وضعیت نابهسامان گنجينههای تاريخی ايران
پروژههای ميراث فرهنگی در پايگاههای جهانی با ماهيت پيمانكاری همخواني ندارد، اما 99 درصد پروژههايي كه در ميراث جهانی اجرا میشود، پيمانیست.
جامعه ۲۴- شهریور ۱۳۱۰ بود که آندره گدار، باستانشناس فرانسوی، «سلیمان تپه» ایلام را به عنوان نخستین میراث ملی ایران ثبت کرد و در نزدیک به یک قرن گذشته، آثار بسیاری عنوان «میراث ملی» گرفتند و در فهرستی با همین نام ثبت شدند. چند دهه پس از آن و بعد از پیوستن ایران به کنوانسیون حفاظت از میراث فرهنگی و طبیعی یونسکو، در سال ۱۳۵۳ با همت بلند مرحوم شهریار عدل، سه اثر ارزشمند ایران -چغازنبیل، تختجمشید و میدان نقشجهان- در فهرست میراث جهانی ثبت شد و تا به امروز ۲۶ اثر شاخص در حوزه میراث فرهنگی، طبیعی و صنعتی از ایران در این فهرست به ثبت رسیده است.
پس از ثبت این آثار در فهرست میراث ملی و جهانی، مهمترین گام، حفاظت از آنها و پژوهش در مورد این آثار است. وظیفهای که چند دههای است به عهده پایگاههای میراث فرهنگی -ملی و جهانی- گذاشته شده است. مراکزی که موظف به حفاظت از گنجینههای بینظیر هویتی، تاریخی و فرهنگی این سرزمین و انجام پژوهشهای جدید در خصوص این آثار هستند. اما در کنار وظیفه خطیری که به عهده دارند، با مشکلات بسیار جدی دست و پنجه نرم میکنند. مسائل عدیدهای که در بسیاری موارد در سطح استان و وزارتخانه مطرح میشود و در موارد معدودی به گوش رسانهها و مردم هم میرسد.
معوقات و همچنین نحوه تخصیص و پرداخت حقوق کارکنان پایگاهها سالهاست محل چالش است. چند ماهی است با راهکاری که وزارت میراث فرهنگی و سازمان برنامه و بودجه در نظر گرفتهاند، چالش در این پایگاهها وارد فاز جدیدی شده و بر نگرانیهای گذشته کارکنان پایگاهها در خصوص پرداخت حقوق، افزوده شده است. تا جایی که هفته گذشته جمعی از کارکنان این پایگاهها در قالب نامهای سرگشاده، اعتراض خود را نسبت به تعیین وضعیت حقوق و استخدام نیروی انسانی بر اساس دستورالعمل اخیر وزارت میراث فرهنگی، اعلام کرده و درباره تبعات بلندمدت این امر روی مرمت، نگهداری و حفاظت آثار شاخص تاریخی و باستانی ایران ابراز نگرانی کردند.
هفته گذشته وزارت میراث فرهنگی میزبان مدیران پایگاههای میراث ملی و جهانی از سراسر کشور بود. مدیرانی که هر کدام با دغدغه مشترک برای میراث فرهنگی و تمدنی ایران و طیفی گسترده از چالشهای گوناگون گرد هم جمع شده بودند تا بیواسطه با یکدیگر و با مدیران ارشد حوزه کاری خود گفتگو کنند. رضا سامه، مدیرکل دفتر پایگاههای میراث ملی و جهانی در این نشست با تاکید بر اینکه مدیران پایگاهها عهدهدار مسوولیت خطیری هستند و با این حال ماموریتهای خود را با عشق و علاقه انجام میدهند، به مشکلات پایگاههای میراث فرهنگی اشاره کرده و گفت: «افزایش بیرویه و بدون آمایش، رهاشدن در موجی از ماموریتهای غیرهدفمند و... آسیبهایی است که پایگاهها را تهدید میکند.» در حاشیه این نشست از دغدغههای بسیاری سخن گفته شد.
از جمله دستورالعمل اخیر وزارت میراث فرهنگی که ابهاماتی در خصوص پرداخت حقوق کارکنان پایگاهها دارد. هر چند مسئله حقوق و دستمزد در شرایط اقتصادی حاضر و با وجود مشکلات معیشتی جدی، یکی از مهمترین دغدغههایی است که برای پایگاهها مطرح است، اما این مساله تنها یکی از صدها مشکلی است که پایگاههای میراث ملی و جهانی با آن دست به گریبان هستند. در حاشیه نشست تخصصی مدیران پایگاههای میراث ملی و جهانی کشور، چند تن از مدیران این پایگاهها به این سوال پاسخ دادند که «مهمترین چالش پیش روی پایگاه تحت مدیریت شما چیست؟»
چغازنبیل؛ لزوم توجه به ضوابط عرصه و حریم آثار تاریخی
نام چغازنبیل در سالهای اخیر با خبر تعرض نهادها و ارگانهای مختلف به حریم این اثر جهانی گره خورده است. واکنش فعالان میراث فرهنگی و رسانهها تا حدودی توانسته سایه تهدید را از حریم این بناهای ارزشمند باستانی دور کند، اما رویکرد غلط توسعه در خوزستان، همچنان آثار جهانی این استان را تهدید میکند. عاطفه رشنویی، مدیر پایگاههای چغازنبیل و هفت تپه در سخنان خود در نشست مدیران پایگاهها نیز بر همین موضوع تاکید کرد و با اشاره به اینکه عرصه و حریم میراث ملی و جهانی، محدودههای مهمی هستند که با هدف حفاظت و صیانت از آثار تاریخی، با مطالعات دقیق تعیین شدهاند، اما با این همه طرحهای توسعه گاهی با ضوابط عرصه و حریم در تقابل قرار میگیرند، گفت: «عرصه و حریم خطوطی تخصصی هستند که به دور از هر گونه احساسات، قومیت، جهتگیریهای مختلف یا هر رویکرد دیگری تعیین شده و روی نقشه آمده و در کمیتههای تخصصی تصویب شدهاند.
نمیتوان بر اساس سلیقهها و منطبق با برنامهریزیهای توسعه این خطوط را جابهجا کرد. اگر یک اثر تاریخی یا باستانی، حریم وسیعی دارد، این حریم برای حفاظت بهتر از این اثر تعیین شده است. نباید به حرایم آثار تاریخی و باستانی به چشم اراضی خالی آماده توسعه بر پایه صنعت و کارخانه نگاه شود، بلکه این محدودههای تعیین شده، اراضی ملی هستند که در کنار یک میراث ملی یا جهانی از یک اثر تاریخی که متعلق به همه نوع بشر است، حفاظت میکنند.
برای توسعه و ایجاد اشتغال در منطقهای که آثار تاریخی در آن قرار دارد، بهتر این است نوع نگاه به توسعه تغییر کند و با آمایش درست، ظرفیتهای مناسب سنجیده شود. به جای اصرار بر توسعه در کنار عرصهها و حرایم آثار تاریخی، به این موضوع فکر شود که با چه فرآیندی میتوان ارزآوری و اقتصاد پایدار برای مردم بومی و محلی رقم زد تا در کنار توسعه پایدار، حفاظت و نگهداری از آثار تاریخی و باستانی هم صورت گیرد.» تعیین تکلیف نیروهای باسابقه پایگاهها، امنیت شغلی کارکنان این مجموعهها و همچنین تخصیص دیرهنگام اعتبارات بدون توجه به فصل کاری پایگاهها، از دیگر نکاتی بود که رشنویی به عنوان مهمترین چالشهای پایگاههای تحت مدیریت خود به آنها اشاره کرد.
بازار جهانی تبریز؛ ساماندهی سیمهای برق
هفته گذشته، بازار تاریخی تبریز برای چندمین بار در سالهای اخیر دچار آتشسوزی شد و باز هم در علت وقوع حادثه، پای سیمهای برق در میان بود. وضعیت نامناسب سیمهای برق به ویژه در بازارهای تاریخی ایران، موضوعی که کارشناسان آتشنشانی هر بار به عنوان عامل اصلی آتشسوزی به آن اشاره میکنند و این موضوع به مثابه یک بمب ساعتی بازارهای تاریخی کشور را تهدید میکند. بازار جهانی تبریز نیز از این قاعده مستثنا نیست.
حسین اسمعیلیسنگری، مدیر پایگاه میراث جهانی بازار تاریخی تبریز با تایید این موضوع که این مجموعه تاریخی نیازمند ساماندهی سیمهای برق است، میگوید: «در پایگاه ما مسائل بیشتر برون سازمانی است. در مورد ساماندهی سیمهای برق، اخیرا بودجهای از تهران مصوب شده است و بر اساس شرح خدماتی که پایگاه جهانی شهر تبریز تبیین کرده، قراردادی با یک مشاور ذیصلاح منعقد شده که شامل سه آیتم مدیریت بحران، پلان مدیریت ۱۰ ساله بازار و تاسیسات زیربنایی بازار است. ساماندهی سیمهای برق هم جزو این موارد خواهد بود. اما این امر نافی مسوولیت اداره برق نیست. این اداره وظیفه دارد که ساماندهی سیمهای برق را -ولو بهطور مختصر- در مجموعه بازار انجام دهد تا شاهد بروز اتفاقاتی از جمله آتشسوزی نباشیم.» سنگری با اشاره به راهکاری که برای مواجهه با چالش تعدد ذینفعان در مجموعه بازار جهانی تبریز در پیش گرفته، میگوید: «در مجموعه بازار هیات امناهایی وجود دارند که اعضای آنها بزرگان و ریشسفیدان بازار هستند.
جلسات مستمری با این اعضا برگزار کردیم. مسائل و دغدغههای میراث فرهنگی را مطرح کردیم و در مجموع به تعامل خوبی رسیدیم و به نوعی میتوانیم بگوییم که این افراد بازوهای اجرایی ما در بدنه بازار هستند.»، اما در کنار این مسائل سنگری معتقد است: «مهمترین چالشی که در حال حاضر برای تمام پایگاههای جهانی کشور وجود دارد، موضوع چارت سازمانی پایگاههاست. لازم است برای مدیران پایگاههای جهانی یک چارت استانی در نظر گرفته شود و کارکنان پایگاهها به رسمیت شناخته شوند تا وقتی افرادی را در قالب چارت سازمانی پایگاه جهانی به یونسکو اعلام میکنیم، اطلاعات صادقانهای باشد و دقیقا همان افراد را در پایگاهها داشته باشیم.»
بیابان لوت؛ بیتوجهی به توسعه پایدار گردشگری
مهران مقصودی، مدیر پایگاه جهانی لوت در سخنانی با محوریت گردشگری در پایگاههای میراث ملی و جهانی به لزوم ایجاد توازن بین حفاظت از آثار تاریخی و پروژههای توسعهای اشاره کرد و گفت: «باید کاری کنیم که تعارضات میان توسعه و حفاظت به حداقل برسد و هیچ یک فدای دیگری نشود. در محدوده اثری به وسعت لوت، نمیتوان گفت هیچ فعالیتی در حوزه توسعه گردشگری انجام نشود. اما در عین حال موضوع حفاظت هم باید در اولویت قرار گیرد.
لازم است یک برنامه تفصیلی گردشگری طراحی شود که محدود به سایت تاریخی نباشد و در محدوده وسیعتری در نظر گرفته شود. مساله دیگر این است که در توسعه گردشگری اغلب بخشینگری اتفاق میافتد. بسیاری از سازمانها بدون هماهنگی با دیگر ارگانها یا توجه به وظایف آنها کار خود را میکنند. به خصوص در آثاری که محدوده عرصه و حریم بسیار گستردهای دارند.» مقصودی با اشاره به اینکه هماهنگی حتی درون وزارت میراث فرهنگی هم به شکل مطلوبی صورت نمیگیرد، گفت: «پایگاههای ما زیرساختهای گردشگری مناسب ندارند. در محدوده جهانی بیابان لوت، حتی یک گیت ورودی یا ماشین برای تردد در محدوده -عرصه اثر جهانی بیابان لوت حدود ۸۶۰ کیلومتر است- نداریم. نیاز است که ۶ سال پس از ثبت جهانی این اثر، درخواستهای ما به یک نتیجهای برسد.
نظام آماربرداری در بخش گردشگری نیز یکی دیگر از چالشهایی است که با آن روبهرو هستیم. هنوز در قالب یک آمار دقیق، نمیدانیم گردشگر از کجا میآید؟ مقصد بعدی او کجاست؟ با چه انگیزهای آمده است؟ چقدر میتواند در جامعه محلی درآمدزایی کند و... از آنجا که نظام آماربرداری درستی نداریم که این اطلاعات را در اختیار ما قرار دهد، در حوزه برنامهریزی هم نمیتوانیم درست عمل کنیم. در نتیجه در مورد پایگاههای میراث ملی و جهانی نیاز به حکمروایی مناسب گردشگری وجود دارد.»
بیستون؛ ناآگاهی برخی مدیران از قوانین میراث فرهنگی و صدور مجوز برای پروژههای عمرانی متخلف
«یک امضا از سوی مسوولی که خبر از محدودیتها و ضوابط عرصه و حریم آثار تاریخی ندارد، تمام تلاشها و مقاومتهای مدیران و فعالان میراث فرهنگی را برای جلوگیری از اجرای یک پروژه عمرانی متخلف، بیاعتبار میکند.» صامت اجرایی، مدیر پایگاههای بیستون و طاقبستان با اشاره به این نکته و تاکید بر اینکه به اعتقاد او بسیاری از پایگاههای میراث فرهنگی در کشور با آن روبهرو هستند، میگوید: «پایگاههای میراث ملی و جهانی، تمام اقداماتی که به عنوان شرح وظایف وزارت میراث فرهنگی تعریف شده را انجام میدهند. از حفاظت و نگهداری تا پژوهش و معرفی و...، اما مسئله اینجاست که کسی به این موضوع توجه نمیکند.
از سویی ما در طاقبستان با یک پدیدهای مواجه هستیم که نمیدانم ریشه آن کجاست. آن هم «تقاضای مردم» است. مدام عنوان میشود که «مردم متقاضی اجرای این پروژه هستند» به نام مردم و با عنوان کردن این موضوع که این درخواست مردم است، اهداف و پروژههای خود را اجرا میکنند. تفاوتی ندارد که ساخت تلهکابین باشد یا توسعه شهری یا هر اتفاق دیگر. از سوی دیگر عنوان میکنند که دغدغه ما اشتغال است. سوالم این است که احداث پتروشیمی چقدر هزینه نیاز دارد؟ پاسخ این است: «هزار میلیارد» چقدر شغل ایجاد میکند؟ «۱۰۰ شغل» اگر هزار میلیارد را در کل کشور در حوزه میراث فرهنگی و گردشگری و صنایع دستی توزیع کنند به جای ۱۰۰ شغل، هزار شغل ایجاد میشود. اما بدون در نظر گرفتن این موضوع، میگویند تلهکابین میسازیم تا اشتغال ایجاد کنیم، پتروشیمی را با هدف ایجاد اشتغال راه میاندازیم.
اما حقیقت چیز دیگری است. این موضوع در تمام پایگاههای میراث ملی و جهانی وجود دارد، یک جا شکل آن کارخانه قند است، یک جا نیشکر است، یک جا تله کابین است و...» مساله دیگری که باز هم به گفته اجرایی در پایگاه بیستون و طاقبستان با آن روبهرو هستند، اما منحصر به این پایگاه نیست، ناهماهنگیهای بین دستگاهی است: «تصور کنید ما در مقابل همه این توجیهات و بهانهها ایستادگی میکنیم و مانع اجرای پروژهای در عرصه یا حریم آثار تاریخی میشویم و در این مسیر حتی تهدید جانی میشویم. اما با سفر یک مدیر یا معاون وزیر که از تمام این مسائل بیاطلاع است، همه تلاشها و ایستادگی ما بیاعتبار میشود. کسی به دیدار مدیر آمده و میگوید من سه سال است درخواست معدن دارم، میراث فرهنگی مخالفت کرده است. مسوول مربوطه بدون اینکه علت مخالفت را از ما جویا شود یا راهکار درستی ارایه کند، پایین نامه مینویسد: «موافقت شد» و تمام. اعتراض ما هم به جایی نمیرسد، چون مسوولان استانی میگویند از سوی وزارتخانه یا دولت موافقت شده است.»
شهر سوخته؛ دوری از مرکز و کمبود نیروی انسانی متخصص
نزدیکترین روستا به محوطه جهانی شهر سوخته در فاصله ۸ کیلومتری است و نزدیکترین شهر یا مرکز اقامتی، رامشهر است که نزدیک به ۲۰ کیلومتر با این اثر جهانی فاصله دارد. مجتبی سعادتی، مدیر پایگاه جهانی شهر سوخته معتقد است همین موضوع یکی از مشکلات اصلی است که زمینهساز مسائل دیگر در این پایگاه میشود، مسائلی از قبیل تامین نیروهای متخصص: «از آنجا که شهر سوخته دور از مراکز شهری و اقامتی قرار گرفته است، نیروهای پایگاه نمیتوانند هر روز تردد کنند و به اجبار به شکل شیفتی فعالیت دارند.
این موضوع باعث شده است شهر سوخته با مشکلات جدی در حوزه نیروهای متخصص مواجه شود. حدود ۲۷۶ هکتار عرصه اثر است. نیروهای یگان حفاظت با اینکه تعدادشان کم است، منطقه را پوشش میدهند. پایش الکترونیک هم - هر چند به حد کافی نیست-، اما نیازهای اولیه را برطرف میکند. موضوعی که وجود دارد، این است که تمام این موارد نیازمند ارتقاست. شهر سوخته دارای ۵ بخش اصلی است: مسکونی، کاخ سوخته، یادمان، صنعتی و گورستان، اما تنها یک تا دو نیروی متخصص و کارشناس در مجموعه داریم. در صورتی که نیروهای متخصص کافی در اختیار داشته باشیم، میتوانند در بخشهای مختلف مستقر شوند و به این ترتیب هم حفاظت باکیفیت بهتری صورت میگیرد و هم ارایه خدمات به گردشگران تخصصیتر خواهد بود. در مجموع کمبود نیروی متخصص و اعتبارات کافی برای ارتقای سطح امکاناتی که در اختیار داریم، مهمترین چالش شهر سوخته است.»
میمند؛ لزوم همکاری بخش خصوصی برای ارتقای خدمات گردشگری
از سال ۹۴ که منظر فرهنگی میمند در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسید تا به امروز، نام این اثر جهانی به نسبت دیگر آثار کمتر در میان اخبار شنیده میشود و به عبارتی ردپای این اثر ارزشمند و منحصربهفرد که نخستین منظر فرهنگی روستایی ایران است که به ثبت جهانی رسیده، در رسانهها بسیار کمرنگ است. رضا ریاحیان، مدیر پایگاه میراث جهانی میمند در خصوص چرایی این موضوع به اصولی بودن شیوه مدیریت این مجموعه اشاره میکند و معتقد است: «دلیل اصلی این است که میمند از ابتدا برنامه مناسبی در پلان مدیریت و حوزه پژوهش و ترسیم چشمانداز داشت.
بیشتر بخوانید: بتنریزی در جنگلهای هیرکانی
به همین دلیل با چالشها و مسائل کمتری مواجه هستیم. دلیل دوم تعامل خوبی است که با اهالی روستا و دستگاههای مرتبط شکل گرفته است. بهطور مثال در مورد مهمترین مساله در چشمانداز بصری میمند که وجود تیرهای برق بود، همکاریهایی با اداره برق و کمیته برنامهریزی استان داشتیم و تا به حال سه فاز از پروژه زمینی شدن سیمهای برق اجرا شده و حدود ۷۰ درصد پیشرفت فیزیکی داشته، امیدواریم امسال بتوانیم این پروژه را به پایان برسانیم.» با وجود اقداماتی که در منظر فرهنگی میمند صورت گرفته، ریاحیان معتقد است هنوز در حوزه زیرساختهای گردشگری در میمند ضعفهایی وجود دارد و نیاز به ورود بخش خصوصی به این حوزه احساس میشود: «در حال حاضر تنها مراکز اقامتی ما در میمند بومگردیها هستند. اگر تعداد گردشگران افزایش پیدا کند نه فضای اقامتی مناسب در اختیار داریم و نه فضایی مناسب برای پذیرایی.
خدمات گردشگری در میمند به بومگردیها و تورهای محدود خلاصه شده است. اما اگر بخواهیم این ظرفیت را افزایش دهیم، لازم است بخش خصوصی در سطحی وسیع به موضوع ورود کند تا زیرساختهای گردشگری منطقه ارتقا پیدا کند.»
سیلک؛ نبود نگاه تخصصی به دانش باستانشناسی و محوطههای باستانی
تنوع آثاری که آنها را در فهرست میراث ملی یا جهانی دستهبندی میکنیم، باعث شده است تا نیازها و مشکلات هر کدام از این آثار با دیگری متفاوت باشد. سیدجواد حسین زاده، مدیر پایگاههای سیلک و ویگل معتقد است هر کدام از پایگاههای میراث فرهنگی نیازمند سیاستگذاری و برنامهریزی مستقل و متناسب با شرایط هستند: «نمیشود یک نسخه واحد برای همه پایگاهها در نظر گرفت. تعدادی از پایگاههای کشور محوطه باستانی هستند، تعدادی بنا، تعدادی منظر فرهنگی، مجموعه تاریخی، شهر یا بافت تاریخی و بعضی حتی بین چند استان مشترک هستند. هر کدام از اینها برای مدیریت و رفع مشکلات و مسائل نیاز به نسخه خاص خود دارند. اما مهمترین مساله در پایگاههایی که در محوطههای باستانی قرار دارند -مثل شوش، چغازنبیل، سیلک، شهر سوخته، حسنلو، عباسآباد و محوطههای دیگر- رعایت ضوابط عرصه و حریم است. تا کسی نگاه تخصصی باستانشناسی نداشته باشد، نمیتواند اهمیت محوطه باستانی را درک کند. در نتیجه به راحتی عرصه و حریم آن مورد تعرض قرار میگیرد.
در تپه سیلک همین مساله را داریم، سیلک جزو مهمترین محوطههای کشور و خاورمیانه است، اما بسیاری از مسوولان استانی به ما اعتراض میکنند که چرا توسعه، معطل یک تپه خاک شده است؟ باید توضیح دهیم که این «تپه خاک» که میگویید، حاصل ۸ هزار سال کوشش و تلاش مردم مرکز ایران برای ساخت تمدنی است که شواهد آن در کاوشهای باستانشناسی به دست آمده است.» حسینزاده بر این باور است که در پایگاههای میراث ملی و جهانی نمیتوان سه مقوله حفاظت، پژوهش و توسعه را از هم جدا کرد و تاکید میکند که وقتی حفاظت به درستی صورت نگیرد دو مورد دیگر معنا ندارند: «اگر حفاظت به درستی انجام شود، میتوان به امر پژوهش پرداخت و بعد از انجام پژوهشهای علمی است که میتوان به سایت موزه و نمایش نتایج بررسیها فکر کرد.
آن دوران گذشته که گیریشمن و دیولافوآ محوطههای باستانی ایران را کاوش میکردند و نتایج کاوشها را در لوور نمایش میدادند. برای نمایش در محوطههای باستانی، نیاز به سایت موزه است. چند سایت موزه مثل هگمتانه، اصطخر و دروازه بابل داریم، اما کیفیت این سایت موزهها مطلوب نیست و در مواردی تنها به نصب یک سقف در محوطه باستانی اکتفا شده است. در حالی که در محوطههای باستانی نیاز به تکنولوژی VR داریم تا تصویری ملموس برای مخاطبان از گذشته این محوطهها -که امروز تنها یک تپه باستانی از آنها باقی مانده- ارایه کنیم. اما متاسفانه مهمترین مانع در انجام چنین طرحهایی این است که باستانشناسی جدی گرفته نمیشود.»
توجه به مسائل مربوط به پایگاههای جهانی مشترک بین چند استان
با اینکه هر کدام از مدیران پایگاههای میراث فرهنگی از منظر خود به بیان چالشها و مسائل مربوط به این مراکز پرداختند، اما هنوز هزار حرف و مسئله ناگفته باقی است. مسائلی که حسین اسمعیلیسنگری، مدیر پایگاه میراث جهانی بازار تاریخی تبریز آنها را اینطور مرور میکند: «نبود چارت سازمانی و بلاتکلیفی مدیران پایگاهها و نیروهای شاغل در آنها، در نظر نگرفتن بودجه مستقل و تخصیص اعتبار برای نیازهای عمرانی و جاری، نبود امکان جذب نیروهای متخصص کارآمد جدید، تعیین و مصوب نشدن عرصه و حریم برخی پایگاهها، پیمانی شدن پروژهها در حوزه میراث فرهنگی، پروژههای میراث فرهنگی پایگاهها جهانی با ماهیت پیمانکاری همخوانی ندارد، با این حال ۹۹ درصد پروژههایی که در میراث جهانی اجرا میشود، پیمانی است، نبود پیوست مالی برای قوانین مصوب، لزوم درجهبندی پایگاههای ملی و جهانی، چراکه سطوح آنها با یکدیگر متفاوت است، فراهم کردن شرایط کسب تجربههای جهانی برای مدیران پایگاهها و در نهایت همکاری فرماندهان یگان با مدیران پایگاهها.»
میتوان به تمام این موارد لزوم همکاریهای بین دستگاهی را اضافه کرد. عرصه و حریم بسیاری از آثار ثبت جهانی کشور از جمله جنگل هیرکانی، راهآهن، منظر فرهنگی هورامان، بیابان لوت و... بین چند استان مشترک بوده و در نتیجه مدیریت آنها مستلزم همکاریهای اصولی و صحیح بین چند دستگاه و استان مختلف است. اما این امر چگونه مدیریت میشود؟ علی دارابی، معاون میراث فرهنگی کشور در پاسخ این سوال میگوید: «یکی از مواردی که دنبال میکنیم، این است که امکانی فراهم شود که مدیران پایگاهها در منطقه ماموریت خود مستقر شوند. مدیریت یک پایگاه مشترک که در چند استان پهناور قرار دارد از تهران امکانپذیر نیست.
برای تبیین تکالیف دستگاههای دیگر هم جلساتی با وزارت راه و شهرسازی، وزارت کشور و دیگر دستگاههای مرتبط داشتیم. اثری مانند جنگل هیرکانی بعد از ثبت جهانی، نیاز به حفظ و نگهداری دارد و این امر با همکاری بین چند دستگاه صورت میگیرد. علاوه بر این در استانها هم دستگاههای استانی مسائل و مشکلات مربوط به خود را دارند. مدیریت این موضوع نیاز به یک طرح جامع دارد که تکالیف هر دستگاه در آن تعریف شود، اما متاسفانه این اتفاق تا به حال نیفتاده است. یکی از اشکالاتی که به ما گرفته میشود، این است که شما اثری را ثبت جهانی میکنید، اما پیوست حفظ و نگهداری آن را تعریف نکردهاید. حرف کاملا درستی است. صرف ثبت یک اثر در فهرست میراث جهانی کافی نیست. یکی از مواردی که در شورای عالی میراث فرهنگی -که نخستین جلسه آن در شهریور ماه با حضور رییسجمهور تشکیل میشود- مطرح خواهم کرد، همکاریهای مشترکی است که لازم است برای حفاظت از آثار ثبت جهانی صورت گیرد.»