چگونه با سختیهای زندگی مواجه شویم؟
هنگامی که دوران کودکی را پشت سر میگذاریم و به محض ورود به دنیای نوجوانی، ناگهان از جانب دیگران تشویق میشویم که خوب و کامل باشیم. از ما انتظار میرود که در تمامی زمینهها و به خصوص در مورد شغل و تحصیلات با تمام توان تلاش کنیم. امور مختلفی برای ما تعریف میشود که باید یکی پس از دیگری از عهده آنها برآییم تا مورد تایید جامعه باشیم؛ درس بخوانیم، شاغل شویم، ازدواج کنیم، فرزندآوری کنیم و….
جامعه ۲۴- اطرافیان دائماً ما را تشویق میکنند تا با تلاش بسیار اوضاع را بر وفق مراد خود پیش ببریم تا شاد و خوشبخت باشیم. اما سؤال اینجاست که آیا صرفا با تلاش کردن و محقق کردن اهدافمان ما خوشبخت خواهیم بود؟ آیا نیستند زمانهایی که علی رغم تلاش بسیار زیاد و طاقتفرسای ما، اوضاع آنگونه که پیشبینیاش را میکردیم پیش نمیرود؟ چرا والدین، جامعه و سیستم آموزشی بر زمانهایی که زندگی باب طبع ما و یا عزیزانمان نیست تاکیدی نکرده و ما در مورد چگونگی پاسخ به چنین شرایطی بیسواد محسوب میشویم؟ در حالی که با یک نگاه کوتاه به زندگی خود و اطرافیانمان متوجه میشویم آدمی در مقاطع مختلف زندگی درگیر پاسخ دادن به چالشهای ناخوشایندی است که شاید خودش در ایجاد آنها نقشی نداشته است.
بنابراین نیاز داریم توانایی پاسخ دادن به ناملایماتی که زندگی برای خود یا اطرافیانمان ایجاد میکند را بالا ببریم. در ادامه به چند ویژگی اشاره میکنیم که یاریمان میکنند تا پاسخ مناسبی به سختیهای روزگار بدهیم.
تاب آوری
تاب آوری، هنر ادامه دادن و تسلیم نشدن است، درست در زمانهایی از زندگی که همه چیز تیره و تار به نظر میرسد و احساس میکنیم تمام سختیهای دنیا به سرمان آوار شده است. نه تنها این مهارت را نمیدانیم، بلکه آنچنان از پرداختن به آن در فرآیند تربیتی ما غفلت شده که بسیاری از ما به سختی حتی این کلمه به گوشمان رسیده است.
بیشتر بخوانید: احساس تنهایی عمیق دوره کرونا را چگونه پشت سر بگذاریم
شاید یکی از مهمترین دلایلی که سرپرستان اولیه ما از جمله والدینمان به این ویژگی نپرداختهاند این است که آنها نمیتوانستند تصور کنند جگرگوشه عزیزتر از جانشان قرار است روزی با ناملایمات زندگی روبرو شود. آنها ما را با این مقوله آشنا نمیکنند، چون نمیخواهند باور کنند که زندگی بالاخره روزی سر ناسازگاری با ما خواهد گذاشت. اما امروز در بزرگسالی زمانش رسیده که خودمان باور کنیم که یکی از ارزشمندترین مهارتهای ما این است که پس از روبرو شدن با سختی و مشکلات زندگی، همچنان تسلیم نشویم و ادامه دهیم. نیاز داریم آگاهانه بپذیریم دیر یا زود همه ما درد و رنجهایی را در زندگی تجربه میکنیم، اما بایستی آن رنجها را درک کرده و همچنان ادامه دهیم.
هر یک از ما نیاز داریم دردهای کوچک و بزرگ زندگی را تاب بیاوریم. یکی از مهمترین عواملی که کیفیت و عمیق بودن شخصیت یک فرد را نشان میدهد در پاسخی است که به چنین شرایطی میدهد. اما در اطراف خود افراد بسیاری را میبینیم که پس از مصائب و رنجهای زندگی به رفتارهای پرخطری مثل اعتیاد به مخدر یا الکل روی میآورند، زیرا توانایی تاب آوردن رنجهای زندگی را نیاموختهاند.
همدلی کردن
همدلی کردن توانایی و ظرفیتی است که ما از خود نشان میدهیم تا با رنجها و تجربیات منحصربهفرد شخصی دیگر ارتباط برقرار کرده و آن را درک کنیم. این بار موضوع پاسخ به رنج و ناراحتی خود ما نیست، بلکه پاسخی است که به رنج و مصیبت یک عزیز میدهیم.
برای آنکه حقیقتاً بتوانیم با فردی همدلی کنیم، باید شهامت قرار دادن خود در جایگاه او و نگاه کردن دنیا از دریچه چشمان او را داشته باشیم. هر چند هرگز نمیتوانیم رنجی که دیگری تجربه میکند را کاملاً درک کنیم، اما با قرار دادن تخیلی خود به جای او و تصور دنیا از زاویه دید او به بهترین نحو میتوانیم همدلانه در رنج او شریک شده و حتی اندکی او را تسکین دهیم.
پیش نیاز ایجاد مهارت همدلی، داشتن مهارت تابآوری است؛ زیرا فردی که نمیتواند درد و رنجهای زندگی خویش را تاب بیاورد، قطعاً نمیتواند در شرایط مشابه به دیگری کمک کند. کسی که همدلانه رفتار میکند سعی ندارد عزیزش را صرفاً آرام کند، بلکه خود را به جای او گذاشته و تا حد امکان رنج او را تجربه میکند و پا به پای او در غمش شریک میشود.
امید
پس از آنکه رنجهای زندگی خود و عزیزانمان را پذیرفته و آنها را درک و تجربه کردیم، نیاز داریم تا چیزی ما را رو به سوی جلو سوق دهد. امید به ما میگوید وضعیت حال حاضر ما تنها سایهای کمرنگ از آن اتفاقات زیبایی است که میتواند روزی در زندگیمان جاری شود. امید داشتن یکی از زیباترین تجربیات یک انسان است، زیرا موجب ادامه دادن و بقای او میشود.
زمانی که ما امید داریم که روزهای روشن از راه برسند میتوانیم با تاریکیهای امروز کنار بیاییم. اما این ویژگی هم در عصر حاضر کمرنگ شده است، زیرا انسان امروزی عمیقا معتقد است همه چیز باید در همین لحظه کامل و بینقص باشد، بنابراین برایش سخت است که صبر کند تا پس از تجربه روزهای تلخ، طعم روزهای شیرین را هم بچشد.