کد خبر: ۳۶۶۶۰
تاریخ انتشار: ۱۴:۲۵ ۳۱ فروردين ۱۴۰۱
یادداشت مهمان؛

تاسیس باشگاه‌ها و اماکن لاکچری، جداسازی دارا و ندار/ از شکاف طبقاتی به جرررر طبقاتی رسیده‌ایم

اخبار منتشر شده درباره مراسم افتتاحیه یک باشگاه لاکچری در حالی خبرساز شد که نرخ شهریه این باشگاه چند صد میلیون تومان اعلام شده بود و از حضور چهره‌های شاخص فوتبال جهان بهره می‌برد، با این حال وزارت ورزش چند روزی بعد از برگزاری مراسم افتتاحیه اعلام کرد این باشگاه مجوز فعالیت ندارد.

 

تاسیس باشگاه‌ها و اماکن لاکچری، جداسازی دارا و ندار/ از شکاف طبقاتی به جرررر طبقاتی رسیده‌ایم

جامعه ۲۴ ، وحید زارع سهیلی: اوایل سال ۹۶ بود که به سبب قضا و قدر روزگار لختی فراغت از پیشه خبرنگاری فراهم شد. دو هفته نگذشت، که به جای قلم و میکروفون دستمال نم‌دار دستم بود برای تمیز کردن میز مشتری‌ها. شدم کارگر ساده یک کافه بستنی در خیابان اندرزگو. از ساعت ۹ صبح تا ۳۰ دقیقه پس از نیمه‌شب، با دریافتی ماهیانه یک میلیون و ششصد هزار تومان برای دو شیفت کاری.

صاحب کافه جوانی بود ۲۸ ساله. هر روز حوالی ساعت ۱۲ در محل کار حاضر می‌شد. البته از آن‌ها نبود که تا لنگ ظهر در خواب غفلت به سر ببرد. برنامه‌اش از گاه بیداری تا نیم‌روز تنیس بود و بدنسازی و صد البته، آب‌تنی کردن در حوضچه اکنون. مرکب‌اش پورشه کاین بود و منزلگاهش آپارتمانی ۳۵۰ متری در خیابان فرمانیه که با همسر محترمش در آن‌جا سکنی گزیده بود؛ و بسیار چیز‌های دیگر که ان‌شاالله خدا بیشترشان دهد که ما نه بخیل هستیم و نه دارایی دیگران، خار است در چشم‌مان.

یک روز هنگام صرف ناهار، صحبت از رستوران‌های خاص تهران شد. هر چه ما نام می‌بریدم، او کام گرفته بود؛ و هر چه او نام می‌برد ما حتی به گوش‌مان هم نخورده بود. گران ما برای او ارزان و ارزان او برای ما خارج از سرویس‌دهی بود. به قول معروف، خاطرات او برای ما قفل بود. اوج این گپ و گفت آن‌جا بود که گفت، رستورانی در همین تهران هست که تناول یک وعده غذا، برای یک نفر دست‌کم ۲ میلیون تومان خرج بر‌می‌دارد. دو نفر باشند می‌شود حدود سه چهار میلیون. (حواسمان باشد، این صحبت دقیقا برای پنج سال قبل است.) کلامش تمام نشده بود، برآشفته گفتم، کدام دیوانه‌ای برای یک وعده غذا ۲ میلیون تومان هزینه می‌کند. اصلا قابل درک نیست. پاسخ او، اما صریح، کوتاه، نسبتاً معقول و دندان‌شکن بود.

گفت یکی از دوستانم فقط و فقط در همچون رستوران‌هایی غذا می‌خورد، سایر تفریحاتش نیز به همین منوال است. برای این کار یک دلیل مشخص دارد آن اینکه، دلش نمی‌خواهد آدم‌های دوزاری اطراف باشند. مثلا وقتی غذا می‌خورد دوست ندارد، در آن رستوران، یا روی میز این سو و آن‌سویش، آدم‌های کدّی و دوزاری نشسته باشند. (لازم است انصاف به خرج بدهم و بگویم که گوینده این مطلب خود فردی متین بود و متواضع و آ‌ن‌چنان که مرسوم است از بالا به پایین نگاه نمی‌کرد.) با شنیدن این پاسخ بیشتر برافروخته شدم و احساس کردم آن آدم دوزاری دقیقا خود من هستم. پس با یک فحش آبدار به رفیقش ختم این گفت‌وشنود تبعیض‌آمیز را اعلام کردم و رفتم برای شستن ظرف غذا.

در تمام پنج سال گذشته تا به امروز هر بار که مصاحبت بنده و دوستان، مناسبتی با این خاطره داشته باشد، آن را بازگو می‌کنم تا توضیح دهم، چرا همیشه مکان‌هایی ویژه برای افرادی خاص ایجاد می‌شوند. فرقی نمی‌کند رستوران باشد، یا استخر و مجموعه آبی، یا باشگاه بدنسازی و هر چیز دیگری.

بر همگان واضح و مبرهن است که هیچ رستورانی در تهران آن هم پنج سال قبل یک وعده غذایش ۲ میلیون تومان ارزش مادی ندارد. فرض کنید همان رستوران امروز برای یک وعده غذا، برای یک نفر، هفت، هشت، ده میلیون تومان پول بستاند. قطع به یقین خود آن غذا حتی اگر خاویار باشد تا این اندازه ارزش مادی ندارد. اما دقیقا همین گرانی خارج از تصور است که آن را ویژه می‌کند. همین که با قیمت سرسام‌آور جلوی ورود من و امثال من و البته بسیار بالاتر از بنده (به لحاظ مادی) را بگیرد، ارزشمند می‌شود. قیمت‌هایی این چنینی مثل یک دستگاه تصفیه عمل می‌کنند. هر چه قیمت از نظر جامعه غیر منطقی‌تر، از منظر تفکر تصفیه گر منطقی‌تر.


بیشتر بخوانید: باشگاه لاکچری تعطیل شد


خلاصه اینکه اگر باشگاهی افتتاح می‌شود با شهریه ۳۲۰ میلیونی یا اگر یک مجموعه اسپا، ماساژ و ورزشی در تهران برای عضویت یکساله و استفاده از خدماتش حدود صد میلیون تومان طلب می‌کند. یا اگر باشگاه انقلابی وجود دارد برای از ما بهتران، حتما و حتما استفاده‌کنندگان خاص خودش را دارند.

اگر پنت هاوسی با قیمت متری ۲۰۰ میلیون تومان به فروش می‌رسد و یا اگر باستی هیلزی در لواسان ساخته می‌شود با عمارت‌هایی که فقط پرودگار باری‌تعالی امکان دیدن داخل خانه را از بلندای دیوارهایش دارد، پس حتما و حتما برای یک باشگاه بدنسازی با شهریه ۳۲۰ میلیون تومان هم، دلدادگان و مشتاقانی وجود دارند.
اگر راستش را بخواهیم و جویای حقیقت باشیم، مبلغ ۳۲۰ میلیون تومان به عنوان سقف شهریه برای آن باشگاه تازه تأسیس چندان هم زیاد نیست و احتمالا شلوغ پلوغ خواهد شد. بهتر است مالکان باشگاه اگر به دنبال جایی ویژه برای آدم‌های خاص هستند، از این مبالغ دوزاری فاصله گرفته و دست کم شهریه دو سه میلیارد تومانی تعیین کنند، تا تصفیه به بهترین نحو ممکن انجام شود.

در باب راه‌اندازی این باشگاه بدنسازی و چرایی و چند و، چون آن بسیار گفته و نوشته‌اند، اکثراً با این مضمون که فاصله و شکاف طبقاتی بیشتر از همیشه است. در آخر به عرض مبارک خوانندگان گرامی برسانم که این باشگاه چه باز بماند چه بسته شود که حتما باز خواهد ماند؛ جامعه ما، مدت زمان مدیدی است که از هر چه شکاف طبقاتی فاصله گرفته و به جررررر طبقاتی دچار گشته است. پس شما بگویید شکاف در حالی که ما ایمان داریم به رسایی و درستی واژه جررر...

دیدگاه کاربران