رقص مرگ در کانال مانش/ ماجرای مفقود شدن جوان سردشتی حین مهاجرت به بریتانیا
بار دیگر یک هموطن کرد اهل سردشت در میان آبهای مانش مفقود و به احتمال زیاد جان باخته است. مرگی دردناک در مسیر مهاجرت به دیاری که شاید بیش از موطن اصلی به انسان احترام بگذارد.
جامعه ۲۴ ، شادی مکی: روز چهارشنبه ۴ آذر ماه بود که خبر رسید یک قایق حامل پناهجویان با ۳۳ سرنشین به مقصد بریتانیا در کانال مانش غرق شد. آنطور که منابع خبری گفتهاند تنها دو نفر از سرنشینان این قایق نجات پیدا کردند. برخی از گزارشها نیز تعداد سرنشینان این قایق را ۵۰ تن اعلام کرده است. قایقی که پس از جدا شدن از سواحل دانکرک در شمال فرانسه در مانش واژگون شد و به زیر آب فرو رفت. این حادثه که ژان کاستکس، نخست وزیر فرانسه نیز آن را یک «تراژدی» نامیده، مرگبارترین فاجعه از زمان اوجگیری اقدام به عبور مهاجران از کانال مانش برای رسیدن به بریتانیا در سال ۲۰۱۸ میلادی محسوب میشود.
به گزارش جامعه ۲۴ ، آنچه این خبر را برای ما ایرانیان بیش از پیش حائز اهمیت کرده و تلخ میکند آن است که بار دیگر نام یک هموطن کرد در میان سرنشینان این قایق مشاهده میشود. سیروان علیپور جوان ۲۳ ساله اهل شهر سردشت که با هزاران امید و آرزوی به بار ننشسته در وطن، هوای مهاجرت کرد، اما برای رسیدن به این هدف خطرناکترین راه یعنی همراه شدن با قاچاقاچیان و مهاجرت از مسیری غیرقانونی را برگزید.
با برادر بزرگتر سیروان که این روزها در انتظار نشانی از برادر مفقود شده است به گفتگو نشستیم.
سیروان علیپور، یکی از سرنشینان قایق غرق شده مهاجران
برادر سیروان به جامعه ۲۴ میگوید: «سیروان تا سوم دبیرستان درس خوانده بود. علاقهای به درس و ادامه تحصیل نداشت، دوست داشت در بازار کار کند و درآمد داشته باشد. با اینکه ما در یک شهر مرزی زندگی میکنیم، اما برای جوانان ما فرصتهای شغلی چندانی وجود ندارد. به همین دلیل هم مهاجرت به یکی از دغدغههای جوانان ما تبدیل شده است. سیروان هم یکی از آنها بود که به دلیل مهیا نبودن زمینه اشتغال به کار مورد علاقه، تصمیم به مهاجرت گرفت.»
سیروان بارها به خانواده اطلاع میدهد که قصد دارد برای گذراندن یک دوره آموزش مکانیکی راهی تهران شود، این موضوع با توجه به اینکه او مدتی هم شاگر مکانیکی بوده برای خانواده چندان عجیب نیست. تا اینکه چند روزی از سیروان خبری نمیشود، گوشیاش هم خاموش است، خانواده گمان میکند که او راهی تهران شده تا اینکه چند روز بعد و درست در آخرین روزهای شهریور با خانواده تماس گرفته و اعلام میکند که به ترکیه رفته و قصد دارد از آنجا به اروپا عزیمت کند.
برادر سیروان میگوید: او اطلاعات زیادی به ما نداد، اما میدانیم که قطعه زمینی که پدر برایش خرید را فروخته و وامی هم گرفته بود و احتمالا خرج سفرش را از همین راه تامین کرد.
جوان ۲۳ ساله خسته از تمام محرومیتها و نبود امکانات و فرصت برای آینده چند باری به خانواده میگوید که روزی از کشور خواهد رفت، با این حال خانواده گمان نمیکرد که بدون اطلاع برود. او همه غمها و دغدغههایش را با برادر بزرگتر در میان میگذارد، اما این بار برادر به حکم دانشجو بودن در خانه حضور ندارد، سیروان میرود و به برادر هم درباره تصمیمش نمیگوید. به هر حال سه هفته بعد از حضورش در ترکیه راهی اروپا شده و به فرانسه میرود. یک ماه و نیم در فرانسه میماند در طول سفر گوشی جوان به آب میافتد و میسوزد. به همین دلیل هم هست که سوم آذر ماه یعنی یک روز قبل از حادثه یکی از همراهان سفرش که از کردهای عراق است از طرف سیروان با خانواده تماس گرفته و اطلاع میدهد که احتمالا همان شب از فرانسه به سمت انگلستان حرکت میکنند.
به گفته برادر این جوان، از آن روز تاکنون خانواده هیچ خبری از سیروان ندارند. دوست او هم تاکنون آنلاین نشده و تماسی هم نگرفته است مسالهای که نگرانی خانواده از مرگ سیروان جوان را چند برابر میکند. هیچ جسدی هم برای احراز هویت وجود ندارد. اما فرمانداری شهرستان و نماینده سردشت به خانواده قول دادهاند که در صورتی پیدا شدن و شناسایی جسد سیروان کمک کنند تا او را به کشور بازگردانند.
روایت مردمی که در مسیر مهاجرت جان باختند
به گزارش جامعه ۲۴ این اولین بار نیست که نام یک ایرانی و یک هموطن کرد در میان فهرست پناهجویان دست از جان شسته جا خوش میکند؛ گویا مرگ قصد دارد هر چند ماه یک بار نام یک ایرانی را در فهرست مردگان نا امید شده از وطن جای دهد.
۲۴ خرداد ۱۴۰۰ یعنی حدود ۶ ماه پیش خانواده ابراهیمنژاد اهل شهر ربط از توابع شهرستان سردشت واقع در آذربایجان غربی از ایران مهاجرت کردند. پدر ۳۴ ساله خانواده کارگر بود و هر روز هم شرایط یافتن کار برای او سختتر میشد. آنها از مسیرهای غیررسمی عازم ترکیه شده و به دلیل نبود پول کافی به همراه گروهی از مهاجران دیگر پای پیاده راهی یونان میشوند، بعد از رسیدن به یونان مهری مادر ۳۰ ساله خانواده در حالی که به مدت ۳ روز و در ساعات طولانی در جنگل پیادهروی کرده است به دلیل کمتوانی و گرمای هوا جانش را از دست میدهد.
اما شدت خواست جوانان بهویژه در غرب کشور برای جلای وطن و رسیدن به سرزمینی که شاید برایشان خوشبختی به ارمغان بیاورد آنچنان بالاست که ۱۶ خرداد ماه یعنی یک هفته پیش از مرگ تلخ مهری، نیز محسن احمدی و رزگار قربانی اهل مریوان در حادثه واژگونی خودرو حامل پناهجویان حین فرار از دست پلیس در شهر کاوالا یونان جان خود را از دست داده و و آرمن، برادر محسن هم مجروح میشود.
بیشتر بخوانید: تکرار تراژدی مهاجرت از کشور؛ این بار مادری جوان جان باخت/ چرا کردها جلای وطن میکنند؟
اما ۶ ماه از قبل از حوادث تلخ خرداد ماه یعنی در آبان ۹۹ قرعه مرگ به نام خانواده ۵ نفره ایراننژاد از اهالی روستای گلینه از توابع شهرستان سردشت افتاد. خانوادهای که برای رسیدن به زندگی با رفاه بیشتر و تامین آیندهای بهتر برای فرزندانش راهی اروپا شده و در کانال مانش و در مسیر عزیمت از فرانسه به انگلستان همگی در آب غرق شدند. پیکر بیجان آرتین فرزند (۱۵ ماهه) این خانواده، ۶ ماه بعد یعنی در همین خرداد ماه در آبهای نروژ پیدا شد. دردناک آنکه به جز خانواده ایراننژاد تعدادی دیگر از سرنشینان این قایق نیز ایرانی و اهل سردشت بودند که به بیمارستانهای فرانسه منتقل شدهاند.
به گزارش جامعه ۲۴ آنطور که برخی از منابع خبری اطلاع میدهند تنها از ابتدای سال ۱۴۰۰ تاکنون دستکم ۸ تن از هموطنان کُرد اهل شهرهای کرمانشاه، ثلاثباباجانی، مریوان (۳ مورد) و سردشت (۳ مورد) در حین رفتن به اروپا جانشان را از دست دادهاند که دو نفر از آنها زن بودهاند. در بیشتر این موارد رفتارهای غیرایمن و خطرناک قاچاقچیان در حین سفر عامل غرق شدن سرنشینان بیپناه این قایقهاست، رفتارهایی که از سوار کردن مسافر بیش از حد ظرفیت قایقها تا عدم توجه به اعلانهای هواشناسی منطقه را دربرمیگیرد.
چرا برخی مرزنشینان مرگ را به ادامه زندگی در کشور ترجیح میدهند؟
اعتراف به این مساله بسیار هولناک است که ایرانیان و به خصوص شهروندان غرب کشور بدون توجه به تمام خطرات دست از جان شسته و فرار را بر قرار ترجیح دهند. این هموطنان با وجود مرگهای مداوم در راه مهاجرتهای غیرقانونی و در مسیرهای غیررسمی باز هم با آخرین سرمایه خود همچون مردم جنگزده و در راه مانده دل به خطر میسپارند تا در سرزمینی دیگر سکنی گزینند. این مرگها وقتی ابعاد پررنگتری به خود میگیرد که بدانیم خودکشی تنها در سردشت طی ۳ ساله گذشته رشدی ۸۶ درصدی داشته است و ۱۰.۶ درصد از جمعیت دانشآموزی شهرستان سقز (از توابع کردستان) خودکشی را تجربه کردهاند. شاید مرگ در مسیر مهاجرت برای مردمی که در اثر فشارها و سختیهای زندگی به راحتی خود را به پایان میرسانند چندان هم ترسناک نیست.
برای پی بردن به علت این بیپروایی در مرگ و پناه بردن به دیگر کشورها به قیمت جان باید به سخنان سال گذشته کمال حسینپور، نماینده مردم سردشت نگاهی دوباره انداخت او که بعد از حادثه تلخ غرق شدن خانواده ایراننژاد پیگیر بازگرداندن اجساد این خانواده به کشور بود گفته بود: «تاکنون بیش از هزار نفر از مردان و زنان جوان سردشتی از کشور مهاجرت کردهاند. بیشتر این مهاجران را مردان و حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد را مردمی تشکیل دادهاند که به صورت خانوادگی اقدام به مهاجرت کردهاند».
حسینپور، نبود شغل و امکانات رفاهی و درمانی در اولین شهر شیمیایی جهان و کمتوجهی به معیشت مردم این شهر را عامل اصلی این مهاجرتها دانسته و عنوان کرده بود: «مردم نیاز به شغل دارند و شرایط به گونهای شده که مردم مانند آقای رسول ایران نژاد که جان خود و خانوادهاش از دست رفت، هرچه دارند میفروشند و با کمک قاچاقچیان کشور ترکیه به این کشور رفته و از آنجا راهی اروپا میشوند».
بیشتر بخوانید: ۱۰.۶ درصد جمعیت دانشآموزی سقز خودکشی را تجربه کردهاند/ کتمان بالا بودن نرخ خودکشی در کشور چاره کار نیست
دکتر کامل دلپسند، جامعهشناس توسعه اجتماعی و استاد دانشگاه که خود کرد زبان است نیز درباره مهاجرت با شرایط سخت در مناطق کردنشین کشور به جامعه ۲۴ گفته بود: «مهاجرت در مناطق جنوب غربی آذربایجان غربی در تمام کشور رتبه یک را به نسبت جمعیت خود دارد. به عنوان مثال سردشت با وجود ظرفیت گردشگری، اقتصادی و فرهنگی بالایی که دارد به دلیل واقع شدن در استان آذربایجان غربی دچار طردشدگی سیستماتیک از بعد فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی شده است. افراد در این شهرستان شغل و حیات اجتماعی ندارند، تنها مرزی که تبادل مرزی در آن رخ داده و بخشی از منابع درآمدی جوانان در این منطقه است بسته شده است. در این شهر افراد تحصیلکرده به دلیل بیکاری ناچار به دستفروشی هستند. این افراد کدام فرصت اجتماعی و حیات اجتماعی را دارند؟»
به گزارش جامعه۲۴ ، یادمان باشد مناطق کردنشین همان شهرهایی هستند که شهروندان آن به جرم کولبری کشته شده و در بحبوحه بیکاری و فقر تنها راه معاش بر آنها بسته میشود. شاید وقت آن رسیده که مسئولان کشور دست از بیتفاوتی برداشته و به جای شعار دادن به عمق فجایعی که در شهرهای دور از مرکز رخ میدهد و به طور کلی مصائبی که به دلایل اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی بر سر شهروندان میآید نگاهی تخصصی انداخته و برنامهای کاربردی ارائه و اجرا کنند.