رمز عبور از چهار چالش اجتماعی
گردش سال و حالا قرن، لزوما همه شئون زندگی ما را دگرگون نمیکند؛ چه بسا برای بحرانها و مشکلات دامنگیر اجتماعی، چنین گردشهایی صرفا رویدادی تقویمی محسوب شوند و در صورت ماجرا تغییری ایجاد نکنند.
جامعه ۲۴- همین ۴ بحرانی را که در این گزارش از آنها خواهیم گفت ببینید. هیچیک نوظهور نیستند و پدیده محسوب نمیشوند. کمسنوسالترینشان بحران حضور دوباره دانشآموزان در مدارس است و بعد، بُعد اجتماعی چالش بازگشتن ایران به پای میز مذاکرات هستهای. بحران زیستمحیطی ورود ریزگردها به کشور و چالش تورم و گرانی که معیشت مردم را نشانه گرفته، اما دیگر برای خودشان قدمتی دارند.
جامعه ایرانی با این بحرانهای جوان و پیر و با این چالشهای سفت و سخت چه خواهد کرد؟ سال ۱۴۰۱ در این بحرانها چگونه به پایان میرسد؟ چه دورنمای نزدیکی میتوان برای دستوپنجهنرمکردن دولت با این موارد درنظر داشت؟ جامعهشناسان و فعالان اجتماعی در اینباره چه میاندیشند و چه میگویند؟
۱: بحران ریزگردها
صورت مسئله بحران: حالا بیش از یکدهه است که بحران ریزگردها، یکی از مهمترین چالشهای زیستمحیطی کشور است. اکنون را نبینید که چند باد بهاری و ۴، ۳ ساعت باران نصفه و نیمه کمی هوای شهرها و بهخصوص پایتخت را بهتر کرده است. همه چیز را که نمیشود همیشه بهدست باد و باران سپرد! ریزگردها، حتی فراتر از آلودگیهای ناشی از سوءمصرف سوختهای فسیلی در داخل کشور، نفس شهرها را گرفته است.
کارشناسان هم میگویند آسیبهای زیستمحیطی آن هیچ کمتر از آسیبهایی نیست که کارخانهها و اتومبیلها به ریه شهرها وارد میآورند. طبق اعلام سازمان هواشناسی منشأ این گردوغبار کشور عراق و عربستان است و خبر بدتری که آنها دادهاند این است که این بحران دستکم تا مردادماه ادامه خواهد داشت. بهگفته مسئولان برآوردها نشان میدهد بهطور کلی بالغ بر ۵۷ درصد از جمعیت کشور تحت پوشش اثرات گردوغبار قرار دارند و طی آیندهای نه چندان دور ۷۵ درصد از جمعیت کشور در سایر استانها درگیر این چالش خواهند شد.
بیشتر بخوانید: حرفهای تکاندهنده رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران درباره کارگران جنسی
چه چالشی برای دولت ایجاد میکند؟ گردوغبار آثار سوء و پیامدهای منفی گوناگونی را بهدنبال دارد که ازجمله میتوان به کاهش رشد و بازدهی محصولات کشاورزی، تشدید خسارات ناشی از بروز آفات و بیماریهای گیاهی، افزایش تصادفات جادهای بهعلت کاهش قدرت دید، لغو پروازها و خسارات مالی ناشی از آن، افزایش هزینه درمان، افزایش سرانه هزینه خانوار، افزایش مصرف آب برای شستوشو، تعطیلی واحدهای صنعتی، خدماتی، آموزشی، آلودگی منابع آب، اختلال در سیستمهای برقرسانی، افزایش فرسایش بناها و کاهش عمر مفید آنها و مشکلات روحی و روانی انسان بر اثر کاهش قدرت دید اشاره کرد. همه اینها چالشهای بزرگ مدیریتی در اغلب بخشهای مدیریت بحران در کشور ایجاد میکند. آنطور که اخیرا رئیس سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور براساس نتایج حاصل شده از یکسری پژوهشها گفته، ریزگردها و هجوم شنهای روان سالانه ۳ هزار میلیارد تومان به سکونتگاهها، زیرساختها و زمینهای کشاورزی کشور خسارت وارد میکنند.
واکنش احتمالی دولت چه خواهد بود؟ به اذعان مسئولان و کارشناسان، ریزگردها بیشتر منشأ خارجی دارند و وارداتی محسوب میشوند؛ بنابراین شیوه مواجهه با آنها نیز باید متناسب با همین منشأیابی باشد و فرق دارد با بحران آلودگی هوای ناشی از مصرف سوختهای فسیلی و.... بدیهی است که در مواجهه با بحرانی وارداتی، تعامل باید حرف اول را بزند.
در اینباره میتوان حرفهای علی سلاجقه، رئیس سازمان محیطزیست را یادآوری کرد که به سال ۹۰ اشاره کرده و گفته بود: «وزرای محیطزیست کشورهای مختلف به ایران دعوت شدند. وزیر محیطزیست عربستان در این اجلاس شرکت نکرد. ما کانونهای داخلی و خارجی آلودگی هوا و ریزگرد را شناسایی کردیم و ۲۷۰ میلیون هکتار از منشأ این ذرات را میشناسیم. بیشترین مقدار ریزگرد که از خارج مرزهای ما وارد ایران میشود، از شبهجزیره عربستان است که با ما همکاری نمیکند.» ترکیه و عراق هم فعلا نظارهگر این بحرانی که برای ایران درست کردهاند، هستند.
مهدی احمدوند که فعال محیطزیست است در اینباره میگوید: «بهنظر میرسد که دولت برای جلوگیری از تشدید بحران، دیپلماسی خارجی خود را تقویت کند. در این راستا انجام همکاریهای بینالمللی و منطقهای با هماهنگی وزارت امور خارجه و استفاده از ظرفیت کنوانسیونها و نهادهای بینالمللی، اقداماتی است که برای کنترل و مدیریت منشأهای فرامرزی گردوغبار باید انجام شود.»، اما این فعال محیطزیست اذعان میکند که برای منشأ داخلی ریزگردها هم باید فکری کرد: «بهترین شیوه عجالتا بیابانزدایی مردمی است. در کشور حدود ۱۰ میلیون هکتار بیابان داریم. بیابانهای خوزستان یکی از کانونهای ریزگرد در کشور به شمار میروند. بیابانزدایی مردمی بیش از هر وقت دیگری ضرورت دارد.»
۲: بحران معیشت
صورت مسئله بحران: تامین معیشت ظاهرا بدیهیترین بحران و البته پرپیشینهترین بحرانی است که در ۱۴۰۱ نیز خود را به رخ میکشد. آمارهای مرتبط با تورم و شیب صعودی افزایش قیمت اقلام، ما را از توضیح اینکه معیشت در این سال بحران محسوب میشود، بینیاز میکند.
چه چالشی برای دولت ایجاد میکند؟ بحران معیشت، به لحاظ گستردگی چالش، بزرگترین چالش دولت خواهد بود؛ البته که باقی بحرانهای ۱۴۰۱ نیز دولت را حسابی دچار چالش خواهند کرد، اما مقوله معیشت از منظر اجتماعی در برگیری بسیار بیشتری دارد و از این رو، بروز نارضایتیها در این باره، عمدهتر است. عموم جامعه حتی اگر نسبت به مقولاتی، چون محیطزیست حساس هم باشند آن حساسیت را چندان بروز نمیدهند، اما وقتی معیشت روزمرهشان تهدید شود شاید رفتار دیگری از خود بروز دهند.
واکنش احتمالی دولت چه خواهد بود؟ دولت تا همین جای کار هم چند واکنش فوری نشان داده است؛ از تعیین ضربالاجل برای ریشهکنشدن فقر گرفته تا اظهاراتی دیگر از این دست. بهنظر میرسد دولت درصدد راضیکردن اقشار ناراضی ازجمله بازنشستگان و برخی اصناف از طریق اصلاح برخی قوانین هم هست. به همه اینها میتوان ادامه روند دورههای قبل ازجمله در واریز یارانههای معیشتی را هم افزود که نخستین مرحله آن در سال جدید، ۱۰ فروردینماه واریز شد.
با این حال برای گمانهزنی در رابطه با واکنش احتمالی دولت برای بهبود معیشت مردم، باید به تصمیمهایی که در لایحه بودجه ۱۴۰۱ به آنها اشاره شده رجوع کرد. دولت میخواهد امسال یارانه نقدی ثروتمندان را حذف کند و شاید از این مسیر از تبعات حذف ارز دولتی جلوگیری به عمل آورد. تصمیم برای افزایش آببهای مصرفی و اقداماتی از این دست را نیز میتوان در همین راستا تلقی کرد.
۳: بحران بازگشایی مدارس
صورت مسئله بحران: حقیقت این است که بازگشت دانشآموزان و دانشجویان به مدارس و مراکز آموزشی بهخودی خود میتوانست یکی از سویههای مثبت اجتماعی در سال ۱۴۰۱ باشد؛ یعنی نهتنها به فهرست بحرانهای سال جدید افزوده نشود، بلکه یکی از رویدادهایی باشد که عبور از بحرانی ۲ ساله را نشان دهد و نمایندگی کند، اما خوشبینترین کنشگران اجتماعی و فعالان حوزه آموزش نیز گمان نمیکردند چنین باشد و بتوان حضور دوباره دانشآموزان و دانشجویان در مدارس و مراکز آموزشی را بهعنوان یکی از مطلوبات ۱۴۰۱ به نظاره نشست. بدیهی بود که چنین آغاز دوبارهای، با چالشهایی چند روبهرو خواهد بود.
حالا عجالتا بحران آموزش از راه دور، رفعشده و بهنظر میرسد جای خود را به بحرانی شاید جدیتر بهعنوان چالش اولیا، دانشآموزان و مسئولان آموزش کشور داده است. چالش نگرانی از ابتلای دانشآموزان در مدارس به ویروس کرونا و سویههای مولد آن و چالش چندپارگی آموزش. بازگشایی مدارس، تازهترین بحران اجتماعی حوزه آموزش است.
چه چالشی برای دولت ایجاد میکند؟ دولت در همان ایام تعطیلات نوروز اعلام کرد که خواب زمستانی مدارس به اتمام رسیده و دانشآموزانی که پشتشان ۲ سال با آموزش از راه دور باد خورده، باید کولهپشتیشان را بردارند و همان فردای سیزدهبهدر خودشان را به کلاسها برسانند. نگرانیها بابت آغاز پیک بعدی شیوع ویروس کرونا از همان روز به گوش رسید. برخی کارشناسان حتی گفتند همین یک دستور، اردیبهشتماه را به موعد آغاز پیک بعدی ابتلا تبدیل خواهد کرد. فقط این هم نبود.
چند گزارش منتشر کردیم در رابطه با دیگر چالشهای بازگشایی مدارس. یکی اینکه دانشآموزان مقطع سوم دبستان هیچ تصوری از رفتار در مدارس ندارند و رفتار آنها پیوندخورده با شیوههای آموزش از راه دورو مشکلاتی ایجاد کرده است. برای دیگر مقاطع هم ماجرا کم و بیش همین گونه بوده است؛ بنابراین مهمترین چالش بازگشایی مدارس و مراکز آموزشی برای دولتها، یکی مقاومت خانوادهها در اعزام بچهها به مدارس برای جلوگیری از ابتلا به ویروس کرونا و نیز بحران رفتار دانشآموزان و معلمان پس از عادت به آموزش مجازی خواهد بود.
واکنش احتمالی دولت چه خواهد بود؟ بعید است دولت حتی درصورت ورود کشور به پیک بعدی ابتلا به ویروس کرونا، دوباره به فکر برقراری آموزش مجازی بیفتد. این، مسیری است که آموزش و پرورش بهسختی در این دو سال از آن عبور کرده و حالا سد محکم آموزش حضوری را شکسته است. احمد تدینی، کارشناس سلامت در اینباره معتقد است دولت احتمالا به تدوین و صدور یکسری آییننامه برای تامین امنیت دانشآموزان و کارکنان مدارس روی خواهد آورد.
او میگوید: «آموزش و پرورش باید دستورالعملهایی ارائه کند که دانشآموزان با آنها درباره سویههای جدید ویروس کرونا مانند اومیکرون و پروتکلها و دستورالعملهای پیشگیری از آن اطلاع کسب کنند. دولت باید به این فکر کند که اگر فردی دچار بیماری کرونا باشد یا در طول حضور در کلاسهای درس به این ویروس مبتلا شود، چه ملاحظاتی توسط مدارس در ادامه آموزش دانشآموزان باید اندیشیده شود. علاوه بر آن، برای جلوگیری از زدن انگ و برچسب به دانشآموز بیمار باید آموزشهایی داده شود.»
این کارشناس سلامت معتقد است دولت به جای تعطیلی دوباره مدارس به برنامههایی از این دست روی خواهد آورد؛ اینکه «مدارس آمادگی حضور دانشآموزان در کلاسهای حضوری را تمام و کمال پیدا کنند و امکانات لازم را در زمینه رعایت پروتکلهای بهداشتی فراهم آورند تا والدین از نزدیک ببینند که آنها چه اقداماتی برای حفاظت دانشآموزان در برابر کرونا انجام میدهند تا خیالشان راحت شود.»
بنابر اعلام سازمان یونیسف، دولتها و مقامات در هنگام تصمیمگیری برای بازگشایی مدارس، باید منافع و خطرات تحصیل، سلامت عمومی و عوامل اجتماعی-اقتصادی را با توجه به وضعیت خود درنظر بگیرند.
۴: بُعد اجتماعی مذاکرات هستهای
صورت مسئله بحران: حالا مذاکرات هستهای موسوم به احیای برجام چندی است متوقف شده است، اما پربیراه نیست اگر بگوییم حتی در روزهایی که مذاکرهکنندههای ایرانی دور میز نشسته بودند هم، اخباری که از محل برگزاری مذاکرات مخابره میشد حساسیت چندانی در مردم برنمیانگیخت. روند فرسایشی چندین سال مذاکره و حالا هم مذاکرات مجدد برای احیای دستاوردهای پیشین، مردم را نسبت به این مقوله کرخت کرده است. عموم مردم دیگر پیگیر اخباری که از مذاکرات و نتایج احتمالی آن به گوش میرسد، نیستند. برقراری چنین وضعی، دستاورد اجتماعی برجام را با چالشی جدی در بطن جامعه روبهرو میکند. به هر حال، مقولاتی، چون امید و اعتماد و سرمایه اجتماعی نظام سیاسی ـ اجتماعی، مقولهای مهم است که خدشهدارشدن آن چالش محسوب میشود.
چه چالشی برای دولت ایجاد میکند؟ درک تأثیرات اجتماعی برجام، نیازمند تحلیل روند دیدگاهها درباره پرونده هستهای است. پرونده هستهای ایران مولود یکشبه نیست و در روندی تاریخی که حداقل از سال ۱۳۸۲ شروع شده، پدید آمده و به موجودیتی اجتماعی بدل شده است. دولتها طی همه این سالها توانستهاند مردم را با اینکه انرژی هستهای حق مسلم آنهاست، همراه کنند. در روند این همراهی، مردم چشم امید به مذاکرات دوختهاند و پس از چالشی که با روی کارآمدن دولت دونالد ترامپ در ایالاتمتحده برای برجام پیش آمد، این چشم امید به مذاکرات احیای برجام دوخته شد. بازگشتن مردم از همراهی با دولت در این رابطه، رشتهشدن پنبهای است که برای آن زحمتها کشیده شده است.
واکنش احتمالی دولت چه خواهد بود؟ محمد فاضلی، جامعهشناس طی مقالهای درباره دستاوردهای اجتماعی برجام، به نکتهای مهم اشاره میکند: «دستاورد دیگری از برجام را که میتوان ذیل بعد اجتماعی آن تحلیل کرد به معرفی برجام به مثابه مدل حل مسئله ارتباط دارد. جامعه ایران به شکلی از حل مسئله که پیشتر سابقه نداشته و اتفاقا برای حل سایر مسائلش به آن نیاز دارد، رسیده است». این همان نکتهای است که مدام با اصطلاح «عبور از انفعال» و با این دستفرمان که نباید برای امور کشور معطل مذاکرات هستهای ماند به یاد آورده میشود. بهنظر میرسد دولت به جای بازگرداندن حساسیتهای اجتماعی به مقوله انرژی هستهای بر این بخش از ماجرا تمرکز کند؛ اینکه مذاکرات مرتبط با احیای برجام و نیز هرگونه دستاورد هستهای نباید جامعه را نیز منتظر و امیدوار به آینده نگه دارد.