حوادث جنایی
کد خبر: ۹۲۷۸
تاریخ انتشار: ۰۹:۱۷ ۳۱ مرداد ۱۴۰۰

مرد همسرکش قصاص می‌شود

مردی جوانی که در جریان اختلاف خانوادگی همسرش را به قتل رسانده با رأی قضات دادگاه کیفری یک استان تهران به قصاص محکوم شد.

مرد همسرکش

جامعه ۲۴- ۱۰‌دی‌سال‌۹۳، زنی به اداره پلیس رفت و مأموران را از ناپدید شدن ناگهانی دخترش به نام ندا خبر داد. او گفت: دو ماه است از دختر ۳۰ ساله‌ام خبر ندارم و هر چه با تلفن همراهش تماس می‌گیرم خاموش است. در این مدت با دامادم تماس داشتم، اما مدعی است ندا را طلاق داده و از او اطلاعی ندارد. گمان می‌کنم دروغ می‌گوید، چون اگر دخترم از شوهرش جدا شده بود حتماً پیش من می‌آمد. نگرانم اتفاقی بد افتاده باشد و دامادم دروغ می‌گوید.

زن میانسال درباره اختلاف دختر و دامادش گفت: من و دخترم یک خانه را سه‌دانگ سه‌دانگ شریک بودیم که تصمیم گرفته بودیم آن را بفروشیم. قبل از ناپدید شدن دخترم یک مشتری برای آن خانه پیدا شد و به بنگاه رفتیم. در بنگاه بین من و دامادم بحثی پیش آمد و دامادم قهر کرد و از بنگاه بیرون رفت. از فردای آن روز دیگر دخترم را ندیدم و از او بی‌خبرم. احتمالاً دامادم از سرنوشت دخترم اطلاع داشته باشد.

با ثبت این اظهارات داماد زن میانسال به نام ماهان بازداشت شد و تحت بازجویی قرار گرفت، اما او ادعا کرد از همسرش اطلاعی ندارد و در این مدت از او جدا شده و تنها زندگی می‌کند.۹ ماه از ماجرا گذشت و تحقیقات در این زمینه ادامه داشت تا اینکه پلیس در روند تحقیقات دریافت خودروی زن جوان معامله شده و به فرد دیگری فروخته شده است.


بیشتر بخوانید: زن جوان همسرش را در خواب با چاقو کشت


با به‌دست آمدن این سرنخ شوهر ندا بار دیگر بازداشت شد تا اینکه در روند بازجویی‌ها بالاخره به قتل همسرش اعتراف کرد و در شرح ماجرا گفت: روزی که در بنگاه قرار داشتیم بین من و مادر همسرم بحث شد. بعد از آن به خانه برگشتم و ساعتی بعد همسرم نیز به خانه آمد. ندا به طرفداری از مادرش سر موضوع فروش خانه با من بحث کرد که کار به درگیری کشید. در آن درگیری او شروع به داد و فریاد کرد. هر چه از او خواستم ساکت باشد قبول نکرد و مدام صدایش را بلندتر می‌کرد. از ترس آبرویم دستم را روی دهانش گذاشتم سپس با شالی که روی زمین افتاده‌بود، او را خفه کردم.

متهم ادامه داد: وقتی همسرم بی‌جان روی زمین افتاد تصمیم گرفتم جسد را مخفی کنم. این شد که جسد را به فیروز‌کوه بردم و سپس با کمک پسرعمویم آن را در ویلای پدرم دفن کردم.

با اقرار‌های متهم، مأموران به محل دفن جسد رفتند و با انتقال بقایای جسد به پزشکی قانونی، پسر عموی او به نام نادر نیز بازداشت شد. آن مرد در اظهارات اولیه گفت: وقتی پسر عمویم به فیروز‌کوه رسید از من خواست تا کلید ویلای پدرش را به او برسانم. همان موقع دیدم زن جوانی روی صندلی عقب ماشین خوابیده است. در این مورد سؤال کردم که مدعی شد با آن زن تصادف کرده و حالا قصد دارد جسد را دفن کند.

نادر بعد از این اظهارات بار دیگر ادعای جدیدی مطرح کرد و گفت: وقتی پسرعمویم به فیروزکوه رسید دیدم دختر جوانی روی صندلی عقب ماشینش خوابیده است. او ادعا کرد آن دختر دوستش است که به خاطر خوردن مشروب و ترامادول به طور همزمان بیهوش شده است. من از او خواستم آن دختر را به خانه‌مان بیاورد تا به او آبلیمو بدهیم، اما ماهان در حالی‌که هراسان بود کلید خانه پدرش را گرفت و گفت خودش در ویلای پدرش به او آبلیمو می‌دهد تا به هوش بیاید. من همان جا از ماهان خداحافظی کردم. باور کنید در دفن جسد نقشی نداشتم.

با ثبت این اظهارات از آنجایی‌که مدرکی علیه پسر عموی متهم به دست نیامد وی تبرئه شد.به این ترتیب پرونده بعد از صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و در اولین جلسه محاکمه روی میز هیئت قضایی شعبه دوم دادگاه قرار گرفت.

در آن جلسه اولیای‌دم درخواست قصاص کردند. در ادامه متهم در جایگاه قرار گرفت و ماجرا را شرح داد. او در آخرین دفاعش گفت: آن روز بعد از قتل همسرم با خواهرزاده ام تماس گرفتم و به دروغ گفتم همسرم حالش بد است و می‌خواهم او را به بیمارستان برسانم. خواهرزاده‌ام بلافاصله به خانه‌مان آمد و به کمک او همسرم را روی صندلی عقب ماشین خواباندیم. بعد از رفتن خواهرزاده‌ام به طرف فیروزکوه رفتم و بین راه با پسرعمویم تماس گرفتم و خواستم تا کلید ویلای پدرم را به من برساند. او از قتل همسرم اطلاعی نداشت. وقتی کلید را از او گرفتم خودم به تنهایی جسد را در ویلای پدرم دفن کردم.

متهم در آخر گفت: من عاشق همسرم بودم و از قتل او پشیمانم. باور کنید آن روز همسرم خیلی بی‌تابی می‌کرد و من نمی‌توانستم او را ساکت کنم. این شد که عصبانی شدم و ناخواسته باعث مرگش شدم.
در پایان هیئت قضایی وارد شور شد و با توجه به مدارک در پرونده متهم را به قصاص محکوم کرد.

برچسب
دیدگاه کاربران