کد خبر: ۱۰۳۴۸
تاریخ انتشار: ۰۷:۳۶ ۱۰ شهريور ۱۴۰۰

‌سال ۹۹ یک‌پنجم به مرگ در ایران اضافه شد

اینجا بدرقه‌کنندگان هر جسد تنها به تعداد انگشتان دست هستند، چشمان اغلب افراد از فرط گریه، به رنگ سرخ در‌آمده، هر‌کدام از این سیاه‌پوشان گوشه‌ای کز کرده در انتظار صدای بلندگویی هستند تا نام خویشاوندشان را اعلام کند.

‌سال ۹۹ یک‌پنجم به مرگ در ایران اضافه شد

جامعه ۲۴ - «چهار مرد با ماسک‌هایی بر صورت و پیراهن‌های سیاهی که به تن دارند، جنازه‌ای را روی سر می‌گیرند و از غسالخانه به سمت ماشین حمل جسد خارج می‌شوند که زن همراه‌شان با پریشانی فریاد می‌زند «امیرحسین هنوز جوان بودی»، بعد دوان‌دوان به دنبال چهار مرد و جنازه همراه‌شان می‌رود».

اینجا مرگ همه جا نشسته است، روی شانه‌های پیرمردی رنجور یا دخترک بازیگوشی که مشغول تاب‌بازی است، مرگ بین تمام رهگذران شهر حضور دارد که انتهای آن به قبرستان‌هایی می‌رسد که این روز‌ها صدای شیون‌شان همه شهر را سیاه‌پوش کرده است. اما در گیرودار هشدار‌ها از خطر کاهش جمعیت که منجر به ارائه طرح‌های پخته و ناپخته مجلس برای فرزندآوری شد، این عدم مدیریت اپیدمی کرونا و مرگ روزانه ۵۰۰، ۶۰۰ یا ۷۰۰ نفری مردم که از پیر و جوان همه را در بر گرفته، باعث سردرگمی مردم از سیاست‌های افزایش جمعیت اعلام‌شده در کشور است. مردمی که شاهد تشویق دولت برای فرزندآوری بودند، حالا شاهد فوت دسته‌جمعی بیماران کرونایی یا عزیزان خود هستند که به دلیل سوءمدیریت‌های اتفاق‌افتاده آن‌ها را یک به یک از دست می‌دهند.


بیشتر بخوانید: کدام استان‌ها بیشترین نرخ محرومیت را دارند؟/ اینفوگرافی


شهلا کاظمی‌نژاد جمعیت‌شناس درباره این موضوع به «شرق» می‌گوید: «محاسبات من نشان داد که سال ۹۹، حدود یک‌پنجم به مرگ‌ومیر‌های کشور اضافه شده است و برآورد خوش‌بینانه ۷۰ هزار و بدبینانه آن صد هزار فوتی داشتیم که باوجود‌این سیاست‌های افزایش ولادت، حمایت‌های مالی، بودجه و برنامه‌ریزی را باید طوری پیش ببرند که این جمعیت صد هزار نفری که از دست رفته، جبران شود».

صف‌های طولانی مرگ در بهشت زهرا

 هر لحظه بر تعداد منتظران اضافه می‌شود و در همین هنگام نام مردی در بلند‌گو اعلام می‌شود و دختری سراسیمه به سمت سالن خروجی تطهیر حرکت می‌کند، جسد در کفنی به سپیدی برف جای گرفته و آرام روی تختی چرخ‌دار آرمیده، حدود پنج مرد و زن دیگر با صورت‌های پف‌کرده و گریان دنبال دختر می‌دوند، دختر جوان بدون قطره‌ای اشک، چند باری بلند فریاد می‌زند «بابا خداحافظ و بعد تمام اندوه‌هایش را به شکل مشتی بر روی پا‌های خود می‌کوبد، مردی که کنارش ایستاده، بی‌حال می‌شود و کشان‌کشان او را به سمت صندلی‌ها هدایت می‌کنند، حالا نوبت خانواده داغدار دیگری است تا بلندگو نامی را صدا بزند؛ اما در این شلوغی خانواده دیگری به چشم می‌خورند که گویی درد تک‌تک آن‌ها را مسخ خود کرده است.

دختر کم‌سن‌و‌سال آرام راه می‌رود، دور خود می‌چرخد و دستش را به سینه‌اش می‌کوبد، زن جوان با لباس سفید به تن با خودش آرام‌آرام حرف می‌زند و مردی که همراه‌شان است لنگ‌زنان دور سالن انتظار قدم می‌زند. حال نام زنی در بلندگو اعلام می‌شود و خانواده‌ای مانند دیگر داغداران با تعداد اندکی که هستند، به سمت سالن خروجی تطهیر حرکت می‌کنند.

جلوی در سالن پذیرش عروجیان صدای شیون چند زن که کنار هم نشسته‌اند، بلند می‌شود، پیر‌مردی با گویش خاص بلند خدا را صدا می‌زند و دستش را روی صورتش می‌گیرد، گویی که جوانی را از دست داده و این داغ تا عمق جانش را سوزانده است.

در کنار این شیون‌ها چهار مرد با ماسک‌هایی بر صورت و پیراهن‌های سیاهی که به تن دارند، جنازه‌ای را روی سر می‌گیرند و از غسالخانه به سمت ماشین حمل جسد خارج می‌شوند که زن همراه‌شان فریاد می‌زند «امیرحسین هنوز جوان بودی» بعد دوان‌دوان به دنبال چهار مرد و جنازه می‌رود.

بلندگو همچنان یکی‌یکی اسم‌ها را صدا می‌زند تا جسد‌ها برای خاکسپاری در قطعه‌های تازه ساخته‌شده آماده شوند، قبر‌هایی سیمانی که گویی مرگ تک‌تک متوفیان را پیش‌بینی کرده بوده‌اند. از کنار این قطعه‌های جدید و بزرگ که بگذری، تاریخ هر سنگ قبر نشان از داغی تازه دارد که هر‌کدام از فوتی‌ها زیر یک سال است که به خاک سپرده شده‌اند و کنار بیشتر قبر‌ها چند نفری گرد هم جمع شدهاند یا برای برگزاری مراسمی مختصر سایه‌بانی نصب کنند تا یادبودی برگزار کرده باشند؛ اما داغ در قطعه کناری تازه‌تر است و تا چشم کار می‌کند، قبر‌هایی را می‌بینی که هنوز زمان نصب سنگ قبر آن‌ها نرسیده است.

در کنار قبر‌های نیمه‌کاره کارگران لابه‌لای قبر‌ها مشغول هستند که گاهی فقط سرشان را از قبر بیرون می‌آورند چیزی می‌گویند و دوباره به داخل این قبر‌های سیمانی می‌روند. جوان افغانستانی که فرغونی از ماسه را جابه‌جا می‌کند، صورت سوخته و تن نحیفی دارد، بین صحبت‌هایش تأکید می‌کند که «در این مدت کرونا کار ما خیلی بیشتر از قبل شده، مثلا اگر قبل از کرونا صد قبر پر می‌کردیم الان ۳۰۰ تا شده است» بعد با دستانش قطعه‌ای را که در حال ساخت آن هستند، نشان می‌دهد و می‌گوید «اینجا را که شما می‌بینید تا شش ماه دیگر کامل پر شده است».

تأثیر کرونا بر آینده جمعیت

با اشاره به تناقض هشدار‌های دولت درمورد خطر کاهش جمعیت که به تشویق افراد برای زادولد منجر شده و موضوع عدم کنترل درست ویروس کرونا و مرگ چند صد نفر در روز، شهلا کاظمی‌نژاد، جمعیت‌شناس، به «شرق» گفت: «حدود ۱۰ سالی می‌شود که در رابطه با کاهش رشد و پیری جمعیت مسائلی مطرح شده و همه دنبال این هستند که باروری را افزایش دهند که پیری جمعیت کاهش پیدا کند، من هم چندین مقاله و سخنرانی داشتم و بار‌ها اشاره کردم که اگر بخواهیم جلوی پیری جمعیت را بگیریم به سه عامل مؤثر نیاز داریم؛ زادوولد، مرگ‌و‌میر و مهاجرپذیری و مهاجرفرستی که اگر زادوولد و مهاجرپذیری زیاد باشد رشد مثبت می‌شود، اما اگر مرگ‌ومیر زیاد باشد رشد منفی خواهد شد».

این جمعیت‌شناس ادامه می‌دهد: «در ایران، علت کاهش رشد جمعیت عمدتا کاهش ولادت است و همه می‌گویند اگر ولادت را افزایش دهیم مشکل حل می‌شود، در صورتی که این یک شرط دارد تا مهاجرفرستی و مرگ‌ومیر زیاد نشود، چون این مسائل را ما حتی قبل از کرونا هم عنوان کرده بودیم که اگر باروری را افزایش دهید، ولی از نظر زیربنایی چیزی درست نباشد، مثلا مرگ‌ومیر جاده‌ای، زیست‌محیطی و... بالا باشد، سیاست افزایش باروری جواب نخواهد داد، حالا که در کنار تمام این صحبت‌ها مرگ‌ومیر ناشی از کرونا هم اضافه شده است».

کاظمی‌نژاد ضمن تأکید بر خطر کاهش جمعیت، می‌گوید: «محاسبات من نشان داد که سال ۹۹، حدود یک‌پنجم به مرگ‌ومیر‌های کشور اضافه شده است و برآورد خوش‌بینانه ۷۰ هزار و بدبینانه آن ۱۰۰ هزار فوتی داشتیم، که با وجود این سیاست‌های افزایش ولادت، حمایت‌های مالی، بودجه و برنامه‌ریزی باید طوری باشد که این جمعیت ۱۰۰ هزار نفری که از دست رفته، جبران شود، بنابراین برنامه‌ریزی درباره رشد جمعیت یک بسته سیاستی است که فقط پرداختن به موارد ولادت در آن جواب نمی‌دهد. الان درگیر کرونا هستیم، اما امکان دارد بعدا درگیر سیل، زلزله یا توفان شویم که مرگ‌ومیر‌هایی در پی داشته باشد. من معتقدم باید زیربنا را درست کنیم تا مرگ‌ومیر، مهاجرفرستی و مواردی از این دست به حداقل برسد و در کنارش سیاست‌های افزایش ولادت هم داشته باشیم، ولی اگر تمام بودجه را صرف افزایش باروری کنیم و بقیه موارد را رها کنیم دچار مشکل خواهیم شد».

وی در پاسخ به اینکه مرگ‌ومیر کرونا بر آینده جمعیت چه اثری خواهد داشت، اضافه می‌کند: «وقتی کرونا در کشور ما شیوع پیدا کرد بیشتر افراد سن‌بالا را تحت‌الشعاع قرار داد. از نظر جمعیتی ممکن است تعداد کمتر شود، اما دغدغه مدیران ما در اصل جمعیت جوان جامعه است که قصد بر افزایش آن دارند و نگرانی از دید این مدیران برای جمعیت سالمند وجود ندارد، مگر از جنبه انسانی ماجرا که سالمندان هم حق حیات دارند و باید زندگی کنند، دولت جدید قول‌هایی داده و امیدواریم برخورد با این اپیدمی و واکسیناسیون سرعت پیدا کند و در مدت کوتاهی مثل کشور‌های دیگر این زنجیره را کم کنیم که تعداد فوتی‌ها کاهش پیدا کند».

کاظمی‌نژاد درباره تبدیل تعداد جان‌های بی‌جان‌شده به اعداد و ارقام اعلام‌شده و بی‌اهمیت‌شدن فوت افراد، ادامه می‌دهد: «یک نکته قابل بیان وجود دارد، آن‌هم اینکه بار‌ها در صداوسیما دیده‌ام وقتی قرار است تعداد ابتلا و مرگ‌ومیر کرونایی کشور اعلام شود، اول چند آمار فوتی از کشور‌های دیگر مثل هندوستان و برزیل اعلام می‌شود، در صورتی که مثلا برزیل پنچ برابر، آمریکا چهار برابر و هندوستان چندین برابر ما جمعیت دارند و برای نشان‌دادن کاهش شدت، بعد از این‌ها آمار ایران اعلام می‌شود.

همه این‌ها نشان‌دهده بی‌تفاوت‌شدن نسبت به ارقام فوتی‌هاست، در صورتی که جان تک‌تک افراد باید برای ما ارزشمند باشد، وقتی ۷۰۰ فوتی در یک روز داریم یعنی ۷۰۰ خانواده و ۷۰۰ قوم و خویش داغدار شده، همه این اتفاقات باعث افسردگی، بی‌اعتمادی و انفعال می‌شود، چون فرد امیدی به زندگی ندارد که حتی از خودش مراقبت کند و همه این‌ها بر روند فرهنگی جامعه اثر خواهد گذاشت».

اول به فکر زنده‌ها باشیم

علی نجفی‌توانا، آسیب‌شناس و وکیل پایه‌یک دادگستری، با اشاره به موضوع عدم انسجام مدیریت کشور که در‌خصوص مسائل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، بهداشتی وجود دارد، می‌گوید: «متأسفانه در چند دهه گذشته به دلایلی نامعلوم کماکان از این انسجام برخوردار نبودیم. یکی از مسائلی که بار‌ها مقامات کشور یا مسئولان اجرائی تحت امر بر آن پای فشردند، بحث افزایش جمعیت در کشور است که اخیرا هم در مجلس با ارائه طرح‌های حمایت از خانواده طرح‌ها و تخفیفات مادی برای فرزندآوری مطرح کردند، همچنین رؤسای جمهوری اسلامی برای تشویق به فرزندآوری شعار و برنامه‌های مختلفی را اعلام کردند، اما کماکان به دلایل نامعلومی این افزایش جمعیت انجام نمی‌شود».

این آسیب‌شناس ادامه می‌دهد: «اگر مدیران ما به این درجه از درک مدیریتی برسند که تصریح قانون و تنظیم هر برنامه مستلزم آسیب‌شناسی و چرایی وضعیت موجود است، قطعا راه‌حل‌های ارائه‌شده و شعار‌های بیان‌شده منطبق با نتایج یک آزمون آسیب‌شناسی مؤثر خواهد بود و در این صورت با چالش‌های موجود در کشور مواجه نمی‌شویم».

وی با اشاره به اینکه خانواده به‌عنوان بنیان سازمان اجتماعی باید مورد حمایت حاکمیت باشد، می‌گوید: «در این زمینه تأمین حقوق اجتماعی، فرهنگی، آموزشی، بهداشتی از وظایف اولیه حاکمیت است که متأسفانه در سالیان گذشته به دلایل سوء‌مدیریت، ناکارآمدی، نبود شایسته‌سالاری و مشکلات و مسائل داخلی و خارجی ما نتوانستیم حقوق ملت را آن‌گونه که باید تأمین کنیم. در بحث افزایش جمعیت هم این اپیدمی موجود در دو سال اخیر سوء مدیریت کار را به آنجا کشانده که روزانه شاهد فوت ۶۰۰ تا ۷۰۰ نفر هستیم که بر اساس آمار غیر‌رسمی این اعداد بیشتر است که حتی توسط برخی مقام‌ها هم اعلام شده؛ درحالی‌که طبق اخبار واصله مرگ‌ومیر برخی کشور‌ها در حد صفر است».

نجفی‌توانا تأکید می‌کند: «عدم پیشگیری به‌موقع و اطلاع‌رسانی، عدم ورود واکسن مورد نیاز، تعارض در سیاست خرید واکسن یا دستگاه سنجش کرونا، همه این‌ها موجب شد بیماری کرونا امروز از لحاظ جمعیت کشور را دچار بحران کند و الان جزء چند کشور اول از لحاظ مرگ‌ومیر کرونا هستیم. بر اساس قواعد و مفاد قانونی برای جلوگیری از بیماری‌های واگیردار مانند ماجرای اپیدمی کرونا دولت‌ها باید برای واکسیناسیون اقدامات لازم را اتخاذ می‌کردند. زمانی که ما شعار افزایش جمعیت در کشور می‌دهیم، ولی نمی‌توانیم از سرمایه‌های موجود و جوان‌های کشور حمایت کنیم، این تعارض و انسداد به نوعی ما را دچار سردرگمی و به‌هم‌ریختگی برنامه‌های بهداشتی، درمانی و حتی حمایت از خانواده می‌کند، این در حالی است که بر اساس اسناد بین‌المللی ما موظفیم از لحاظ بهداشتی از مردم حمایت کنیم. این حمایت امروز نه فقط در موارد اقتصادی انجام نشده بلکه از لحاظ بهداشتی هم ما کماکان با وضعیتی بحرانی مواجه هستیم. فراموش نکنیم افزایش جمعیت با شعار معنا پیدا نمی‌کند».

این آسیب‌شناس بر این باور است که وقتی دو‌سوم جوان‌های کشور بی‌کار هستند، بسیاری افراد کار پیدا نمی‌کنند یا به کار‌های غیر از رشته‌ای که در آن تحصیل کرده‌اند، مشغول هستند و کم‌کم میل به ازدواج به حداقل خواهد رسید و می‌گوید: آخرین آمار‌ها نشان می‌دهد میزان طلاق در کشور به ۵۰ درصد رسیده است و در کل حقایق نشان می‌دهد باید فعلا به فکر زنده‌ها باشیم تا بعد با برنامه‌ریزی برای ازدواج جوان‌ها و فرزندآوری آن‌ها زمینه افزایش جمعیت را فراهم کنیم. جالب است که بدانیم بسیاری از جوان‌های ما که ازدواج کرده‌اند یا میل به فرزندآوری ندارند یا اگر فرزندی دارند به تک‌فرزندی بسنده می‌کنند که همین باعث مشکلاتی در تربیت فرزند خواهد شد. در واقع ما اول باید مشکل را با خودمان حل کنیم. یعنی یک سیاست واحد در مجموعه امور کشورداری اتخاذ کنیم و بر اساس آن برنامه‌ریزی کنیم؛ به نوعی که اداره حمایت از خانواده‌ها را داشته باشیم. برای نمونه در کشوری مثل فرانسه برای فرزندآوری به خانواده‌ها هم از لحاظ مسکن کمک می‌کردند و هم برای هر فرزند‌آوری جایزه نقدی می‌گذاشتند و بعد تا مرحله اتمام تحصیلات نوعی بیمه برای فرد در نظر می‌گرفتند. آیا در کشور ما چنین سیاستی اعمال می‌شود؟ نتیجه آن می‌شود که یا ازدواج نمی‌کنند یا طلاق می‌گیرند یا فرزند‌آوری نخواهند داشت؛ بنابراین باز در آخر تأکید می‌کنم مسئولان بیشتر برای حفظ زندگان باید تلاش کنند».

برچسب
دیدگاه کاربران