ربودن دختر ایرانی برای عقد اجباری
مرد افغان برای ازدواج با دختری که او را در اینستاگرام فریب دادهبود، همسرش را تا یک قدمی مرگ کشاند. دختر جوان وقتی در تله متهم گرفتار شد با ارسال لوکیشن موفق شد پدرش را به مخفیگاه او کشانده و نجات پیدا کند.
جامعه ۲۴- چند روز قبل دختر ۲۲سالهای به نام شکوفه پیامکی به تلفن همراه پدرش فرستاد که نوشته بود «پدر جان الان گرفتار مرد افغانی هستم. او ساعتی قبل مرا از تهران ربود و به خانهای در رباطکریم آورد و میخواهد به زور مرا به عقد خودش در بیاورد، لطفا به دادم برس.» شکوفه پس از این پیام موقعیت مکانی خود را هم به تلفن همراه پدرش فرستاد.
در حالی که دختر جوان به زور لباس عروس به تن کرده و دست و پایش کنار سفره عقد میلرزید و منتظر عاقد بود زنگ خانه به صدا در آمد. مرد افغان به خیال اینکه عاقد پشت در است به سرعت در خانه ویلایی را باز کرد، اما هرگز فکر نمیکرد پدر شکوفه همراه تعدادی از بستگانش پشت در هستند.
بدین ترتیب پدر شکوفه قبل از رسیدن عاقد دخترش را نجات داد و مرد آدمربا را دست بسته به کلانتری برد و تحویل پلیس داد.
پدر دختر جوان در توضیح ماجرا گفت: ساعتی قبل دخترم به من پیام داد که مرد افغانی او را ربوده و میخواهد به زور به عقد خودش در بیاورد. او با تلفن همراهش موقعیت مکانی که در آن حبس شدهبود برای من فرستاد و من هم همراه تعدادی از بستگانم به سرعت راهی آن خانه که در رباطکریم بود، شدیم. در آنجا دخترم لباس عروس به تن کردهبود و مرد آدمربا هم با کت و شلوار دامادی منتظر عاقد بود که از راه رسیدیم و بساط جشن اجباری آنها را به هم زدیم. ما دخترمان را نجات دادیم و آدمربا را دست بسته به کلانتری آوردیم تا به سزای عملش برسد.
بیشتر بخوانید: افشای راز ربودن مرد ساختمان ساز با یک اشتباه
متهم ۲۶ساله هم در بازجوییها گفت: من دو سال قبل در اینستاگرام با شکوفه آشنا شدم و به دروغ به او گفتم مجرد و تحصیلکرده هستم، اما من متأهل هستم و دو فرزند هم دارم. همان روز اول آشناییمان وسوسههای شیطانی به سراغم آمد و دختر جوان را فریب دادم. در این مدت تلفنی و پیامکی با هم ارتباط داشتیم و به او ابراز علاقه میکردم. از طرفی هم عاشق او شده بودم و به همین خاطر تصمیم گرفتم رازم را از او پنهان کنم تا به عشقم برسم.
هر روز که از آشنایی ما میگذشت نگرانی من بیشتر میشد به طوریکه احساس میکردم دستم به زودی رو میشود و به همین دلیل نقشه آدمربایی را طراحی کردم تا شکوفه را به زور به عقد خودم در بیاورم.
وی ادامه داد: مدتی بود مادر بزرگ شکوفه در بیمارستان بستری بود و خبر داشتم او هر روز به بیمارستان میرود و از مادر بزرگش نگهداری میکند. بهترین زمان برای اجرای نقشهام همین چند روز بود و از طرفی هم کلید خانه یکی از دوستانم را در رباطکریم گرفته بودم و همه سورسات عروسی را فراهم کرده بودم و طبق نقشه قرار بود شکوفه را بربایم و در آنجا به عقد خودم دربیاورم. روز حادثه همراه یکی از بستگانم با خودرو به محل عبور شکوفه رفتیم. وقتی شکوفه به ما رسید با او احوال پرسی کردم و از حال مادربزرگش سؤال کردم و از او خواستم سوار ماشینم شود تا او را به بیمارستان برسانم و او هم قبول کرد و سوار شد.
پس از طی مسافتی به سمت جاده رباطکریم تغییر مسیر دادم که شکوفه اعتراض کرد، اما او را تهدید کردیم اگر در برابر خواسته ما مقاومت کند بلایی سرش میآوریم. در نهایت او را به خانه مورد نظر بردیم و بعد یکی از دوستانم به داخل شهر رفت تا عاقدی را به خانه بیاورد.
شکوفه با گریه و زاری از من خواست رهایش کنم، اما به او گفتم باید امروز با من ازدواج کنی و راه دیگری نداری. او قبول نمیکرد، اما دقایقی بعد قبول کرد و از من خواست به اتاق برود و لباس عروس بپوشد. خیلی خوشحال بودم و لباس دامادی به تن کردم، اما خبر نداشتم که او مرا فریب داده و از اتاق برای پدرش پیام فرستاده و درخواست کمک کرده است.
وی در پایان گفت: منتظر عاقد بودیم که زنگ خانه به صدا در آمد و وقتی در را باز کردند پدر شکوفه همراه بستگانش مثل دیوار روی سر ما خراب شدند. آنها دست و پای مرا با طناب بستند و تحویل کلانتری دادند.
متهم پس از اعتراف به آدم ربایی به دستور قاضی حبیب الله صادقی، بازپرس شعبه هشتم دادسرای امور جنایی تهران برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان پلیسآگاهی قرار گرفت.
همزمان با ادامه تحقیقات تیم جنایی دریافتند چند روز قبل از آدمربایی، همسر متهم به طرز مرموزی از بالکن طبقه دوم خانهاش به پایین سقوط کرده و برای درمان به بیمارستان منتقل شدهاست.
از آنجایی که سقوط مشکوک به نظر میرسید، مأموران از متهم درباره سقوط همسرش تحقیق کردند و وی در ادعایی گفت: مدتی قبل برادر همسرم به آلمان رفته بود و همراه خانوادهاش در آنجا زندگی میکرد. همسرم از من میخواست ما هم برای زندگی به آلمان برویم، اما من قبول نمیکردم تا اینکه روز حادثه دوباره سر همین موضوع با هم مشاجره لفظی کردیم. او وقتی نتوانست مرا راضی کند خیلی عصبانی شد و خودش را از بالکن خانهمان به پایین پرت کرد.
در حالی که متهم مدعی بود در سقوط همسرش هیچ نقشی نداشتهاست، تحقیقات از همسایهها نشان داد متهم روز حادثه با همسرش درگیر شده و او را از بالکن خانهاش به پایین پرت کردهاست.
تحقیقات درباره این دو حادثه ادامه دارد.