مرز انتشار تصاویر خشن در رسانهها کجاست؟
انتشار فیلم سر بریده زن اهوازی فارغ از هولناک بودن جنایت، این سوال را هم ایجاد کرد که رسانهها برای حساس کردن جامعه نسبت به خشونتهای اینچنینی تا چه اندازه مجاز به بازتاب اتفاقات هستند؟ آیا انتشار صحنه خشن غیرقانونی بود؟ آیا میتوان به نام آزادی بیان تصاویری از این دست را منتشر کرد یا، اما و اگرهایی وجود دارد. رضا غبیشاوی و اکبر منتجبی از روزنامهنگاران باسابقه ایران هستند که به این پرسشها پاسخ دادهاند و از مرز انتشار تصاویر خشن در رسانه سخن گفتهاند.
جامعه ۲۴- قتل مونا حیدری زن اهوازی به دست همسرش یکی از هولناکترین حوادث رخ داده در ایران بود که بازتاب زیادی در افکار عمومی داشت. انتشار فیلم آن نیز واکنشهای متعددی در پی داشت. اگرچه فیلم این اتفاق در عمده کانالهای و گروههای مجازی منتشر شده بود، اما در میان رسانههای، خبرگزاری رکنا برای نخستین آن را منتشر کرد. انتشار این فیلم واکنشهای متعددی را به همراه داشت؛ برخی معتقد بودند اتفاق در حوزه عمومی بوده و باید اطلاعرسانی میشده، اما برخی بر این باور بودند که انتشار چنین صحنههای خشنی خلاف عرف رسانه نبوده و رسانهها مجاز به انتشار چنین تصاویری نیستند. رضا غبیشاوی معاون سردبیر عصر ایران و اکبر منتجبی سردبیر روزنامه سازندگی از منطق رسانه تحلیل کردهاند که فرآیند انتشار فیلمهای خشن چیست و یک رسانه تا چه حد آزادی عمل دارد که خشونت را به تصویر بکشد.
مرزبندیهای انتشار تصاویر خشن چیست؟
رضا غبیشاوی به رویداد۲۴ میگوید: در رسانه، برای انتشار محتواهای مختلف از جمله متن، عکس و ویدئو (فیلم) مرزهای متعددی وجود دارد. مهمترین مرزبندیها شامل قانون، اصول حرفهای و قانون است. دربرخی موارد میان هر دو یا هر سه همپوشانی وجود دارد. در چارچوب قانونی که باید و نبایدهای شفاف و نوشتهشدهای وجود دارد که برای نقض آنها هم مجازاتها انتشار تصاویر و فیلمها در چارچوب قانونی و حقوقی، باید و نبایدهای نوشته شده و مشخص وجود دارند که نقض آنها با مجازاتهای ملموس و شفاف روبرو میشود. توهین و افترا و تهمت از این جمله هستند.
وی ادامه داد: درباره چارچوب حرفهای نیز میتوان گفت اصول و باید و نبایدهایی که میان روزنامهنگاران شناخته شده هستند و نقض آنها منجر به کاهش سطح حرفهای رسانه در میان مخاطبان و همصنفان میشود. به عنوان مثال، تیتر نقطه ندارد و املای کلمات باید صحیح نوشته شود. در صورت نقض این موارد، برخلاف موارد حقوقی، دادگاه دخالت نمیکند و رسانه و روزنامهنگاران محاکمه نمیشوند بلکه سطح آنها تنزل مییابد و اعتماد مخاطبان و افکار عمومی به آنها کاهش مییابد. در مرحله سوم با مرزبندی اخلاقی روبرو هستیم؛ به عنوان مثال چهره کودکان در موقعیتهای منفی نباید منتشر شود حتی اگر این کودک خود موافق باشد. برخلاف چارچوب نخست (حقوق و قانون)، بخش مهمی از چارچوبهای حرفهای و اخلاقی، نسبی هستند. همچنین به مانند قانون که معمولا کشور به کشور متفاوت هستند اصول اخلاقی نیز ممکن است کشور به کشور متفاوت باشند.
این کارشناس رسانه میگوید: در ارتباط با اتفاقات مربوط به انتشار فیلم و عکسهای مرتبط به قتل ناموسی در اهواز باید گفت انتشار فیلم و عکسهایی از قاتل در حالی که سر بریده همسرش در دستش بود نقض قانون نبود، گرچه با برخی تفاسیر میتوان به نقض قانون هم رسید؛ در واقع به لحاظ اصول حرفهای و اخلاقی نادرست بود. انتشار تصاویر خشن که جامعه را دچار شوک میکند یا تاثیر منفی بر ذهن مخاطبان میگذارد به لحاظ اصول حرفهای و اخلاقی صحیح نیست. البته این موضوع نیز خود کشور به کشور دستخوش تغییر میشود. به عنوان مثال انتشار عکس و فیلم از صحنههای سر بریدنهای داعش یا دیگر جنایتهای خشن اعضای این گروه در رسانه نادرست است، زیرا تاثیر منفی بر روح و روان مخاطبان دارد. علاوه بر این، این نوع اطلاعرسانی میتواند به تبلیغ غیرمستقیم این فعالیتها منجر شود.
غبیشاوی میگوید: در حال حاضر بالاترین سطح از رعایت این چارچوبها در رسانههای آمریکا رعایت میشود. به عنوان مثال به هنگام تیراندازی تروریستی یا حمله مسلحانه گروگانگیری در آمریکا، شما در رسانههای این کشور تصویر یا فیلمی از صحنههای خشونتآمیز، خون، اصابت گلوله به بدن افراد نمیبینید بلکه تمرکز بر حاشیههایی مثل حضور امدادگران، نیروهای پلیس و ساختمانهایی محل حادثه است. در این حوادث اکثر عکس و فیلمها نیز معمولا به صورت تصویربرداری هوایی ضبط شده است.
وی ادامه داد: در این وضعیت فعلی میتوان گفت اقدام سایت رکنا در انتشار تصایری از قاتلی که سر بریده همسرش در دستش بود و در خیابانها راه میرفت به لحاظ حرفهای و اخلاقی نادرست است، زیرا به روح و روان مخاطبان، ضربه شدیدی وارد میکند. همانطور که متاسفانه قبلا صداوسیما در شبکههای تلویزیونی و برخی رسانههای اصولگرا نیز متاسفانه تصاویر خشنی از جنایتهای داعش یا جنایتهای ارتش عربستان سعودی در یمن منتشر میکردند صرفا با این هدف که احساسات مخاطبان را تحت تاثیر قرار دهند. به صراحت میتوان گفت نباید تصاویری را منتشر کرد که به روح و روان مخاطبان، ضربه وارد میکند یا تاثیر منفی جدی در ذهن مخاطب خواهد داشت یا به نوعی تبلیغ خشونت باشد. البته درباره مصادیق موارد گفته شده، کشور به کشور، تفاوت وجود دارد و نیازمند بحث و گفتگو است.
این روزنامه نگار با اشاره بر اینکه اینگونه موارد نباید منتشر شوند، اما میتوان درباره آنها نوشت و بحث و گفتگو داشت و ریشهیابی کرد، یادآور شد: نکته اصلی این است منع انتشار تصویر به معنی منع گفتگو یا تهیه گزارش یا ... درباره این موضوع نیست. حتما باید درباره این موارد نوشت و جامعه را نسبت به موضوع، حساس کرد، اما راه حساسیتزایی مخاطبان، انتشار تصاویر خشن نیست.
رسانه در مسیر طولانی و رویارویی با موقعیتهای مختلف حرفهای میشود
وی با تاکید براینکه توقیف رسانه به دلیل نقض یکی از موارد حقوقی، حرفهای یا اخلاقی، صحیح نیست، گفت: رسانه یک نهاد است و با بروز یک یا چند اشتباه نمیتوان حکم به اعدام آن داد بلکه حداکثر میتوان شکایت کرد و دادگاه صالح، شکایتها و اتهامات را بررسی کند و در صورت تشخیص بروز جرم یعنی نقض قانون یا در برخی موارد نقض اصول حرفهای، جریمه مالی یا مجازاتهای مشابه صادر کرد. وظیفه رسانه اطلاعرسانی است و این طبیعی است که ممکن است در مسیر اطلاعرسانی دچار اشتباه یا نقض چارچوبهای کاری شد، اما اینکه به ضرف بروز خطا، رسانه را توقیف و تعطیل کرد قطعا اشتباه تمامعیار است. رسانه حرفهای در نتیجه حرکت در مسیر طولانی و رویارویی با موقعیتهای مختلف به دست مییابد و در این مسیر بروز خطا قابل پیشبینی است. کدام رسانه حرفهای و قدیمی جهان از بروز خطا مصون بوده است؟ نمیتوان به دلیل خطای یک یا چند روزنامه نگار، همه روزنامهنگاران یک رسانه را مجازات کرد. با این نگاه و این نوع مجازات هیچ رسانه حرفهای قدیمی در جهان دوام نمییافت.
اکبر منتجبی فعال رسانهای به رویداد۲۴ میگوید: هر رسانه باید چارچوب و تعریف مشخصی برای خودش داشته باشه که تا چه اندازهای میتواند خبری که عموم مردم آن را دیده، منتشر کند. رسانه باید نظامنامه داشته باشد. اینگونه نیست که هرچیزی را منتشر کند، در خیابان روزانه اتفاقات مختلفی رخ میدهد، مگر میتوان همه آنها را منتشر کرد؟
فاکتورهای انتشار خبر چیست؟
منتجبی با بیان اینکه هر رسانه سه اصل صحت، دقت و سرعت را رعایت میکند، گفت: خبرگزاریهای بزرگ دنیا سعی دارند این سه اصل را رعایت کنند و برای این فاکتورها ارزش قائل هستند. اینکه خبری که منتشر میکنند صحت داشته باشد، دوم دقت است و خبری که منتشر میکنند دقیق باشد و آثار سوئی به جا نگذارد و فاکتور سرعت که بتوانند سریعتر از سایر رسانهها خبر را منتشر کنند. مثلا بی. بی. سی سعی دارد تا اصل خبر را دریابد و بعد آن را منتشر کند، اما مثلا رویترز فاکتور سرعت برایش اهمیت دارد و حتی خبر را به نقل از منابع آگاه میزند تا بتواند سریعتر از رسانههای دیگر خبر را منتشر کند.
این فعال رسانهای با اشاره به توقیف خبرگزاری رکنا گفت: رکنا در حوزه حوادث خوب کار میکرد، اما به نظرم در انتشار فیلم سر بریده دختر اهوازی شتابزده عمل کرد و فکر میکنم اشتباه بزرگی را در این زمینه مرتکب شد. کم و بیش اتهاماتی به رکنا زده میشد که با انتشار اخبار زرد به دنبال جذب مخاطب است. مثلا دیده بودم خبری با تیترهای تجاوز گروهی در ماشین یا تصویری از سر بریده، بعد که خبر را باز میکردید میدیدید مثلا این اتفاق در بورکینافسو رخ داده است! رکنا همواره سعی داشت ذهن کنجکاو ایرانی را تحریک کند و لایک و بازدیدکننده بگیرد. اتخاذ همین شیوه باعث میشود برای اینکه بیننده بیشتری را جذب کنید، چنین فیلمی را منتشر میکنید. تمام انزجار مردم جدا از قتل، چرخاندن سر در خیابان بوده است، آنوقت چگونه شما اقدام به انتشار و بازنشر این انزجار عمومی میکنید؟
در جوامع مریض لزومی به انتشار اخبار فجیع نیست
این روزنامهنگار معتقد است که در جامعه نرمال لزومی برای انتشار چنین خبرها و فیلمهایی نیست. همچنین در جامعه مریض ما هم لزومی به اینکار نیست. جامعه مریض ما گرفتار اتواع مشکلات سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و نابرابری زیادی است و چه لزومی وجود داره این چنین خبرهای فجیع بازنشر شود. در یک شرایطی است که انتشار این فیلمها باعث میشود جلوی تبعیض و ناموسکشی گرفته شود، اما جامعه ما به آن مرحله و بلوغ نرسیده است که این اتفاق رخ دهد و جلوی این کارها گرفته شود یا اینکه منجر به سیاستگذاری و قوانین درست شود.
سرعت رخ دادن حوادث بد در ایران بسیار بالا است
منتجبی با بیان اینکه سرعت رخ دادن حوادث بد در ایران بسیار بالا است و ذهن مردم فراموشکار است، تصریح کرد: مثلا اگر همین امروز یک اتفاق اقتصادی رخ دهد، ذهن جامعه از قتل به آن سمت میرود. فردا اتفاق دیگری رخ دهد ذهنها به سمت آن میرود بنابراین در چنین فضایی معتقدم بازنشر این فیلمها جز مریضتر کردن جامعه فایده دیگری ندارد. اگر حقوق شهروندی را ملاک قرار بدهیم، مرز انتشار خبر جایی است که آسیبی به مردم و روح و روان آنها نرسد. تعریف ساده حقوق بشر نیز همین است و رسانه هم در این چارچوب قرار دارد. این نکته را در نظر داشته باشید که ممکنه با انتشار این فیلم همه منزجر نشوند، بلکه برخی بگویند بله کار خوبی کرد و دستش درد نکند که غیرت خود را نشان داد. رکنا مروج این خشم بود و کار درستی نکرد.
نشان دادن سر بریده، آزادی بیان نیست
وی ادامه داد: جامعه ما مالکیتی است و زن را ملک خود میدانند و خودشان را مالک زن میدانند. در چنین جامعهای انتشار این فیلمها اثرات سوء دارد. البته این به آن معنی نیست که بگذاریم رسانهای متوقف شود. رسانهها باید هوشیار باشند، اما به نظرم اسم این آزادی بیان نیست. آزادی بیان اعتراض به قدرت مافوق است و قدرت باید اجازه دهد که من صحبت کنم و نباید معترض من شود، نه اینکه هرچیزی بگوییم و اسم آن را آزادی بیان بگذاریم. وقتی درباره آزادی رسانه صحبت میکنیم، این آزادی رسانه معطوف به قدرت است نه شهروند، چون شهروند قدرتی ندارد بنابراین نشان دادن سر بریده آزادی بیان نیست.
این فعال رسانهای میگوید: البته یک نکته هم بگویم؛ اینکه فکر میکنم توقیف رکنا ریشه در گذشته داشته باشد، ریشه در مباحثاتی که میان معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد و رکنا بر سر انتشار اخبار زرد و تذکراتی که گرفته بود. رکنا انتشار چنین اخباری را برای خود بد نمیدانست، و این اتفاق پاس گلی بود برای توقیف خودشان! آنها نیز دیدند که بهترین زمان توقیف است و رسانه را توقیف کردند. اما به نظرم بعد از مدت کوتاهی رفع توقیف میشود، چرا که دولت هم به دنبال این نیست. رسانهها توسری خور شدهاند؛ چه به لحاظ مالی، چه به لحاظ اعتبار اجتماعی در وضعیت بدی قرار دارند و در این شرایط دولت به صرافت برای برخورد با رسانهها نمیافتد.