قربانی دریای مانش شب چله به خانه بازگشت
سیروان بیجان را پیچیده در پتویی سرخرنگ، رو به صفی از مردان سوگوار خواباندهاند؛ زیر سقف مسجد سردشت. مردان، نماز میت اقامه میکنند برای سیروان؛ آخرین قربانی هجرت.
جامعه ۲۴- سیروان، ۹۳ روز قبل، خاک سردشت را بوسید و پا در جاده کوچ گذاشت و ۹۳ روز بعد، تن بیجانش را برای سردشت پس آوردند. غروب سهشنبه، ۳۰ آذر، وقتی در باقی شهرهای ایران، مردم، سفره چله میگستردند، سردشت و خانههایش، سوگوار سیروان بود و مردانی که در صف نماز بر جسد سرد سیروان ایستاده بودند، میدانستند که سیروان؛ پسر ابوبکر و برادر سامان، آخرین قربانی هجرت نیست و آغوش سردشت، باید تا همیشه برای پیکر بیجان سیروانها باز باشد.
سیروان گم شده بود
روز چهارم آذر، خبر واژگونی یک قایق بادی در آبهای مانش و غرق شدن ۲۷ پناهجوی سوار بر این قایق که راهی انگلستان بودند، تا سردشت رسید؛ تا روستای «گولان»، تا خانه ابوبکر علیپور. تا چند روز بعد از این اتفاق، خانواده علیپور نمیدانستند سیروان را برای همیشه از دست دادهاند. ۱۲ روز بعد، سامان علیپور؛ پسر ابوبکر، برادر سیروان، وقتی هنوز نمیدانست که دیگر صدای برادرش را نخواهد شنید، برای خبرنگار پایگاه خبری «جامعه ۲۴» از سیروان گفت؛ از آخرین حرفهای سیروان، از آخرین تردیدها، آخرین امیدها: «سیروان تا سوم دبیرستان درس خوانده بود.
علاقهای به درس و ادامه تحصیل نداشت، دوست داشت در بازار کار کند و درآمد داشته باشد. با اینکه ما در یک شهر مرزی زندگی میکنیم، اما برای جوانان ما فرصتهای شغلی چندانی وجود ندارد. به همین دلیل هم مهاجرت به یکی از دغدغههای جوانان ما تبدیل شده است.
سیروان هم یکی از آنها بود که به دلیل مهیا نبودن زمینه اشتغال به کار مورد علاقه، تصمیم به مهاجرت گرفت. سیروان بارها به خانواده اطلاع داد که قصد دارد برای گذراندن یک دوره آموزش مکانیکی راهی تهران شود، چند روزی از سیروان خبری نشد، گوشیاش هم خاموش بود، خانواده گمان کرد که او راهی تهران شده تا اینکه چند روز بعد و درست در آخرین روزهای شهریور با خانواده تماس گرفت و اعلام کرد که به ترکیه رفته و قصد دارد از آنجا به اروپا عزیمت کند. او اطلاعات زیادی به ما نداد، اما میدانیم که قطعه زمینی که پدر برایش خرید را فروخته و وامی هم گرفته بود و احتمالا خرج سفرش را از همین راه تامین کرد. سه هفته بعد از حضورش در ترکیه، راهی اروپا شد و به فرانسه رفت. یک ماه و نیم در فرانسه ماند و سوم آذرماه (یک روز قبل از حادثه) یکی از همراهان سفرش که از کُردهای عراق بود، از طرف سیروان با خانواده تماس گرفت و اطلاع داد که احتمالا همان شب از فرانسه به سمت انگلستان حرکت میکنند.»
در فضای مجازی نوشته بودند: «نامش سیروان است؛ مهمترین و معروفترین رودخانه هورامان در کرمانشاه. سرچشمه از کردستان میگیرد با مسیری نسبتا طولانی و پر پیچ و خم؛ مثل زندگی سیروان، جوانی که به دنبال آرزوها و رویاهایش به دل آب زد برای داشتن یک زندگی معمولی. رودخانه سیروان را محلیهای کرمانشاه، آب سیروان میخوانند. اما احتمالا نه آنها میدانستند که این واژه، همه سرنوشت یک جوان است و نه حتی خود سیروان. میگویند رودها به دریا میریزند. سیروان هم انگار به دریا ریخت. حالا خانوادهاش با هر رود و رودخانه و دریایی، او را به خاطر خواهند آورد.»
بیشتر بخوانید: آخرین فیلم از پناهجوی ایرانی جانباخته در کانال مانش/ ویدئو
تن سیروان علیپور، چند ساعتی پیش از آغاز جشن «چله»، ابتدای غروب واپسین روز پاییز، در یکی از گورستانهای سردشت به خاک سپرده شد.
جان جوانان ایرانی، در جادههای پناهجویی تمام میشود
فهرست «اعتماد» از قربانیان پناهجویی، سوگنامهای بسیار خلاصه برای جانباختگان ایرانی در جادههای پناهجویی است. طی ۱۰ سال گذشته، دهها زن و مرد ایرانی در مسیر دشوار و پر خطر عزیمت غیرقانونی به خاک اروپا، گرفتار حادثه شده و فوت کردهاند. غیر از اینها، دهها مرد ایرانی هم که از پس سالهای متمادی انتظار در کمپهای پناهجویان استرالیا و اتریش و یونان و آلمان و ترکیه، جان به لب شده و از گشایش هر روزنه در دیوارهای ضخیم موسوم به «بررسی پرونده» دست شستهاند، در ثانیه صفر امید، داوطلبانه و دردناک، با این جهان و متعلقاتش وداع کردهاند. غیر از این، دهها مرد ایرانی در اقصینقاط مقصدهای پناهجویان، قربانی حملات نژادپرستانه یا ضرب و شتم ماموران دولتی کشورهای مقصد شده و. همه اینها، شمار این زنان و مردانی که امروز بین ما نیستند و اینجا فقط فهرست خلاصهای به یاد همه این جانباختگان فراهم شده، اخطار مختصری است خطاب به مسوولانی که به صندلیهای مسوولیت تکیه میزنند و نمیدانند یا نمیخواهند بدانند که طاقت هر انسان، هر انسان مستاصل از تبعیض و فقر و بیکاری و نداری و کوبیده شدن به درهای بسته، یک روز، یک شب به پایان میرسد و آن لحظه است که تاروپود بدترین تصمیمها، یا شاید بهترین تصمیمها، تنیده میشود. سیروان، سیروانها، کدام سو ایستاده بودند؟ سوی بهتر؟ سوی بدتر؟
جسد فاضل چگینی؛ پناهجوی کُرد ایرانی، زمستان سال ۱۳۹۴ بیرون از حصارهای کمپ پناهجویان کریسمس - استرالیا پیدا شد.
امید، پناهجوی ایرانی ۲۳ ساله، بهار سال ۱۳۹۵ در کمپ پناهجویان نائورو - استرالیا، خودسوزی کرد و به دلیل شدت سوختگی درگذشت.
جسد سپهر خیامباشی، پناهجوی ایرانی ۳۶ ساله ساکن در «پاموک قلعه» ترکیه، مهر ماه ۱۳۹۵، در خیابان پیدا شد.
جسد حامد شمشیریپور؛ پناهجوی ایرانی ۳۱ ساله، مرداد ۱۳۹۶، بیرون از حصارهای کمپ مانوس - استرالیا پیدا شد.
جسد یک پناهجوی ایرانی ۲۶ ساله، خرداد ۱۳۹۷، بیرون از حصارهای کمپ نائورو - استرالیا پیدا شد.
اردیبهشت ۱۳۹۵، محمد جعفری؛ پناهجوی ایرانی ساکن در کمپ پناهندگان «هرتن» مونیخ، به دلیل حملات و ضرب و شتم توسط سایر پناهجویان کشته شد.
اسفند ۱۳۹۴، به دنبال واژگونی قایق حامل پناهجویان در آبهای ساحلی غرب ترکیه به سمت جزایر یونان، ۵ پناهجوی ایرانی جان باختند.
اسفند ۱۳۹۳، حمید خزایی؛ پناهجوی ایرانی ۲۴ ساله، ساکن در کمپ پناهندگان مانوس - استرالیا، بر اثر عفونت خونی منتشره به دلیل اهمال درمانی و مراقبتهای پزشکی، دچار مرگ مغزی شد و جان باخت.
شهریور ۱۳۹۷، یک پناهجوی ایرانی ساکن در کمپ پناهجویی اتریش، در اعتراض به انتظار چند ساله برای تعیین تکلیف پروندهاش، مقابل دفتر کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل، خودسوزی کرد و بر اثر شدت سوختگی جان باخت.
اسفند ۱۳۹۲، رضا براتی؛ پناهجوی ایرانی ۲۳ ساله از اهالی ایلام و ساکن در کمپ پناهندگان جزیره مانوس - استرالیا، بر اثر ضرب و شتم ماموران کمپ جان باخت.
آبان ۱۳۹۰، به دنبال واژگونی قایق حامل پناهجویان در آبهای ساحلی استرالیا، ۸ پناهجوی ایرانی جان باختند.
آذر ۱۳۹۷، جسد یخزده یک پناهجوی ایرانی ۴۰ ساله، در خیابانهای بلگراد پیدا شد.
خرداد ۱۴۰۰، محسن محمدی و ریزگار قربانی؛ پناهجویان ایرانی و از اهالی مریوان، بر اثر واژگونی خودروی حامل پناهجویان در جاده شهر «کاوالا» یونان جان باختند.
آذر ۱۴۰۰، بختیار موسیزاده؛ پناهجوی ایرانی ۲۵ ساله و از اهالی «ثلاث باباجانی» در مرز لهستان، بر اثر شدت سرما یخ زد.
مرداد ۱۴۰۰، منیره حیدری؛ پناهجوی ایرانی ۳۵ ساله و از اهالی کرمانشاه، بر اثر واژگونی قایق حامل پناهجویان در آبهای ساحلی یونان غرق شد.
اردیبهشت ۱۴۰۰، بهزاد محمودی؛ پناهجوی ایرانی اهل بوکان، مقابل دفتر سازمان ملل در شهر اربیل، خودسوزی کرد و ۶ روز بعد؛ با جراحات سوختگی درجه ۳، جان باخت.
آبان ۱۳۹۹، خانواده ایراننژاد؛ پناهجویان ایرانی ساکن سردشت؛ رسول ایراننژاد / ۳۵ ساله، شیوا محمدپناهی / ۳۵ ساله، آرتین ایراننژاد / ۱۵ ماهه، آنیتا ایراننژاد / ۹ ساله، آرمین ایراننژاد / ۶ ساله، بر اثر واژگونی قایق حامل پناهجویان در دریای مانش غرق شدند.
اسفند ۱۳۹۸، کامران گودرزی؛ پناهجوی ایرانی ۱۸ ساله، بر اثر ضرب و شتم پلیس و مرزنشینان ترکیه جان باخت.
مهری نبیزاده؛ پناهجوی ایرانی ۳۰ ساله و اهل سردشت، خرداد ۱۴۰۰، به دلیل ایست قلبی، در جاده پناهجویی ترکیه به سمت مرز یونان جان باخت.
عثمان مزین، وکیل دادگستری: شهر سردشت حدود صد هزار نفر جمعیت دارد که در دو سال اخیر، حدود شش هزار نفر آن به اروپا مهاجرت کردند که مقصد غالب آنان کشور انگلستان است و در این مدت هم بیش از ده نفر از شهروندان مهاجر در این راه جان خود را از دست داده و تعدادی از آنان هم مفقودالاثر هستند و زنده ماندن آنان در حالتی از ابهام قرار دارد؛ با این اوصاف مهاجرت بیرویه جوانان تبدیل به معضلی بزرگ شده که تمام مسوولان شاهد و ناظر آن هستند ولی هیچ راهکاری برای توقف آن اتخاذ نمیکنند که این احتمال در ذهن مردم ایجاد شده که گویا مسوولان هم از این وضعیت خشنود هستند.
مهاجرت حدود ۶ درصد از سکنه این شهر که بیشتر آنان جوان و تحصیلکرده و آماده به کار هستند و والدین و همسر و فرزندان خود را رها کرده بیانگر معضلی عظیم است که آثار زیانبار آن در سالهای آینده آشکار خواهد شد. با افتتاح سد در این شهرستان زمینهای مرغوب کشاورزی فراوانی از بین رفته و آب رودخانه زاب، بدون جلب نظر مردم راهی دریاچه ارومیه میشود با این امید که بر بخشی از سیاستهای اشتباه که منجر به خشکاندن آن شده سرپوشی گذاشته شود و اشتغال به کولبری هم نتیجهای جز کشتن آنان نداشته و به دلیل سختگیریهای دولت عملا کسبوکار مرزی تعطیل شده که، چون جوانان این شهر امیدی به تامین معیشت و سیر کردن شکم خود ندارند ناچارا راه پرخطر مهاجرت را در پیش میگیرند. در این شرایط انتظار میرود مسوولان عوامل گرایش جوانان به مهاجرت را شناسایی کرده و راه را برای ماندن آنان در خاک خود تسهیل و امکانپذیر سازند.