فاصله نجومی حقوق کارگران با سبد معیشت
حداقل دستمزد سالانه کارگران فقط ۳۵.۳ درصد هزینه سالانه خانوار را پوشش میدهد و این شاخص در مناطق روستایی نیز از ۶۴.۲ درصد فراتر نمیرود. این روایت آمارهای رسمی از درآمد و هزینه خانوارهای ایرانی در سال ۱۳۹۹ است که در طول دهه ۹۰ رویهای تکراری و مداوم بوده و احتمالاً در سالجاری نیز بهواسطه تورم بالای ۴۰ درصد بهبود نیافته است.
جامعه ۲۴- بررسی آمارهای مربوط به مزد و معیشت خانوارها نشان میدهد در طول دهه ۹۰، ضریب پوشش هزینه معیشت با دستمزد کارگری در محدوده ۲۸ تا ۳۷ درصد در نوسان بوده است. شرایط اقتصادی دهه ۹۰ بهگونهای بوده که شاغلان از محل حقوق و دستمزد دریافتی قادر به تأمین بخش قابلتوجهی از هزینه معیشت خود نبودهاند. این یکی از نشانههای شرایط نامساعد اقتصادی در این دوره بوده که اخیراً رهبر معظم انقلاب نیز نسبت به آن اعلام نارضایتی فرمودند.
در شرایطی که مذاکرات مزدی برای تعیین دستمزد کارگران در سال ۱۴۰۱ ادامه دارد و کارشناسان بر لزوم نزدیک کردن حداقل مزد کارگری به حداقل هزینه معیشت آنها تأکید دارند، مرکز آمار و اطلاعات راهبردی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی گزارش بر مبنای دادههای مرکز آمار ایران منتشر کرده که با تفکیک اجزای درآمد خانوارهای شهری و روستایی و مقایسه میانگین درآمد و هزینه آنها، تصویری مساعد از وضعیت معیشت خانوارها ارائه میکند؛ زیرا براساس این آمارها، در سال گذشته، میانگین درآمد یک خانوار شهری ۱۵ درصد و میانگین درآمد خانوارهای روستایی نیز ۱۷ درصد مازاد بر میانگین هزینه سالانه آنهاست. با وجود این، واکاوی این آمارها با نگاهی به حداقل مزد کارگری نشان میدهد که کارگران فاقد شغل یا درآمد جانبی، بهطور میانگین فقط ۳۵ درصد از هزینههای معیشت خود را با دریافت دستمزد تأمین میکنند و ۶۵ درصد هزینههای آنها بدون پاسخ میماند.
بیشتر بخوانید: احتمال تصویب افزایش حداقلی مزد ۱۴۰۱/ تورم ۵۰ درصد، افزایش حقوق فقط ۱۰ درصد
دخل و خرج خانوارها
اطلاعات مرکز آمار ایران حاکی است در سال ۱۳۹۹، میانگین درآمد خانوارهای شهری ایران معادل ۷۴ میلیون و ۶۷۶ هزار تومان و میانگین درآمد خانوارهای روستایی ۴۲ میلیون و ۴۷ هزار تومان بوده است؛ درحالیکه درآمد حاصل از حداقل دستمزد سالانه کارگران از ۲۲ میلیون و ۴۰۰ هزار تومان فراتر نمیرود. طبق این آمارها، در سال گذشته، میانگین هزینه سالانه خانوارهای شهری ۶۳ میلیون و ۴۶۸ هزار تومان بوده و خانوارهای روستایی نیز بهطور میانگین ۳۴ میلیون و ۸۹۸ هزار تومان از درآمد خود را صرف هزینه معیشت کردهاند.
مفهوم این اعداد و ارقام این است که در سال گذشته بهطور میانگین ۱۵ درصد از درآمد خانوارهای شهری و ۱۷ درصد از میانگین درآمد خانوارهای روستایی مازاد بر هزینه سالانه بوده و پسانداز شده یا به سرمایهگذاری و... اختصاص یافته است. البته این آمارها حاصل میانگین از وضعیت خانوارهاست و دلیل مغایرت ظاهری آنها با واقعیتهای ملموس در جامعه، میتواند ناشی از شرایط وخیم توزیع ثروت و درآمد در کشور باشد.
نگاه به اطلاعات مرکز آمار ایران از وضعیت درآمد و هزینه خانوارها از منظر قشر کارگر و مقایسه آنها با حداقل درآمد سالانه کارگران، گویای این مطلب است که اگر میانگین درآمد خانوارهای کارگری در مناطق شهری تقریباً معادل ۲.۸ برابر و در مناطق روستایی ۱.۶ برابر حداقل مزد و مزایای قانون کار نباشد، یا این مقدار درآمد را از سایر محلها کسب نکنند، بخش عمده معیشت آنها لنگ خواهد ماند؛ چراکه در سال ۱۳۹۹، میانگین سالانه حداقل مزد کارگری فقط ۳۰ درصد میانگین درآمد یک خانوار شهری و ۵۳.۳ درصد میانگین درآمد یک خانوار روستایی را تشکیل میدهد و این خانوارها چاره ندارند که مابقی هزینههای خود را از مشاغل دیگر یا از محل سایر درآمدها جبران کنند. به عبارت دیگر، در سال ۱۳۹۹ که حداقل مزد کارگری ۱.۹ میلیون تومان بوده، کارگرانی که بهجز دستمزد شغل خود، به درآمد دیگری دسترسی نداشتند و حداقل دریافتی ماهانه آنها در مناطق شهری کمتر از ۵ میلیون و ۲۸۹ هزار تومان و در مناطق روستایی کمتر از ۲ میلیون و ۹۰۸ هزار تومان بوده، در تأمین بخش عمده هزینههای معیشت خود ناتوان بودهاند.
تراز مزد و معیشت کارگری
در سال ۱۳۹۹، حداقل هزینه معیشت کارگران معادل ۴ میلیون و ۹۴۰ هزار تومان برای یک خانوار ۳.۳ نفره تعیین شده بود که تقریباً متناسب با میانگین هزینههای محاسبه شده در گزارش مرکز آمار ایران است؛ اما در این سال، با وجود توافق شرکای اجتماعی روی هزینه ۴ میلیون و ۹۴۰ هزار تومانی سبد معیشت، در نهایت حداقل مزد و مزایای یک خانوار ۳.۳ نفره معادل ۲ میلیون و ۸۵۸ هزار تومان تعیین شده که ضریب پوشش آن نسبت به هزینه معیشت کمتر از ۵۸ درصد بود.
همچنین در سال ۱۴۰۰، درحالیکه هزینه سبد معیشت کارگران ۶ میلیون و ۸۹۵ هزار تومان تعیین شده بود، حداقل مزد و مزایای یک خانوار ۳.۳ نفره کارگری معادل ۴ میلیون و ۵۰ هزار تومان تعیین شده که ۵۸.۷ درصد از هزینه سبد معیشت را پوشش میداد. با این تفاصیل و با توجه به اینکه در سالجاری، هزینه سبد معیشت کارگران برای یک خانوار ۳.۳ نفره ۸ میلیون و ۹۷۵ هزار تومان تعیین شده، برای حفظ ضریب پوشش حدود ۵۸ درصدی، باید حداقل مزد و مزایای یک خانوار کارگری ۳.۳ نفره به حدود ۵ میلیون و ۲۸۰ هزار تومان برسد که نسبت به سال ۱۴۰۰ فقط ۳۰.۳ درصد افزایش نشان میدهد و حتی با تورم ۴۲.۴ درصدی سالجاری نیز تناسبی ندارد.
در این وضعیت یک کارگر متأهل و سرپرست خانوار ۳.۳ نفره، باید ماهانه علاوه بر دریافت ۵ میلیون و ۲۸۰ هزار تومان مزد و مزایا، ۳.۷ میلیون تومان نیز درآمد متفرقه از سایر محلها داشته باشد تا فقط بتواند هزینههای جاری معیشت خانوار را پوشش دهد و به زیر خط فقر سقوط نکند. این در حالی است که محاسبات مستقل کارگری، هزینه معیشت آبرومندانه یک خانوار ۳.۳ نفره را حدود ۱۱ میلیون تومان برآورد میکند و حتی برای پوشش ۵۸ درصدی آن، باید حداقل مزد و مزایای سال ۱۴۰۱ معادل ۵۷.۵ درصد رشد کند و به حدود ۶.۴ میلیون تومان برسد تا فقط شکاف میان مزد و معیشت کارگری مانند سالهای قبل ثابت بماند و عقبماندگی مالی کارگران بیشتر نشود.