حوادث جنایی
کد خبر: ۹۵۳۵
تاریخ انتشار: ۱۱:۵۲ ۰۲ شهريور ۱۴۰۰

پسر روانی پدرش را با چکش کشت

پسر جوان که به اختلال‌های روانی مبتلا بود، با ضربه‌های چکش، پدر میانسالش را در خواب کشت.

قتل پدر

جامعه ۲۴-  عصر شنبه سی‌ام مرداد امسال زنی به پلیس ۱۱۰ شهرری اطلاع داد که پسر جوانش پدر خانواده را به قتل رسانده و جان خودش هم در خطر است. ماموران کلانتری دولت‌آباد با اطلاع از ماجرا، راهی خانه مورد نظر شدند. آن‌ها مشاهده کردند مرد ۵۵ ساله در بستر خواب افتاده و با ضربه‌های چکش که به سرش اصابت کرده به قتل رسیده است.

با هماهنگی قضایی، پسر ۳۰ ساله که متهم به قتل پدرش بود بازداشت و به اداره دهم پلیس آگاهی تهران منتقل شد. این در حالی بود که ماموران از همسر مقتول تحقیق کردند که وی در جریان تحقیقات پلیسی گفت: پسرم بیکار است و از اختلالات روانی رنج می‌برد. آن روز کمی با پدرش مشاجره و دعوا کرد و بعد به اتاقش رفت.


بیشتر بخوانید: قتل پدر به دست دختر و همسرش


شوهرم خوابید و من مشغول کار‌های خانه شدم. بعد از ساعتی صدای فریاد شنیدم. پسرم را صدا زدم که جواب نداد. شوهرم را صدا زدم که او هم جواب نداد. دل‌نگران شده و سمت اتاق شوهرم رفته و در را که باز کردم با صحنه هولناکی رو‌به‌رو شدم. شوهرم غرق در خون در رختخواب افتاده بود و پسرم چکش به دست داشت و او را می‌زد. وی را به سمتی پرت کردم تا شوهرم را نجات دهم، اما او فوت کرده بود. همان موقع به پلیس زنگ زدم که ماموران به خانه آمده و پسرم بازداشت شد. اگر پلیس دیر می‌رسید ممکن بود پسرم مرا هم بکشد.

با توجه به گفته‌های همسر مقتول، ماموران به تحقیق از پسرش پرداختند که او درجریان تحقیقات گفت: حال روحی درستی ندارم. گاهی حالم خوب است و گاهی آنقدر بد می‌شد که دیگر هیچ‌کس و هیچ موضوعی را به یاد نمی‌آوردم. وسایل خانه را به‌هم می‌ریختم و می‌شکستم و روانم به‌هم می‌ریخت. حاضر نبودم نزد پزشک بروم و تحت درمان باشم. خانواده‌ام سعی می‌کردند با این شرایطم کنار بیایند.

روز شنبه دوباره با پدرم دعوایم شد. حال روحی‌ام دوباره به‌هم ریخت و نفهمیدم چه می‌کنم. افکار و صدا‌های مختلف به ذهنم می‌آمد. احساس می‌کردم باید پدرم را از بین ببرم تا از این افکار و صدا‌هایی که اذیتم می‌کرد، نجات پیدا کنم.

متهم به قتل ادامه داد: رفتم و از انباری چکش را برداشته و به خانه آوردم. مادرم مشغول کارهایش بود. آرام وارد اتاق پدرم شدم. او خوابیده بود. چند بار صدایش زدم که بیدار نشد. بعد با چکش ضربه‌هایی به او زدم که فریادش بلند شد. خواست بلند شود و با گرفتن چکش خودش را نجات دهد که ضربه‌های بعدی را زدم که و فوت کرد. با چکش بالای سرش بودم که مادرم سر رسید و خواست چکش را از من بگیرد که نتوانست. من همان‌طور کنار جسد نشسته و به پدرم خیره مانده بودم که پلیس آمد و بازداشت شدم.

با اعتراف‌های مرد جوان به قتل پدر میانسالش، او در بازداشت موقت به‌سر می‌برد. تحقیقات از او در‌حالی ادامه دارد که قرار شد برای بررسی سلامت روانی‌اش به پزشکی قانونی معرفی شود.

دیدگاه کاربران