرد بقیه بچه‌ها را نجات دهد. بعد از مدتی دست و پا زدن در میان آب برای نجات بچه‌ها، او هم از حال رفت: همسرم-کلثوم-حال خیلی بدی داشت. او را به هرسختی بود از آب بیرون آوردم. وضعیتش طوری بود که گفتم دیگر زنده نمی‌ماند. متاسفانه در روستای‌مان امکانات اورژانسی و پزشکی نداریم و به همین دلیل با کمک اهالی میناب، همسایه‌ها و بقیه، همه را به بیمارستان منتقل کردیم و خدا را شکر با کمک دکترها، بچه‌ها و همسرم نجات پیدا کردند. حالا فهیمه و کیمیا در بیمارستان بستری هستند و بقیه مرخص شده‌اند و حال‌شان خوب است.

بسیاری از اهالی روستای کهنه شهر کرگان میناب می‌گویند نجات خانواده ملاحی از چنگال مرگ، چیزی از معجزه کم ندارد و اگر لطف خداوند شامل حالشان نمی‌شد، عزادار چند نفر از اعضای خانواده خود می‌شدند.

برچسب
دیدگاه کاربران