قتل پایان درگیری دانشجویان
حکم قصاص پسر دانشجو که در تفریح هم دانشگاهیاش را با ضربات سنگ به قتل رسانده بود در دیوانعالی کشور مهر تأیید خورد.
جامعه ۲۴- اول آبانماه سال۹۷، مأموران پلیس فیروزکوه حین گشت زنی در مناطق کوهستانی به پسر جوانی که یک کیسه خون آلود روی دوشش بود مشکوک شده و وی را بازداشت کردند. مأموران پسر جوان به نام امید را مورد تحقیق قرار دادند تا اینکه او به قتل دوستش به نام یاشار اعتراف کرد. متهم به پلیس آگاهی منتقل شد و در جواب بازجوییها گفت: من و یاشار با هم دوست بودیم و هر دو دانشجو بودیم. آن روز برای تفریح تصمیم گرفتیم به فیروزکوه برویم و کمی آب و هوا عوض کنیم. راهی محل شدیم و در آنجا چادر زدیم و قرار بود چند روز در چادر بمانیم و تفریح کنیم.
متهم ادامه داد: من و یاشار در چادر نشسته بودیم که ناگهان یاشار به خاطر موضوعی به من ناسزا گفت و حمله کرد. از رفتار او عصبانی شدم و خواستم او را ساکت کنم، اما فایده نداشت به همین خاطر مجبور شدم سنگی که روی زمین افتاده بود را بردارم و چند ضربه به سرش بزنم. فکر نمیکردم او با آن ضربه از نفس بیفتد، اما این اتفاق افتاد و نمیدانستم با جسد چکار کنم. به ذهنم رسید آنرا در یک کیسه بگذارم و به پایین کوه ببرم، اما توان حمل آنرا نداشتم و جسد به پایین کوه سقوط کرد. کیسه همچنان روی دوشم بود که در حال پایین آمدن از کوه مأموران با رد خونی که روی کیسه مانده بود به من مشکوک شدند و دستگیر شدم.
با ثبت این اظهارات مأموران به محل حادثه رفتند و جسد یاشار را که در آنجا رها شدهبود کشف کردند. با انتقال جسد به پزشکی قانونی متهم ۲۷ساله راهی زندان شد و پرونده بعد از صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و بعد از تعیین شعبه روی میز هیئت قضایی شعبه دوم قرار گرفت.
در آن جلسه مادر مقتول در حالیکه اشک میریخت، گفت: «سالها پسرم با متهم دوست بود. آنها با هم اختلافی نداشتند. باورم نمیشود او قاتل پسرم است. فکر میکنم او حقیقت را نمیگوید که با چه انگیزهای یاشار را کشته است. برای او درخواست قصاص دارم و تا زمانی که حقیقت را نگوید راضی به گذشت نیستم.
در ادامه متهم در جایگاه قرار گرفت و خلاف اظهاراتش ادعای جدیدی مطرح کرد و گفت: من و یاشار با هم دوست بودیم و در این سالها اختلافی نداشتیم. باور کنید من قاتل نیستم و آن روز به خاطر فشارهای بازجویی به قتل اعتراف کردم. حالا میخواهم حقیقت را بگویم و امیدوارم حرفهایم را باور کنید.
بیشتر بخوانید:بخشش قاتل ۱۸ سال پس از جنایت
متهم در توضیح گفت: آن روز زیر چادری که در کوه زده و نشسته بودیم و در حال استراحت بودیم. همچنان که با هم صحبت میکردیم ناگهان یک مرد نقاب دار به چادر ما نزدیک شد. او نقاب مشکی روی صورتش بود که میگفت این منطقه متعلق به اوست و ما حق نداریم در آنجا کمپ بزنیم. به حرفش اهمیتی ندادیم، اما او دست بردار نبود به همین خاطر کار به درگیری کشید و او ما را به شدت کتک زد. من خیلی ترسیده بودم به همین دلیل پا به فرار گذاشتم، اما یاشار همانجا ماند. احتمال میدهم همان مرد نقابدار با ضربات سنگ یاشار را کشته است.
در پایان هیئت قضایی با توجه به مدارک موجود در پرونده و اظهارات اولیه متهم را به قصاص محکوم کرد. این حکم به دیوانعالی کشور فرستاده شد و از سوی قضات یکی از شعبات آن مورد تأیید قرار گرفت.