کد خبر: ۲۹۹۲۹
تاریخ انتشار: ۱۳:۰۵ ۳۰ بهمن ۱۴۰۰

دکتر مریم ظهوریان: فرار دختران زمینه فرهنگی و تربیتی دارد

۱۵ آذر امسال و به‌دنبال دستگیری مرد شروری به نام سعید در خیابان قزوین تهران رسیدگی به پرونده موسوم به خانه وحشت به دستور بازپرس محمد وهابی آغاز شد. مأموران پلیس در این خانه با دو دختر جوان که در آنجا حبس شده و جسدی داخل کیسه نایلونی مواجه شدند. ساناز و زهرا دو دختری که در خانه وحشت حبس شده بودند در تحقیقات مدعی شدند که یکی از آن‌ها ۸ ماه و دیگری ۳ سال در آنجا زندانی بوده و از سوی سعید مورد اذیت و آزار قرار گرفته‌اند.

دکتر مریم ظهوریان: فرار دختران زمینه فرهنگی و تربیتی دارد

جامعه ۲۴- ۱۵ آذر امسال و به‌دنبال دستگیری مرد شروری به نام سعید در خیابان قزوین تهران رسیدگی به پرونده موسوم به خانه وحشت به دستور بازپرس محمد وهابی آغاز شد. مأموران پلیس در این خانه با دو دختر جوان که در آنجا حبس شده و جسدی داخل کیسه نایلونی مواجه شدند. ساناز و زهرا دو دختری که در خانه وحشت حبس شده بودند در تحقیقات مدعی شدند که یکی از آن‌ها ۸ ماه و دیگری ۳ سال در آنجا زندانی بوده و از سوی سعید مورد اذیت و آزار قرار گرفته‌اند. در خصوص جسد نیز اعلام کردند که حدود ۴ ماه قبل، دختری که از مشهد به تهران آمده بود در دام سعید گرفتار شده و از آنجایی که پس از چند روز قصد ترک خانه را داشته توسط سعید کشته می‌شود. با انجام آزمایشات صورت گرفته، مشخص شد جسد کشف شده در خانه وحشت، متعلق به محبوبه است. بدین ترتیب راز هویت جسد خانه وحشت برملا شد. همچنین خانواده محبوبه برای تحقیقات بیشتر و اینکه خواهان قصاص عامل جنایت هستند، به دادسرا احضار شدند. چندی پیش نیز در خبری عنوان شد مونا حیدری ۱۷ ساله پس از فرار از خانه و رفتن به ترکیه در بازگشت از این کشور توسط همسر خود به طرز فجیعی به قتل می‌رسد.

همه ما باید بدانیم اگر روزی دختر و پسر ما به مرحله فرار رسید باید چه بکنیم

به گزارش شفقنا زندگی، پدیده فرار دختران و زنان از خانه اگر چه در گذشته‌ای نه چندان دور هم مرسوم بوده، اما اینک به رنگ خون درآمده و با توجه به گسترش فضای مجازی بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است. دکتر مریم ظهوریان، روانشناس خانواده در پاسخ به این سوال که اخیرا چند مورد فرار دختران خبری شده است که هر بار حوادث دلخراشی رسانه‌ای شد یک مورد خانه وحشت تهران بود و مورد دیگر قتل دختر اهوازی بود. چرا مساله فرار دختران امروز اینچنین با خشونت همراه است مشکل از کجاست چرا اورژانس اجتماعی در این مرحله حمایت نمی‌کند؟ گفت: جریان فرار زنان و دختران مساله‌ای سابقه دار است این مشکلات همیشه بود و متعلق به امروز و دیروز نیست اینکه فرد عرصه را اینچنین به خود تنگ ببیند که دست به چنین کاری بزند اهمیت دارد چرا این اتفاق رخ می‌دهد؟ ولی در این مرحله سعی می‌شود صورت مساله پاک شود و به دنبال چاره کار نیستند گره کار اینجا است. قاعدتا هر مشکلی راهی دارد حال چرا این راه‌های غلط و فرعی ایجاد شده است؟ چرا کار به اینجا می‌رسد؟ فرد نمی‌خواهد از چاله به چاه بیفتد. چرا این مرحله چاه دیده نمی‌شود؟ همه این‌ها باید ارزیابی و ریشه یابی شود باید دید چرا چنین اتفاقاتی می‌افتد. خانواده‌ها همه کوتاهی می‌کنند. گاهی مشکلات آنچنان به ما فشار وارد می‌کند که که به این مسائل و این مراحل فکر نمی‌کنیم. همه ما باید بدانیم اگر روزی دختر و پسر ما به این مرحله رسید باید چه بکنیم؟ آیا باید همه امکانات را در اختیار او قرار بدهم؟ آیا باید همه جیز را از او سلب کنم؟ باید خانواده‌ها را مسئول بدانیم اینکه چرا من خواهر و من مادر به این مسائل فکر نمی‌کنم و به پناهگاهی تبدیل نمی‌شوم که اگر فرد خواست از آنجا فرار کند به من رو بیاورد. هم مساله خود فرد است و هم محیط پیرامونی او و اطرافیان او مساله است.

بسیاری از آدم‌های امروز زیر بار بسیاری از مسئولیت‌ها نمی‌روند

وی در خصوص اینکه چرا چنین افرادی به روانشناسان مراجعه نمی‌کنند؟ اظهار داشت: چاره را در آن نمی‌بینند. یا انقدر له خودم اعتماد ندارم و انتظاراتی از زندگی داشتم را برآورد شدنی نمی‌دانم. شاید شرایطی که من در آن قرار گرفته ام و کار‌هایی که کرده ام حتی برای خود من قانع کننده نیست؛ که فکر می‌کنند محکمه‌ای که به آن رجوع می‌کنند چه خانواده و چه روانشناس به دلیل جایگاهی که داشتند به آن‌ها بها نمی‌دهد و حق نمی‌دهد. احتمالا چنین چیزی را نمی‌بینند و در عملکرد خود مشکل دارند؛ و یا من روانشناس نمی‌توانم مامنی برای این افراد باشم. کسی که فرار می‌کند آنقدر به عملکرد خود اعتماد ندارد که فکر کند به جایی که می‌رود به او حق می‌دهند بنابراین رها است. بسیاری از آدم‌های امروز زیر بار بسیاری از مسئولیت‌ها نمی‌روند. چه من که فرار می‌کنم که احتمالا بخاطر فرار از مسئولیت‌هایی است که جامعه و حقوق انسانی به گردن من گذاشته است و برای فرار از مسئولیت از زندگی فرار می‌کنم و می‌روم؛ و زمانی طرف مقابل بیش از این از من انتظار دارد و ظرفیت من پر است و نمی‌توانم. برای اینکه می‌خواهم از مسئولیت فرار کنم و، چون نمی‌خواهم زیر بار برخی مسئولیت‌ها بروم از زندکی فرار می‌کنم. محیط را ترک می‌کنم تا از مسئولیت فرار کنم. من همواره بخش کوچکی را به فضا‌های مجازی اختصاص می‌دهم، چون دنیای بیرون را نوع دیگری تصویر می‌کند. کسی که رها است به جامعه‌ای رها‌تر پناه می‌برد و کسی که محدودیت‌هایی دارد به جامعه‌ای نچندان بزرگ، ولی گسترده‌تر از جامعه خود فرد فرار می‌کند. شرایط اینجا طوری است که جامعه بیرون از زندگی فرد را طوری جلوه می‌دهد که گویی در باغ سبزی باز شده است.


بیشتر بخوانید: راز جسد خانه وحشت برملا شد


وی افزود: معمولا همه می‌گویند برویم و به جاده بزنیم بالاخره یک طوری می‌شود و هر چه بشود از این وضعیت امروز و شرایط فعلی بهتر است. آن‌ها شرایط بیرونی را در باغ سبزی دیده اند که از وضعیت امروزشان بهتر است. از طرفی کسانی هستند که شرایط نامطلوب را مطلوب جلوه می‌دهند. افرادی وضعیت بیمارگونه دارند و خود در شرایط بدی هستند، ولی می‌خواهند دیگران را نیز به حال خود دچار کنند. این نوعی بیماری است.

ما به شرح وظایف خود در خانواده و جایگاه خود آشنایی نداریم

ظهوریان در خصوص اینکه وظیفه اورژانس اجتماعی چیست؟ برای کسانی که خود در وضعیت بدی قرار دارند و نمی‌توانند شرایط خانه را تحمل کنند مکان‌هایی در نظر گرفته شده است؟ تصریح کرد: چند خلل در کار ما وجود دارد؛ ما به شرح وظایف خود در خانواده و جایگاه خود آشنایی نداریم و نمی‌دانیم من به عنوان یک دختر جوان به عنوان یک همسر و به عنوان یک پدر و مادر چه شرح وظایفی دارم؟ و فقط اینطور نیست که من در خانواده مطالبه گر باشم باید خدمات رسان هم باشم. ما به شرایط حقوقی خود آشنا نیستیم. از این رو فکر می‌کنیم دو دو تا چهارتای جامعه ما هم همین است که ما داریم. از طرفی موضوع اورژانس اجتماعی رسانه‌ای نشده است. بسیاری از این موارد اطلاعات ندارند. اگر ۹۰٪ از افراد می‌دانند که اگر قلبشان گرفت باید به اورژانس زنگ بزنند، ولی حتی ۱۰٪ از افراد نمی‌دانند که شرایطی مثل اورژانس اجتماعی وجود دارد و شرح وظایف این مجموعه را نمی‌شناسند و حتی می‌ترسند که در صورت مراجعه به اورژانس اجتماعی شاید آن‌ها را به خانواده برگرداند. ما به اورژانس اعتماد داریم و می‌دانیم در راستای سلامتی به ما کمک می‌کند، اما آیا در مورد اورژانس اجتماعی هم همینطور است و من همین اعتماد را دارم؟ این وضعیت ناشی از نداشتن علم است. من به اورژانس اجتماعی اعتماد ندارم که مامن من است و به من کمک می‌کند! و حتی فکر می‌کنم کار من را بدتر از گذشته می‌کند.

باید از ابتدا آموزش‌هایی شکل بگیرد تا کودک بداند و بتواند که مهارت‌های لازم را کسب کند

این روانشناس خانواده در خصوص اینکه آیا نباید خانواده‌ها به این نقطه برگردند که خانواده مالک فرزند نیست و تا یک جایی وظیفه دارد خوراک و پوشاک کودک را تامین کند و از زمانی به بعد خانواده دیگر وظیفه‌ای در قبال فرزند ندارد. از طرفی شوهر نیز احساس مالکیت نکند اظهار داشت: این‌ها اعتقادات درونی ما است این عاطفه شرقی است و ما این اعتقاد را داریم که چیزی برای بچه هایمان کم نگذاریم و همه چیز برای کودک فراهم شود و عقده‌ای برای بچه نماند این رفتار هم موجب ایجاد شدن حس مالکیت می‌شود و هم حق استقلال از بچه‌ها گرفته می‌شود یک بخش این اتفاق عاطفی است و بخش دیگر به دلیل مشکلاتی است که ما فکر می‌کنیم در جامعه برایشان بوجود می‌آید. در رابطه با مشکلات جامعه باید از ابتدا آموزش‌هایی شکل بگیرد تا کودک بداند و بتواند که مهارت‌های لازم را کسب کند و آموزش‌های لازم را ببیند تا در هر وهله‌ای خود گلیمش را از آب بیرون بکشد. در این صورت هم فرزند استقلال خود را دارد و هم خاطر پدر و مادر جمع است و می‌داند که فرزندش می‌داند چگونه باید از خود دفاع کند، یک مساله مهارت‌های آموزشی است. یک بخش از آموزش بر عهده خانواده است و بخش دیگر بر عهده آموزش و پرورش است. وقتی کودک به مدرسه رفت پای آموزش و پرورش به میان می‌آید. متولیان آموزش خانواده و آموزش و پرورش و دانشگاه و پادگان و محیط‌هایی است که فرد از خانواده به آن‌ها پا می‌گذارد. به همان نحو که استقلال را برای فرزندم حفظ می‌کنم باید به این نکته دقت کنم که پسری که دوست دارد بعد از ازدواج مالک همسر باشد همان پسری است که در خانواده مالک خواهرش بود و اختیار داری می‌کرد. اگر ما استقلال هر فردی را بشناسیم و وظایف و حقوق خود را بدانیم و حدود قانونی را بدانیم کمتر چنین شرایطی پیش می‌آید. مثلا حریم تو به عنوان پدر تا این پله است حریم تو به عنوان برادر و همسر تا اینجا است. گاهی ما می‌گوییم کوره عاطفی خانواده مادر و خواهر است. گاهی گفته می‌شود کوره حمایتی بیرون از خانه پدر و برادر و همسر است، اما این بیان به معنی مالک بودن نیست.

وی افزود: اگر کسی موضوع را آنچنان جدی نمی‌بیند حتی باید اجازه داد یکی دو سیلی از جامعه بخورد. گاهی احساس می‌کنیم لازم است فرد دو تا پس گردنی از جامعه بخورد. در قوانین دینی ما مگر احکامی بالاتر از نماز داریم در این مورد دین به، ولی گفته تو تنها وظیفه داری بگویی و وظیفه تو نیست که کتک بزنی. خانواده‌های ما اینطور نیستند که وقتی فردی سقوط می‌کند به او اجازه بدهند تا چنین سقوطی را تجربه کند، اما اگر گاهی فرد دارد از یک پله‌ای می‌افتد باید اجازه بدهیم بیفتد، چون تا نیفتد برای او تجربه نخواهد شد.

فرار دختران پدیده‌ای فرهنگی و تربیتی است

ظهوریان در مورد اینکه پس پدیده فرار دختران صرفا اجتماعی نیست و فرهنگی و تربیتی است، گفت: قطعا پدیده‌ای فرهنگی و تربیتی است، ولی وقتی به آنجا می‌رسد عملیاتی می‌شود. ولی قطعا تا آنجا برسد پیشینه‌ای فرهنگی و تربیتی دارد. هم پدیده‌ای فرهنگی و تربیتی و هم اجتماعی و خانوادگی است و بعد اجرایی می‌شود و ما تنها مرحله اجرایی شدنش را می‌بینیم. ما پیشینه‌های تربیتی و فرهنگی را نمی‌بینیم و روی آن دست نمی‌گذاریم و تنها وقتی اتفاق افتاد می‌گوییم‌ای وای چه شد!

فعالیت ۳۱ خانه سلامت برای ارائه خدمات حمایتی به دختران فرار

به گزارش شفقنا زندگی، در همین رابطه سرپرست دفتر امور آسیب‌دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی کشور از فعالیت ۳۱ خانه سلامت و ۲۲ خانه ندای مهر در سراسر کشور برای ارائه خدمات حمایتی به دختران فرار خبر داد و از مردم خواست در صورت مشاهده ناهنجاری‌های اجتماعی مانند خشونت خانگی و خشونت علیه کودکان، موارد را به شماره ۱۲۳ اطلاع دهند. به گزارش ایرنا، محمود علیگو افزود: مدت زمان برای اینکه بتوان به دختر فرار، خدمات مناسبی رساند، ۲۴ ساعت است و هرچه از ۱۲ ساعت گذر می‌کنیم دستیابی به او سخت‌تر و شرایط بغرنج‌تر می‌شود بنابراین مردم در صورت مشاهده چنین مواردی با ۱۲۳ تماس بگیرند تا بتوانیم شرایط بغرنج را از او دور کنیم. وی یادآور شد: در خانه سلامت براساس دستورالعمل و خدماتی که کودک و دختران دریافت می‌کنند و همچنین شرایطی که خانواده فرد دارد، فرد از ۳ ماه تا ۳ سال نگهداری می‌شود و حتی مواردی داریم که بیشتر از این هم نگهداری شده اند، چون شرایط سخت بوده است.

منبع: شفقنا
دیدگاه کاربران