دزد سابقهدار تهران: سابقه من مثل زندگیام سیاه است/ همه جور خلافی میکردم
۱۳ بار سابقه سرقت و فروش مواد مخدر دارد و نصف عمرش را خلاف کرده است. او در گفتگو با جامعه ۲۴ از روشهای سرقت و زندگی سیاهش میگوید.
جامعه ۲۴- گشت پلیس چند روز قبل به یک پراید نوک مدادی که در خیابانهای شهرری پرسه میزد، مشکوک شد. در بررسی پلیس مشخص شد خودرو سرقتی است، به همین خاطر راننده بازداشت و مشخص شد او دزد سابقه دار است و پراید را هم چند روز قبل از جنوب تهران دزدیده است.
خبرنگار جامعه ۲۴ گفتگویی را با این سارق سابقه دار انجام داده است که در ادامه میخوانید:
*خودت را معرفی کن؟
-صابر ۴۳ ساله هستم. یکبار ازدواج کردم که بعد از به زندان افتادن، همسرم طلاق گرفت.
*سابقه داری؟
-۱۳ بار دستگیر شدم که بیشترش سرقت خودرو و لوازم داخل خودرو بود.
*پراید را چگونه سرقت کردی؟
-من اگر خودرویی دزدگیر، قفل فرمان و پدال نداشته باشد را راحت سرقت میکنم، خودرو پراید که برایم آب خوردن است. این ماشین را ۴ روز قبل دستگیری ام از جنوب شهر سرقت کردم.
*می خواستی خودرو را اوراق کنی؟
-نه. با خودرو کارهای خلافم را انجام میدادم. میخواستم ۱۰ روز با آن در شهر بچرخم و بعد هم بروم سراغ خودرو دیگری، چون زیاد که با خودرو سرقتی بچرخی زود لو میروی و دستگیر خواهی شد.
*چه خلافی با خودرو میکردی؟
-سرقت میرفتم یا مواد فروشی میکردم. وقتی دستگیر شدم دو رول کابل برق و چند پک مواد مخدر داشتم که مامورها کشف کردند.
بیشتر بخوانید: توصیههای دزد حرفهای برای جلوگیری از سرقت خودرو/ ۱۶ سال حبس بودم
*کابل برق سرقت میکردی؟
-کابل برق داخلش کلی مس داره و گران قیمت هست، وقتی برق جایی در محلات خلوت قطع میشد سریع چند رشته کابل سرقت و فرار میکردم.
*پشیمان نیستی اینقدر دست به خلاف میزنی؟
-نه. زندگی من سیاه است و هیچ وقت روز خوب نداشتم. برای همین به سمت خلاف کشیده شدم و این مدت همیشه یا در حال ارتکاب جرم بودم یا داخل زندان حبس میکشیدم.
*از خانوادهات خبر داری؟
-نه. آنها یکی دوبار اول که زندان رفتم پیگیر بودند، اما وقتی دیدند اصلاح نمیشوم، بیخیال من شدند. من هم دیگر سراغشان نرفتم.
*بیرون از زندان کجا زندگی میکردی؟
-یک خانه با یکی از هم جرمهای سابقم در جنوب شهر اجاره کرده بودیم که بیشتر خوابگاه ما بود، چون صبح تا شب مشغول خلاف بودم.
*درآمدت خوب است؟
-خوب بود. من هم از سرقت و هم از خرده فروشی مواد در آمد داشتم. بد نبود، اما میدانستم بالاخره دستگیر میشوم.
*پس چرا به خلاف ادامه میدادی؟
-من نصف عمرم را خلاف کردم و نمیتوانم کار دیگری انجام بدهم.
*نمی خواهی بیخیال کار خلاف شوی؟
-نمی توانم. حالا که باید به زندان بروم و نمیدانم چقدر حبس در انتظارم است.